برخی با لحن احتیاطآمیز هشدار دادهاند که باید توطئهای در کار باشد و دامی گسترده شده، لذا نمیتوان خوشحال بود! و البته هیچ توضیحی هم نمیدهند که ساختار توطئه چیست و چگونه ایران میتواند در این دام بیفتد.
آنان صرفاً به یک تئوری توطئه خام اکتفا میکنند. برخی دیگر میگویند: این گزارش از دست دولت آمریکا در رفته است و بهنحوی به بیرون درز کرده! با این وصف صرفا باید از یک حادثه غیرمترقبه مربوط به سیستم امنیتی و حفاظ آن در حکومت آمریکا خرسند بود و اینکه این نظام با وجود ساختار وسیع و بودجه و امکانات، آسیبپذیر است.
حال این موضوع برای منافع ملی ما چه دستاوردی خواهد داشت؟ این گروه از سیاستمداران کشور حرف چندانی ندارند. سردرگمی سیاستمداران ما در فهم قضیه تا حدی به رسانههای ملی هم سرایت کرده و نکته محوری گزارشها بر دروغگویی حکومت آمریکا متمرکز شده است.
درحالیکه این دولت نه در هیچ برههای معیار اخلاقی برجستهای داشته و نه میتوان از آن چنین انتظاری داشت، زیرا در نظام لیبرال دمکراسی که بر بنیان کاملا سکولار تأسیس میشود، اخلاق مانند سایر الزامات کاملا قراردادی است و اصالتی ندارد و صرفا توفیق داروینی ملاک درستی است.
2. به نظر من این سند کاملاً حساب شده تهیه شده و با برنامهای روشن انتشار یافته است و پیام اصلی آن بسیار مهم است: دولت ایالات متحده آمریکا آماده میشود تا با واقعیت ایران صاحب توانمندی هستهای تعامل داشته باشد. دقیقا به این دلیل است که باید انتشار این سند را یک توفیق بزرگ ملی برای سیاستهای کشورمان بدانیم.
3. بسیار روشن است که ورود به دوره پساتوانمندی بهمعنای ختم چالشهای غرب با ایران نیست و بهمعنای توقیف قطعنامههای پرخصومت آنان در شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه جمهوری اسلامی نیز نیست.
اما هیچ سیاستمدار باسابقهای هم نباید منتظر چنین روزی باشد! زیرا بهموازات توانمندی و توفیقات کشور، چالشها و خصومتهای غربی نیز بهصورتهای متفاوت و مکانیسمهای دیگر ادامه مییابد.
4. چرا آمریکا میخواهد سیاست خود نسبت به ایران را در زمینه هستهای تغییر دهد؟ به دو دلیل:
دلیل اول، تصمیم قاطع ایران در ادامه پروژه توسعه هستهای است که مورد حمایت وسیع و کمنظیر ملت است و با وجود مشکلات فنی و کاستیها مرحله به مرحله به پیش میرود.
دلیل دوم، پرهزینه بودن و عملی نبودن سیاست محرومسازی ایران از تکنولوژی هستهای است که حتی میتواند به خروج ایران از تعهدات NPT نیز منجر شود. اما درعوض قبول ایران توانمند هستهای از یکسو میتواند محور تأکیدات را به گسترش نظارت آژانس و تقویت تعهدات ایران منتقل کند و از سوی دیگر مانند هر کشور قدرتمند دیگر باب مذاکرات بازدارنده نظامی را با مکانیسمهای علمی-فنی و تعهدات متقابل باز نماید. این، بهترین و افتخارآمیزترین دستاورد ایران در مناقشه هستهای تا این لحظه است.
5. بنابراین، در قبال این اطلاعیه رسمی دولت آمریکا برای تغییر سیاست گذشته و آغاز سیاست جدید باید:اولا، این موضوع را دستاوردی مهم و حتی پیروزی چشمگیری برای کشورمان بدانیم و خدای سبحان را به خاطر آن شکر کنیم.
ثانیا، خود را برای ورود به دوره پساتوانمندی در زمینه هستهای آماده کنیم و بهجای طرح تئوریهای توطئه کاملا خام، این فرصت را بهکار گیریم و مسیر مذاکرات و تعاملات متناسب را با مخالفان خود طراحی کنیم. درواقع نیازمند ظرفیتهای مفهومی و طرح معادلات کاملا جدید هستیم که بتواند مسیر دوره فعلی را هموار کند.
6. در دوره «پساتوانمندی» منطق حاکم بر مذاکرات سیاسی «منطق بازدارندگی» است؛یعنی دو طرف منافع حیاتی خود را با ترتیب اولویت تعریف کردهاند و مرحله به مرحله آنها را محافظت میکنند و در هر مرحله هم باید تعهداتی را بپذیرند. بنابراین در این دوره:
اولاً: پیشرفت، مرحلهای و بطئی است.
ثانیاً: ماهیت تعامل دوطرفه است و از آب نمیتوان کره گرفت!
ثالثاً: ادبیات رسانهای – تبلیغاتی میتواند با محتوای مذاکرات فاصله چشمگیری داشته باشد.
ظهور توانمندی جمهوری اسلامی، بدون شک، نیازمند پیچیدگی مفهومی و عملیاتی در تعامل با دنیاست و این مهم بهخوبی از عهده فرزندان این مرز و بوم برمیآید.