استفاده از تصویر در شناسایی جانوران و گیاهان همواره نقشی کلیدی داشته است. از این رو، رکنِ جداییناپذیرِ کتابهای راهنمای صحرایی، وجود نقاشیهایی است که مشخصات گونههای مختلف را به وضوح نمایش میدهد. نویسندگان این قبیل کتابها بیشتر شناخته شدهاند تا نقاشانی که با چیرهدستی تصاویری از جانوران وگیاهان کشیده و رموز شناسایی این گونهها را عینیت بخشیدهاند.
خسرو عمارلویی یکی از نقاشانی است که کمتر نامی از او در رسانهها دیده میشود. او نقاشی از طبیعت، جانوران و گیاهان ایران را از سالهای دهه 50 با استخدام در سازمان حفاظت محیطزیست به طور جدی آغاز کرد و تصاویرش زینتبخش موزههای تاریخ طبیعی و کتابهای راهنمای صحرایی شد. کتاب راهنمای صحرایی پستانداران ایران با نقاشیهای عمارلویی همراه است. کتابی که خبرهایی از تجدید نظر اساسی و چاپ مجدد آن نیز شنیده میشود. به این بهانه با عمارلویی گفت و گویی صورت دادهایم که از نظرتان می گذرد:
- از چه زمانی به نقاشی علاقهمند شدید؟
از کودکی به نقاشی علاقه داشتم. البته مادرم در این زمینه نقش ویژهای داشت چراکه او الفبای فارسی را با نقاشی به من یاد داد. بهخاطر دارم برادر بزرگم نقاشی میکرد اما اجازه نمیداد به وسایل نقاشی او دست بزنم تا اینکه پدرم برایم لوازم نقاشی خرید و با همان وسایل من اولین نقاشی رنگ روغنیام را که منظرهای از طبیعت بود کشیدم. هنوز هم آن تابلو را دارم. بااین همه، به توصیه پدرم حقوق خواندم چراکه اعتقاد داشت شغل آباء و اجدادی ما قضاوت است. این بود که سال 1351 با آنکه در هر دو رشته نقاشی و حقوق پذیرفته شده بودم در رشته حقوق قضائی مشغول تحصیل شدم و از دانشگاه تهران لیسانس حقوق گرفتم. ولی در همه این سالها در زمینه نقاشی مطالعه کردم و این مطالعه همچنان ادامه دارد.
- چگونه شد که تبدیل به نقاش محیطزیست شدید؟
دانشجو بودم که یکی از آشنایان گفت سازمان حفاظت محیطزیست، مجسمهساز و نقاش استخدام میکند. من هم مراجعه کردم. گفتند باید امتحان بدهی. تابلوهایی که به عنوان امتحان کشیدم هنوز در کارگاه تاکسیدرمی سازمان هست. دو عکس دادند از قوچ بیگهورن و یک جفت روباه. در آذرماه 1352 قبول شدم و پس از شش ماه به عنوان نقاش و دیوراما ساز به استخدام سازمان حفاظت محیطزیست درآمدم. سازمان محیطزیست با جذب نقاش و مجسمهساز قصد داشت پس از آموزش این افراد، در موزههای تاریخ طبیعی از آنان استفاده کند و بدین ترتیب هنرمندان داخلی به جای خارجیها در این زمینه فعال باشند.
بیشتر افرادی که همراه من قبول شدند فارغالتحصیل رشته هنر بودند. در شروع کار محیط بسیار مناسبی برای کسب تجربه بود، از تک تک این افراد نکاتی را یاد گرفتم. گرچه دوره خاصی ندیده بودم اما هر جا که حس میکردم میتوانم چیزی یاد بگیرم میرفتم.
- در این مدت چه تعداد نقاشی کشیدید؟
کارهای بیشماری نبود، یعنی کارهای شاخص من بیش از 10 اثر نیست. اما کارهای کوچک و طراحیهای پراکنده، خیلی زیاد است.
منظورم کارهایی است که در کتابها چاپ شده است و ...
آن 10 مورد که اشاره کردم کارهای موزهای و بزرگ و ماندگار است. در کنارش کارهای دیگری هم کردهام، به طبیعت که میرفتم، چند عکس میگرفتم، دوربینم را کنار میگذاشتم و بعد بساط آبرنگ را باز میکردم و شروع میکردم به نقاشی. در سالهای اخیر فقط حدود یک هزار تابلوی گل کشیدهام. خیلی از اتودهای آبرنگی که من و سایر دوستانم کار کرده بودیم در نقل و انتقال از ساختمان خارک –محل قدیم موزه تاریخ طبیعی سازمان محیطزیست- به ساختمان قائم مقام از بین رفت، اصلا نفهمیدیم چی شد.
راجع به این که هر جانور چه فیگوری دارد هم آموزش میدیدید؟
وقتی وارد سازمان محیطزیست شدم، آناتومی را شروع کردیم. آقای نوری تاجبخش ( که در مسابقات جهانی تاکسیدرمی اکثر مواقع نفر اول میشود) آناتومیست بسیار قوی بود، او این مبحث را به ما یاد میداد.
به نظر شما عکس میتواند جای نقاشی را در کتابهای راهنمای صحرایی بگیرد؟
در عکس برخی از مختصات گونهها به خصوص جانوران در سایه روشنها دیده نمیشود. اما در نقاشی میتوان برخی مشخصات را به وضوح نشان داد یا روی مشخصهای با اغراق، تاکید کرد. در عین حال نمیتوان از برخی جانوران مثل خفاشها به گونهای عکاسی کرد که برای شناسایی مفید باشد و جزئیات آن را نمایش دهد. به علاوه کار دست و نقاشی ارزش کتاب را افزایش میدهد.
- از فتوشاپ یا سایر نرمافزارهای مشابه استفاده میکنید تا تغییراتی روی نقاشیهایتان اعمال کنید؟
طوری باید نقاشی کرد که احتیاج به این گونه تغییرات نداشته باشد و من هم هیچ وقت از این طریق نقاشیهایم را تغییر ندادهام.
- نمونههایی که برای کتابها میکشید پیش از چاپها به شما نشان داده میشود که تایید یا رد کنید؟
متاسفانه تا امروز نیاوردند که ببینم. بعضی وقتها رنگها با آن کاری که من ارائه دادم تفاوت داشته است. حتی در یک کتاب نیز رنگهای یک نقاشی با نسخه دیگری از همان کتاب فرق میکند. خیلی مواقع هم نقاشیهایی که برای یک کتاب کشیدم، دیدم که در جای دیگر هم چاپ شده اند. درحالی که این کار را انحصاری برای یک کتاب انجام دادم. سوال هم که کردم جواب درستی نشنیدم.
- شکایت یا پیگیری نکردید؟
شکایت نکردم، فقط از چند نفری سئوال کردم که چرا از نقاشیهایم در جای دیگری استفاده شده است، طبیعی بود که جواب قانع کنندهای نگیرم. وقتی صحبت از حق مولف به میان میآید عدهای گمان میکنند که هنرمند فقط به دنبال حقوق مادی اثر خود است در حالی که حقوق معنوی آن اهمیت بیشتری دارد. با این حال چنین شرایطی فقط در مورد نقاشیهایم نیست. کار زیباسازی شهر هم انجام دادهام، طرح میزنم و در شهرهای مختلف تحویل میدهم. بعد میگویند پول نداریم این طرح را بخریم یا اجرا کنیم. اما بعد میبینم یا میشنوم که در جای دیگر این طرح اجرا شده است. چند سال پیش طرح دو دلفین را به یکی از شهرهای جنوبی ارائه دادم، به دلیل کمبود اعتبارات برای اجرا موافقت نشد. مدتی بعد شنیدم در مسجد سلیمان اجرا شده است. کم کم نقاط دیگر هم این یک جفت دلفین را ساختند.
- دیوراما سازی هم میکنید؟
تخصص اصلی من دیوراماست، ساخت محیطی کوچک که تداعیکننده بخشی از طبیعت باشد. طراحی و ویترینبندی و فضای سبز موزه را انجام میدهم. یعنی کار را بهطور کامل میگیرم.
- از فامیلی شما پیداست که اهل سرزمینی هستید که خاستگاه سوسن چلچراغ است.چقدر این گیاه بومی ایران را کشیدید؟
زیاد نکشیدم. در موزه تاریخ طبیعی رشت یک تابلوی بزرگ کشیدم که سوسنزار است یعنی منظرهای که این گل و زیستگاه آن را با هم نشان میدهد. اما خود سوسن چلچراغ را تا الان به طور مستقل نکشیدم. شاید یک زمانی آن را بکشم.
- اگر برگردید به گذشته باز هم همین راهی که رفتید را انتخاب میکنید؟
این سئوالی است که مردم از خودشان میپرسند. اما فکر میکنم اگر برگردم به گذشته با همین خلق و خو و روش و اندیشه در هر دورهای از تاریخ که به دنیا بیایم، همان راهی را میروم که تا امروز رفتهام.
- اولین نقاشی که سبب شد خط زندگی و کارتان به این مسیر هدایت شود به خاطر دارید؟
همان طور که گفتم برادر بزرگم نقاشی میکرد اما اجازه نمیداد به وسایلش دست بزنم تا این که پدر برایم جعبهای خرید پر از لوازم نقاشی. اولین نقاشی رنگ روغنی که با آن وسایل کشیدم هنوز دارم، منظرهای از طبیعت بود. بعد هم شروع کردم به نقاشیِ طبیعت بیجان. کشیدن پرتره دوستان و آشنایان هم مدتی مرا به خود مشغول کرد و بعد از آن، پرتره هنرمندان مشهور و بازیگران مثل بتهوون و یا جیمز دین که بیشتر با سیاه قلم کار میکردم.
- در رشته نقاشی تحصیل کردید؟
همان طور که گفتم در سال 1351 هم رشته حقوق قضایی و هم رشته نقاشی دانشگاه تهران قبول شدم. آن زمان پدرم گفت نقاشی را که بلدی، برو رشته حقوق قضایی را بخوان، شغل آباء اجدادیمان هم که قضاوت است! من هم خواسته پدرم را عملی کردم. گرچه رشتههای علوم انسانی تاثیر بهسزایی در کار هنر دارد، اما من به هنر و نقاشی علاقه مند بودم. شاید برای همین هم در زمینهای که تحصیل کردم موفقیت چندانی نداشتم. حقوق میخواندم اما چشمم به نقاشی بود. از پشت میز بلند میشدم همکلاسیها میآمدند ببینند چی کشیدم. بیشترسوررئال کار میکردم و ذهنیاتم را میآوردم روی میز. سال 54 هم از دانشگاه اخراج شدم. اما مدتی بعد به دانشگاه قم رفتم و در رشته علوم قضائی و اداری لیسانسم را گرفتم. قبل از انقلاب فرهنگی هم برگشتم به دانشگاه تهران و در رشته حقوق قضایی فارغالتحصیل شدم.سالهای اخیر که دانشگاه سوره راه اندازی شد، به عنوان دانشجو وارد شدم و به دلیل مشغله و کار نتوانستم ادامه بدهم. به همین دلیل فراگیری نقاشی را چند ترمی در دانشگاه و بقیه را به صورت آزاد ادامه دادم.
- برای یادگیری نزد استادان نقاشی رفتید ؟
دورههایی که در دانشگاه شروع کردم و نیمه کاره رها کردم باب مطالعه را برای من باز میکرد. از همان ایام دنبال فراگیری و مطالعه و تجربه کردن کار هنر بودم. گرچه تحصیلات آکادمیک در ارتباط با نقاشی نداشتم اما پیوسته در این ارتباط مطالعه میکنم.