این تأثیرات در کوتاه مدت در اقتصاد ایران بعینه قابل مشاهده است. خصوصا در ادبیات رسانهای امروز که سرعت، اولین و تأثیرگذارترین فاکتور موفقیت به حساب میآید، قدرت گردش اخبار و نفوذپذیری آن در مقابل مبادلات کلان بسیار قابل توجه است. اما نکته قابل تأمل در این میان، عمر کوتاه این اثرپذیری و به واسطه آن بازداری بیهدف آن است.
اقتصاد ایران از سال1312 رنگ و بویی کاملا دولتی به خود گرفت. پیش از این، تصور بر این بود که اقتصاد ایران با ورود دلارهای نفتی از سال1353 به بعد، دولتی شد اما تاریخ، شهادت میدهد که با رویکار آمدن علیاکبر داور در سال1312 و تأسیس شرکتهای بزرگی چون بیمه ایران و شرکت سهامی حمل و نقل، محیط اقتصاد ایران به نفع دولت بسته شد؛ یعنی اقتصادی مبتنی بر الگوی «مداهنه فرمان». در این الگو، حکومت مرکزی برای حکومتداری نیازی به گروههای مختلف جامعه ندارد و خود به واسطه قدرت و درآمد بالا از عهده کار برمیآید. در این الگو دیگر مجالی برای تعیین نقش و جایگاه دموکراسی در تعیین سرنوشت اقتصادی باقی نمیماند. این روند ادامه یافت تا سال1357 و به دنبال آن آغاز جنگ تحمیلی 8 ساله. باید پذیرفت که اقتصاد جنگ، کاملا الگو و قوانین خاص خود را میطلبد. در این اقتصاد دیگر کسی به دنبال نقش دموکراسی در ساختار اقتصادی نمیگردد و هدف، گذر زمان با منابع موجود است.
پس از پایان یافتن جنگ و آغاز دوران سازندگی، بسیج منابع برای سازندگی ویرانههای برجای مانده، سیاستی انکارناپذیر بود. اقتصاد ایران در این مدت، اقتصادی کاملا بسته با اقتباس از الگوی مداهنه فرمان است. از اوایل دهه70 یعنی در خلال سالهای 72- 71 با شکل گرفتن ادبیات خصوصیسازی، ساختار اقتصادی ایران کمی دستخوش شعارهایی قرار گرفت که هر چند مقاومتهای بیشماری در مقابل آن بود، اما به واسطه شعارهای صوری، اقتصاد ایران به جاده تحول قدم گذاشت. داستان ادامه یافت تا شهریورماه سال گذشته و ماجرای اصل 44 که در کشور، روح تازهای به کالبد «اقتصاد باز اسلامی» دمید.
اگر بخواهیم گذری بر آزادی اقتصادی و تاریخچه آن داشته باشیم، باید بگوییم با احتساب مقدمه آزادسازی در اقتصاد ـ که به تفسیر بسیاری از اندیشمندان اقتصادی، اقتصاد ایران هنوز در مرحله مقدماتی آزادسازی است ـ عمر این نهضت در ایران حدود 16 سال است. حال اگر بخواهیم در چنین فضایی به دنبال نقش اخبار روند تأثیرگذاری خبر بر اقتصاد کلان و خرد باشیم، شاید معیارهای درست و مناسبی برای این سنجش ـ به واسطه کوتاهی عمر دموکراسی در اقتصاد ایران و ایفای نقش مطبوعات به عنوان یکی از مهمترین ارکان دموکراسی ـ در دست نباشد اما به هر حال، براساس آمارهای موجود از آخرین نظرسنجیهای صورت گرفته، 36 درصد از خوانندگان روزنامهها، اخبار اقتصاد را در تعیین سرنوشت اقتصادی خود مستقیما تاثیرگذار میدانند و خود را ملزم به مطالعه اخبار اقتصادی میدانند؛ این آمار نسبت به طول عمر دموکراسی اقتصادی شاید بسیار جالب توجه هم باشد. در این میان، نقش رسانهها در تصمیمگیریهای اقتصادی نیز بهتر نمایان میشود. به نظر میرسد این واقعیت نشان از آن داشته باشد که بسترهای لازم برای تاثیرگذاری مناسب و هدفمند برای «دموکراسی اقتصادی» در کشور وجود دارد؛ هر چند نوع نگرش اقتصاد ما- با توجه به ماهیت دولتی بودجه آن- علاقه چندانی به افزایش این نقش ندارد اما اقبال عمومی برای افزایش این نقش بسیار است
* سردبیر روزنامه ابرار اقتصادی