سوم فروردین مصادف با سومین سالگرد درگذشت حکیم فرزانه و علامه بزرگوار آیتالله
سیدجلال الدین آشتیانی از استوانههای حکمت و عرفان درعصر حاضر بود. ایشان از تربیت یافتگان مکتب علامه رفیعی قزوینی، علامه طباطبایی، آیتالله محمد کاظم عصار، میرزا محمود و میرزا احمد آشتیانی... (رحمهالله علیهم) هستند.
آنچه در پی میآید معرفی اجمالی جایگاه آن حکیم فرزانه و روش آن بزرگواردر پرداختن به متون است.
ای روح بلند آسمانی
نجینه حکمت ومعانی
همتای تو هیچ کس ندیدم
بر مسند فضل و نکته دانی
شایسته بود گرت بخوانند
صدرالمتالهین ثانی...
اگر جایگاه تصحیح و شرح ومعرفی متون درجه اول فلسفی و عرفانی را بشناسیم بیشک احیای این تراث گرانقدربراهل حکمت از اوجب واجبات است زیرا تا اصل یک اندیشه با توجه به متون درجه اول آن علم مورد مو شکافی و دقت نظرقرارنگیرد همه سخنان پیرامون آن موضوع هیاهووقیل وقال خالی از دلیل وحال است.
این متون از یک طرف دارای ایجاز رمز مانند و از طرف دیگر دارای علو معنا هستند، به نحوی که ورود به آنها بدون خضر راه، خطر سقوط و گمراهی یا حد اقل دور شدن ازمسیررا به همراه دارد. به همین دلیل دست یازیدن به عمق مفهوم آنها و شرح و بسطشان از عهده غالب محصلان و حتی مدرسان این متون خارج است و تا استادی راهپیموده، وارد کارزار نشود پریشانی و حیرانی به قوت خود باقی است.
علامه بزرگوار وفیلسوف عظیم الشان آیتالله سید جلالالدین آشتیانی که عمری را با پشتوانه هوشمندی ذاتی وعشق وسخت کوشی کم مانند به تحصیل این علوم پرداخته بود همچون خواجه نصیر الدین طوسی پا به میدان پر سنگلاخ شرح و تفسیراین متون نهاد و پیش و بیش از دیگران در این میدان کامیاب شد و با شروح خود گرد غربت را ازاین عروسان چمن و درر بیمانند حکمت وعرفان پاک کرد.
مرحوم علامه آشتیانی با توجه به دانش عمیق فلسفی و عرفانی وادبی واطلاع عمیق ازتاریخ اندیشه نقشهای درجغرافیای ذهن وقاد خود ترسیم کرده و با اجرای گام به گام آن درپی احیا و اعتلای هر چه بیشتر حکمت در این زمان بود. اوسعی در ایجاد شوق وتصحیح ذائقه رو به افول جویندگان حکمت داشت وگاه با حساسیت و ظرافت به رصد میپرداخت وآنچه جامعه علمی نیاز داشت را عرضه میکرد.
اگر چه عدهای فکر میکردند درآن عصراستبداد واستعمارزده وهجوم مکاتب فلسفی غرب، پرداختن به متون کلاسیک هدردادن وقت و اندیشه است اما علامه آشتیانی به فراست دریافته بود که برای مقابله با التقاط چارهای جز بازگشت به خویشتن نیست و اگر این سنت دیرپای فلسفی عرفانی عرضه و روز آمد شود از پس تمامی مشکلات بر آمده وحلال بسیاری ازمسایل است.به همین خاطر دردمندانه و خیر خواهانه با جد و جهدی کم مانند پا به این جهاد علمی نهادند.
آثارعلامه آشتیانی بنا به نظر دکتر سید حسین نصردرکتاب جاودان خرد به چهار دسته تقسیم میشود:
الف)تصحیح و تنقیح و شرح متون فلسفی
ب)تصحیح و تنقیح و شرح متون عرفانی
ج)تحقیق در تاریخ فلسفه و عرفان اسلامی
د)تحلیلات فلسفی و عرفانی که حائز ارزش و اهمیت فراوان هستند.
بسیاری از مقدمهها وشروح استاد که در حکم آرای اجتهادی ایشان است در زمره تحلیلات نوع چهارم است وگاه تنه به تنه متن میزند و ما را به یاد جندی و قیصری و...می اندازد.
در بعضی از آثاراستاد مثل شرح مقدمه قیصری وشرح بر زادالمسافرملاصدرا چنان دقت نظر و مو شکافی عالمانه به کار رفته است که احساس میشود نقطه پایان تتبع دراین اثرتوسط ایشان نهاده شده است. بهخصوص در فصل بیان حقیقت ولایت این موارد کاملا مشهود است.نقلهای دقیق، توضیحات درست و روشنگر، تقریرات هوشمندانه ونقد بیطرفانه و عالمانه از خصوصیات این اثر است.
ازخصوصیات دیگر مرحوم علامه آشتیانی آزادگی وقدرشناسی ایشان ونادیده نگرفتن زحمات گذشتگان است.بهعنوان مثال جانبداری منصفانه و به دور از افراط و تفریط ایشان از دوران صفویه در زمانی که کسی چندان پی به اهمیت آن دوران نبرده بود حائز اهمیت است.
دوری از تعصب و عفاف قلم آن حکیم که ریشه در نجابت ایشان دارد نیز مثال زدنی است. هرگز قلم را به هتک حرمت کسی به کار نبرده است و هر جا با گفتهای مخالفت ورزیده پای گوینده را از روی تعصب ولجاجت به میان نکشیده و اگر نقدی هم به گوینده وارد نموده از سر صدق و انصاف علمی داد سخن داده است.کتاب نقدی برتهافتالفلاسفه غزالی شاهدی بر این مدعاست.
همچنین شجاعت ایشان که در آن عصر خفقان درآثارشان ازمرحوم امام خمینی(رحمهالله علیه) بهعنوان حکیم و عارفی شامخ نام میبرند ستودنی است.سخت کوشی مثال زدنی استاد نیز از خاطراتی که شاگردان و نزدیکان ایشان بیان نمودهاند به خوبی جلوه گر است.جهت تبرک و حسن ختام جملاتی از خود استاد را به حضور خوانندگان محترم عرضه میداریم:
«هنگام قرائت کتب فلسفی، هرگز به مطالب موجود در کتاب درسی و تقریرات و افادات استاد مدرس کتاب درس، قناعت نمینمودم بلکه خود به کتب محقّقان این فنّ مراجعه مینمودم، مطالب قابل توجّه مربوط به درس را قبل از حضور در جلسه درس، به دقّت مطالعه و بررسی کرده و مباحث مهمّه را مینوشتم و بعد از سیر تحقیقی و دقیق در اطراف مطالب کتاب درسی، برای حضور در مجلس درس و استفاده از بیانات و تقریرات استاد آماده میشدم و روی هم حدود 8 سال این رویّه را دنبال کردم به نحوی که این اواخر حسّ میکردم که چندین برابر مطالب کتاب که استاد در هر مبحث تقریر میکرد مطلب تهیّه کردهام...»