خداوند را به این نعمت سپاس میگزاریم. از این گزارش نکات قابلتوجهی مستفاد میشود:
1. اولین نکته سیر تاریخی پیدایش فناوری بومی هستهای است که نکات مهم آن به این قرار است:
- کار از حدود 20 سال پیش، 5 مارس 1987 برابر با 15 اسفند 1366، به دستور آقای مهندس میرحسین موسوی نخستوزیر وقت آغاز شد.
- 1993، همزمان با دوره دوم دولت آقای هاشمی رفسنجانی، مرحله سخت تهیه تجهیزات فنی از بازار سیاه شروع شد.
- 1998، اوایل دوره آقای خاتمی، تحقیق و توسعه علمی در دانشگاه امیرکبیر آغاز شد.
- اواخر دهه 1990، اولین سانتریفیوژ P1 آزمایش شد (اواخر دوره هاشمی و اوایل دوره خاتمی).
- اواخر دوره آقای هاشمی رفسنجانی درباره ساخت سایت نطنز تصمیم گرفته شد.
- در سال 2002، اوایل دوره دوم دولت آقای خاتمی، ساخت سانتریفیوژ P2 بهدست یک شرکت خصوصی ایرانی شکل گرفت. در ساخت سانتریفیوژ P1 و P2، بنا بر این گزارش، واحدهای مختلف صنایع دفاع ملی نقش مهمی ایفا میکنند.
- گرچه در گزارش نیامده است، ولی آقای خاتمی در روزهای آخر خدمتش، دستور ازسرگیری فعالیت UCF اصفهان را صادر میکند و بدین ترتیب توقف قبلی منتفی و فعالیت تجدید میشود.
- از زمان مسئولیت آقای احمدینژاد، کار فنی با سرعت ادامه مییابد و موانع یکی پس از دیگری کنار زده میشود. گزارش آژانس حاکی از آن است که تنها از 1/3/2007 تا 5/11/2007، یعنی از اسفند 1385 تا 15 آبان 86، مقدار 78 تن اورانیوم (به شکل هگزافلوراید اورانیوم) تولید شده و کل انباره ما از این ماده را به 266 تن رسانده است.
- این واقعیت نیز در گزارش نیامده است که در سالهای اخیر، مجلس هفتم کاملا در جهت تقویت حرکت حقطلبانه ملت فعال بود.
این حقایق به ما پیام میدهد که باید از تمام دولتها و مجلس هفتم بهدلیل کاشت یا داشت یا حفاظت و برداشت از این درخت خوشثمر علمی و فنی سپاسگزار بود.
این سیر تاریخی نشان میدهد که رفتوآمد دولتها در اصل تلاش و علاقه آنان در دستیابی به حق ملت تأثیری ندارد و همه، بهویژه دولت نهم، تحت هدایت رهبری بصیر، مدبر و صبورمان در این مسیر گامبرداشتهاند.
2. نکته دوم آن است که سیاست شفافسازی و اعتمادسازی جمهوری اسلامی ایران با حفظ غیرتمندی بهثمر رسید. البرادعی در بند 39 گزارش خویش صراحتا میگوید: «آژانس توانسته است انحراف نداشتن مواد هستهای اعلام شده را در ایران تأیید کند.»
در سراسر گزارش مفصل، بهکرات آمده است که اطلاعات بهدست آمده از منابع گوناگون، دعاوی مقامات ایران را تأیید میکند.
برای بررسی موارد باقیمانده هم برنامهریزی توافقشده وجود دارد. گزارش بهندرت به موارد مبهم اشاره میکند.
گزارش تصریح میکند که از مارس تا نوامبر 2007 (طی 8 ماه اخیر) تنها 7 نوبت بازرسی اعلام نشده انجام داده است. دقت و موشکافی و برخورداری آژانس از اطلاعات طرفهای ثالث، در گزارش بهروشنی آشکار است و آژانس با وجود چنین سازوکار موشکافانهای به تأیید دعاوی ایران میپردازد.
برای این توفیق باید از دولت آقای احمدینژاد، بهویژه آقای لاریجانی، دبیر سابق شورایعالی امنیت ملی و گروه وی، سپاسگزار بود.
3. این گزارش سر جمع یک پیروزی بود برای ایران در ابعاد فنی و حقوقی، ولی از اهمیت بعد سیاسی موضوع هستهای نمیکاهد. تلاش غرب به رهبری آمریکا همواره این بوده که به موضوع ابعاد سیاسی ببخشد و برعکس سعی جمهوری اسلامی ایران بر فنی و حقوقی نگهداشتن موضوع بوده است.
ما در عرصه تلاش خویش به اثبات کامل حقانیت بسیار نزدیک شدهایم. غرب نیز در عمل به هدف خویش رسیده و با بردن پرونده به شورای امنیت و صدور 2 قطعنامه محدودکننده، برای صدور قطعنامه سوم آماده میشود.
اینکه کار غرب ظالمانه است سخن حقی است، ولی نباید انتظار داشت که تنها تأکید ما بر مختومه بودن پرونده و حق دانستن موضعمان، واقعا موضوع را بهنفع ما ختم کند، چراکه مبارزه ظلم و عدل و حق و باطل تنها با تدبیر و تلاش اهل حق بهسود جبهه حق تمام خواهد شد.
ابعاد سیاسی پرونده، یک واقعیت است که همین گزارش، با وجود مثبت بودن، زمینه آنرا تقویت میکند، آنجا که در بند 41 خویش آورده است: «اگرچه آژانس غیر از آنچه در برنامه کار به آن پرداخته شد هیچ اطلاعات ملموسی درباره فعالیتها و مواد هستهای جاری اعلام نشده احتمالی در ایران ندارد. اما آژانس در موضعی نیست که درباره نبود فعالیتها و مواد هستهای اعلام نشده در ایران تضمینی معتبر بدهد مگر آنکه پروتکل الحاقی بهطور کامل اجرا شود.»
4. توصیه اول بنده به جناب آقای دکتر احمدینژاد، رئیسجمهوری محترم این است که این واقعیت را با تمام ابعادش لحاظ کند و پیچیدهترین تدابیر را برای کاهش هزینههای استیفای حق مسلم ملت بهکار گیرد.
با پیشرفتهای علمی و فنی موجود و گزارش مورد بحث، الان ما در یک قله هستیم و باید با جدیت در مصاف سیاسی، از این موقعیت برای جلوگیری از صدور قطعنامه سوم حداکثر بهره را بگیریم.
5. توصیه دوم بنده به بزرگان و گروههای سیاسی منتقد یا مخالف دولت است که از دلخوریها چشم بپوشند و در این موضوع و برهه حساس به کمک دولت بشتابند و اگر به تدابیرشان اعتنای کافی نمیشود، عرض حال به رهبری را بر فشار علنی به دولت در انظار دشمن ترجیح دهند.
این یک واقعیت است که اولا از این حقطلبی نمیشود دست برداشت و ثانیا این حقطلبی هزینه دارد اما اگر استقامت ملت بهدلیل اختلاف یا سوءتدبیر سیاستمداران پرهزینه شود، خداوند و ملت نجیب، هر دو طرف تنازع بر سر این موضوع سرنوشتساز را ملامت خواهند کرد.
«فلا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم؛ با یکدیگر کشمکش نکنید که سست خواهید شد و هیبت و قدرتتان از بین خواهد رفت.» قرآن کریم