از قبل چگونگی برخورد با زمان است که فرصتها خلق میشوند. این فرصتها است که سبب پیشرفت و در صورت عدم استفاده به هنگام از آنها موجب پسرفت آدمی میگردند. به قول دکتر ماردن: «اگر در پیشرفت راز عجیبی هست باید گفت آن راز در فرصتهای روزانه و استفاده از آنها نهفته است».
بدین ترتیب، روزگار طبق گلهای فرصت را در دسترس ما قرار میدهد تا از آن استفاده کنیم و آنگاه در صورت بهرهمندی یا عدم استفاده از آنها، آهسته و بیصدا، این فرصتها را از ما پس میگیرد و آن را در چاه بیپایان زمان میافکند. از اینرو،«کارهایی که شما در دنیا انجام میدهید اهمیتی ندارد، آنچه مهم است، این است که تا چه اندازه میتوانید مردم را متقاعد کنید، کارهایی را که انجام دادهاید، گرانبهاست». در عین حال، کسی که تصور میکند تقدیر، آیندهاش را تعیین کرده در حقیقت به ضعف اراده خود در تلاش برای کسب موفقیت اعتراف نمودهاست.
زمان به عنوان یک واقعیت زندگی و اجتماعی، ابزار دست انسانها در خلق فرصتهای موثر ومناسب است. با وجود این، نوع و اهمیت زمان بسته به نحوه نگرش و ارزشی است که برای آن قائل میشویم. آنچه که بدیهی است در کلیه فرهنگها و ادبیات ملل بر اهمیت و قداست زمان و لزوم بهرهمندی مفید از آن تاکید شده است. بدین ترتیب، در فرهنگ فارس «وقت، طلاست»، در ادبیات عرب، «وقت چون شمشیر است که اگر قطعش نکردی قطعه قطعهات میکند» و در فرهنگ اروپایی نیز به قول یکی از دانشمندان چنین است که: «ما زارعی هستیم که هر روز که میگذرد بیشتر از روز گذشته کشتزارهای مرگ خود را شخم زدهایم»!
بنابراین، اهمیت و نقش زمان در موفقیت یا عدم موفقیت انسانها امری محتوم و حتمی است. به همین جهت ما در نوشتار حاضر برآنیم که به این مقوله (زمان) در مناسبات اجتماعی پرداخته و به اجمال، به بررسی آن در این ارتباط بپردازیم. موضوعی که کمتر بدان توجه شده و با وجود جهتگیریها و عملکردهای روزانه انسانها اتصاف آنها به یکی یا ترکیبی از گونههای رفتاری که در ادامه، در پی خواهد آمد به این مقوله مهم توجه بایستهای نمیشود. از اینرو، در مقاله کنونی، بحث زمان در مناسبات اجتماعی را به لحاظ نظری به زیر ذرهبین قرار داده، بلکه بتوان بهتر این واقعیت اساسی و نقش آن را در مناسبات مزبور پی برد. لازم است در ابتدا به چند پرسش در این ارتباط پاسخ داد:
1 – زمان چیست و دارای چه ویژگیهایی است؟
2 – نوع نگاهها به زمان چگونه است و ویژگیهای هر یک کدام است؟
3 – چگونه میتوان زمان آگاه بود؟
4 – و سرانجام، زمانبندی چیست و تحت چه بستری تحقق مییابد؟
زمان، به عنوان میزان و مدار حرکت و تحول و مبنای انجام کارهای فردی و اجتماعی تعریف میشود. براین اساس، جام عمر را به ما دادهاند تا آن را مطابق میل خود پر کنیم، اختیار در دست ماست: ما میتوانیم جام مزبور را از زهر هلاهل لبریز کرده و یا آن را سرشار از گواراترین شربتهای اخلاقی خویش سازیم. این امر بسته به ارتباط و اهمیتی است که ما نسبت به زمان برقرار کرده و برای آن قائلیم. از اینرو، زمان به منزله آینه کردار آدمیان بوده میزان و مدار حرکت و چگونگی تحول آنها را مشخص میسازد بنابراین، زمان مشخصکننده خط سیر گفتمان نظری و کارکردی افراد بوده و محک و مبنای کمیت و کیفیت رشد و سکون آنها و در عین حال، به عنوان معیار تعیین و تنظیم عملکردهای آنان میباشد.
به باور ما، نوع نگاهها رایج به زمان بر 5 شکل مرسوم و متعارف است:
1 - زمانگریزی: زمانگریزی چهره دوسویه از نوع نگرش آدمی بدان است. بدان معنی که در بسیاری اوقات، فرد بدون تمایل و خواست خود ساعاتی از حیات جاری خویش را از دست میدهد. به قول بالزاک «بعضی ساعات را از ما میگیرند، بعضی را میدزدند و بعضی خود به خود از ما میگریزند». در حالت دوم آن، شخص در اثر تعمد و یا به علت بیاحتیاطی و بیمبالاتی، جهتگیریهای خود را برمبنای زمانگریزی و فرار از آن قرار میدهد. چنین فردی، به اصطلاح زمانگریز است ودارای ویژگیهای مربوط به خود که از جمله آنها میتوان از «عدم واقعبینی نسبت به وضعیت موجود؛ فقدان برنامه در برخورد مناسب و بهنجار با روندهای اجتماعی و بیهویتی(عدم اتصاف) نسبت به زمان (گذشته، حال و آینده) به عنوان مهمترین ویژگیهای مزبور» نام برد.
2 – زمانپرستی: زمانپرستی به مفهوم نگاه به زمان و اطاعت نامعقول و عادتوار از فرایندهای اجتماعی میباشد. چیزی که در زبانها و بیان های مختلف به پرهیز از آن توصیه و تاکید شده است.
بدین ترتیب، پیام موثر برای شخص زمانهپرست و خطرات احتمالی در این رویه در عبارت مزبور به خوبی قابل درک است. چنین فردی به اتکاء زمان حال و وضع موجود اندیشیده و برنامهها و کارکردهای خود را بر مبنای زمان کنونی طرح تعریف میکند. «برداشت حذفی و تقلیلی» با هدف حفظ و تثبیت روزافزون خود، به قیمت هزینه کردن و حذف تدریجی یا آنی دیگران از زمره ویژگیهای چنین گفتمانی است. بنابراین، محور اساسی جهتگیریها و عملکردهای چنین فردی در برقراری موازنه وجودی نسبت به امکانات و فرصتها و موانع و محدودیتهای در سر راه نیل به اهداف شخصی خود در عرصه مناسبات اجتماعی است.
3 – زمان ستیزی: سومین نوع نگاه به مقوله زمان دارای نگرشی بدبینانه و منفی نسبت بدان است. بدین معنا که به جای فهم و شناخت به هنگام زمان و بهرهمندی روزآمد و کارآمد از آن، در مقام مبارزه و تقابل با زمان و روندهای موجود و جاری آن برمیآید. بدیهی است چنین فردی نسبت به وضع موجود فاقد بینش واقعبینانهای بوده و اندیشه و کردار خویش را بر مبنای عدم باور زمان و تقابل با فرآیندهای زمانی تعریف و تنظیم میکند.
4 – زمان آگاهی: به عنوان چهارمین نوع نگاه به مقوله زمان به مفهوم باور به شناخت و اهمیت آن و لزوم توجه عینی و عملی به این پدیده در مقام نظر است. به دیگر سخن، زمان آگاهی یک دیدگاه ونگرش به هنگام نسبت به زما ن نقش و جایگاه آن میباشد.
بنابراین، زمان آگاهی به معنای باور مزبور به عنوان یک دیدگاه و چارچوب نظری اهمیتی بسزا دارد، چه این دیدگاه مبتنی بر گفتمانی است که خود ویژگیهای خاص خویش را به همراه دارد. «تعریف روزآمد از پدیدهها و روندهای جاری (واقع بینی و شناخت عینیات)، قداست بخشیدن به زمان، صورتبرداری مناسب از گذشته، دوراندیشی و آیندهنگری (روشمندی نسبت به زمان) گزینش عقلایی از پدیدهها و روندی موجود (موقعیت و ضرورتشناسی)، زیباشناسی طبیعتگرایی» به عنوان بخشی از ویژگیهای یاد شده میباشد.
5 – زمانمندی: به عنوان آخرین گرایش و نوع بینش یاد شده، به مفهوم تحقق عینی و تبلور عملی گفتمان مزبور (زمان آگاهی) در مقام عمل است. زمانمندی برخلاف زمان آگاهی یک کارکرد است. فرد یا جامعه زمانمند لزوما به معنای فرد یا جامعه زمان آگاه نیز تلقی میشوند، اما برعکس این موضوع صادق نمیباشد. چه، شخص یا اجتماع زمان آگاه الزاما به عنوان جامعه با فردی زمانمند نمیباشند.
بنابراین، زمانمندی، زمان آگاهی و به طریق اولی، ویژگیهای آن را در مقام عمل با خود به همراه دارد. به عبارت دیگر، این ویژگی به مفهوم تحقق تعریف و ویژگیهای زمان آگاهی به عنوان یک کارکرد و دارای ویژگیهایی چون «مطلوبیت و کارایی (نهایت بهرهبرداری از امکانات و فرصتهای موجود به همراه هدف داشتن، نفع داشتن و جهت داشتن کارها و فعالیتها)، الگویابی و نمونهسازی مبتنیبر فرهنگ اصلاحنگری و اصلاحپذیری و در نهایت، نظمپذیری در عرصههای فردی و اجتماعی و برداشت همدلانه و جذبی» میباشد. بدین ترتیب، شخص زمانمند منتظر فرصت نبوده، بلکه آفریننده و جهتدهنده به آن است و نهتنها زمانهپرست، زمانهستیز و زمانهگریز نیست، بلکه قائل به تفکر صحیح زمانآگاهی است.