چند وقت دیگر همه جا سبز سبز میشود و چشمهایمان پر از منظرههای تر و تازه بهاری. این هوا عجیب مرا یاد نقاشیهای مونه میاندازد؛ کلود مونه، نقاش فرانسوی قرن نوزدهم را میگویم. حال و هوای بیشتر نقاشیهای مونه هم همینقدر بهاری است، نه این که آنها را در بهار کشیده باشد؛ تازه در خیلی از آنها هم عنصرهای طبیعت، مثل درختها و گلها، اصلاً به روشنی دیده و تشخیص داده نمیشوند، همهشان محوند، چون به شیوه امپرسیونیسم* کشیده شدهاند، اما دقیقاً به همین دلیل، این نقاشیها تأثیری روی آدم میگذارند که اگر همه این عنصرها را واضح واضح هم میدیدیم، این تأثیر را از آنها نمیگرفتیم. مونه روح طبیعت را در تابلوهایش نقاشی کرده، و آدم را غرق در لطافت میکند، غرق در روح زندگی.
حالا که حرف از مونه شد بگذارید خبری درباره یک کشف تازه بهتان بدهم؛ کشفی درباره یکی از نقاشیهایی که تا پیش از این فکر میکردند مونه آن را کشیده است؛ تابلوی «سواحل سین در بندر ویله»، که از سال 1954 در موزه والراف ریچارتزِ کلنِ آلمان نگهداری میشود.
همه ماجرا از زمانی شروع شد که مسئولان موزه تصمیم گرفتند نمایشگاهی از کارهای نقاشهای امپرسیونیست برپا کنند. خب نقاشی «سواحل سین در بندر ویله» هم بعد از این همه سال نیاز به مرمت داشت و برای همین هم مرمتکارهای متخصص موزه، کار روی آن را شروع کردند. آنها در کارشان از فناوری پیشرفته استفاده کردند؛ از میکروسکوپهایی قوی، اشعه مادون قرمز و اشعه ایکس. آنوقت در حین کار متوجه شدند که این همه سال درباره این تابلو کاملاً اشتباه میکردند. البته آنها از همان اول هم به اینکه این تابلو اصل است یا نه، شک داشتهاند، اما هیچوقت با این جدیت آن را بررسی نکرده بودند، به علاوه که آن سالها چنین وسایل و روشهای پیشرفتهای را هم در اختیار نداشتهاند. وقتی که این موضوع را به مسئولان موزه گفتهاند، همهشان هم زدهاند زیر خنده و هم زیر گریه.
سه چیز نشان داده که این تابلو کار کلود مونه نیست: یکی اینکه مرمتکارها وقتی با اشعه ایکس از این تابلو عکسبرداری کردهاند متوجه شدهاند که زیر رنگهای آن یک طرح اولیه وجود دارد، در حالی که مونه به این روش کار نمیکرده. دوم اینکه متوجه شدهاند روی تابلو نوعی لعاب شفاف مالیده شده و به کمک آن ترکهای ریزی درست شده که به مرور زمان روی تابلوها به وجود میآیند و اینطوری به نظر میرسیده که این تابلو، تابلویی قدیمی است. و بالاخره اینکه کسی که واقعاً این تابلو را کشیده دو امضا با دو رنگ مختلف روی آن گذاشته است.
اثری از کلود مونه
البته مسئولان موزه دیگر پی این را نگرفتند که چه کسی این تابلو را کشیده، یا چه کسی مسئول این کار بوده، چون به نظر میرسد که این ماجرا مربوط به دهه دوم قرن بیستم باشد، سالهای 1920 میلادی. تازه قرار هم شده این تابلو را همچنان در موزه نگهدارند، به عنوان نمونهای که نشان میدهد فناوری مدرن چهقدر در آزمایش نقاشیها و تشخیص هویتشان توانایی دارد.
مسئولان موزه گفتهاند که هرچند خیلی برایشان غمانگیز است که حالا به جای تابلویی که فکر میکردهاند اصل است، یک تابلوی تقلبی دارند، اما این اتفاق میتواند پیروزی بزرگی برای دنیای علم به حساب بیاید و همینطور نشانهای از کیفیت خوب کار بخش مرمت موزه والراف ریچارتز.
*امپرسیونیستها چیزها را همان طوری نقاشی میکردند که در هر لحظه دیده میشدند. مثلاً اگر نور قرمز غروب باعث میشد رنگ سبز برگ درختها قهوهای دیده شود، آنها را به رنگ قهوهای نقاشی میکردند، آن هم به همان شکلی که دیده میشدند، به شکل لکهای از رنگ.