با لینک دادن عبارات داخل متن، می توانم هزار ارتباط بین کلمات و جهان برقرار کنم. من میتوانم این کار را بدون هیچ هزینهای، هر روزو به هر اندازه که مایل باشم انجام دهم و به طور معمول پولی نیز دریافت نخواهم کرد.
شاید رسانههای بزرگ و مدارس روزنامهنگاری سنتی از حضور غیرحرفهایها گلهمند باشند؛ اینکه چطور سایت گوگل با گردآوری اخبار، میزان آگهیهایش افزایش مییابد. حتی روزنامه لوس آنجلس تایمز به طعنه، اینترنت و به خصوص سایت گوگل را خطرناکتر از بن لادن برای حیات و ابقای روزنامههای چاپی عنوان میکند. اما در واقع این تهدیدی برای از بین رفتن روزنامهها به طور عینی نخواهد بود بلکه روش سود دهی آنها را تغییر میدهد.
اخیرا جف جارویس نویسنده وبلاگ پرطرفدار Buzzmachine گفته است امکان دارد روزنامهها در سال 2020 دیگر بر روی کاغذ منتشر نشوند و به صورت آنلاین در سایتهای اینترنتی کار خود را ادامه دهند و مسلماً شبکه های تبلیغاتی نیز بهترین راه را برای تبلیغ و فروش محصولاتشان پیدا خواهند کرد.[جف جارویس: یک روزنامهنگار آنلاین در برابر یک روزنامهنگار چاپی]
او معتقد است روزنامهها میتوانند در این عرصه موفق شوند به شرط آنکه در ازای تکیه بر خلاقیتهای خود محور و کارمندان خاک خورده، گزارشهای بیشتری را از خبرنگاران مستقل و روزنامهنگاران با استعداد شهروندی خریداری کنند. در واقع به جای مصرف تولیدات سایت گوگل، مستقیماً از تولیدکنندگان اخبار و مطالب بهره ببرند.[آینده روزنامه نگاری]
لو اورنک خبرنگار بوستون گلاب، اخیراً در مطلبی با عنوان "روزنامهها را خواهم کشت"، ادعا کرده است که در سایت جدیدش از طریق شرکت گوگل تبلیغات زیادی را جذب کرده که میتوانست در روزنامهها منتشر شوند.[روزنامههای آمریکا به سیستم آگهی آنلاین میپیوندند]
لو گفته است: "من با قبول آگهیها و انتشارشان به مشکل اخیر روزنامهها دامن میزنم. شاید این اقدام غیر منصفانه به نظر بیاید اما مسلماً این جریانیاست که برای رسانههای بزرگ دنیا گریزناپذیر است و دیگر کنترلی بر "ابزار تولید" وجود نخواهد داشت حداقل تا زمانی که لپ تاپ من بر روی میز نهارخوری خانهام قرار دارد".
آیا واقعاً منصفانه است؟ چه زمانی تا به حال بازار تجارت منصفانه بوده است؟[آشنایی با شیوههای مدیریت اقتصادی رسانهها] تجارت بدون تحول و موفقیتهای یکسان؛ پس جایگاه رقابت کجاست؟. هر چند متصدی رسانهها به مخالفت این رقابت نوین خواهند پرداخت اما مسلماً این یک جریان گریزناپذیر است.
تکنولوژی، اقتصاد آینده را رقم خواهد زد. اقتصاددانها می دانند که دیگر نسخههای قدیمی برای رشد تجارت جوابگو نخواهد بود و تکنولوژی نوین، تئوریهای قدیمی اقتصاد و تجارت را تسلیم خود خواهد کرد. سطح رقابت اکنون به مراتب پایینتر از رقابت در آینده است.[رسانهها در جستجوی مدلهای جدید تجاری]
شرکتهای رسانهای به سرعت معنای اصطلاح "ابزار تولید" را از دست خواهند داد چراکه امر تولید به زودی در اختیار تمام شهروندان رسانههای متکی بر روزنامهنگاری شهروندی قرار خواهد گرفت.
بدون شک این یک اعتقاد شخصی ست اما از شما میخواهم که درباره آن تامل کنید.
تعداد کثیری از مردم کاربران سایتهای Newsvine ،Google ،Facebook و سایر نوآوریهایی هستند که در دل این شرکتهای بزرگ پدید آمدهاند. آنها شاید روز به روز ثروتمندتر شوند بدون آنکه خود تولیدکننده مطلب و محتوایی باشند.
آنها فقط بستر مناسبی برای نمایش مطالب سایر مردم فراهم میکنند. این نوع شرکتها تنها وسیلهای هستند برای تحقق پیدا کردن نیاز ذاتی انسان به برقراری ارتباط، یادگیری، سرگرم شدن و نفس تشکیل گروههایی با علایق یکسان.
مسلماً کسان زیادی هستند که در کنار کار روزانه شان از این طریق درآمدی نیز نصیبشان میشود.
شاید بعضی از شرکتهای رسانهای هنوز بر این باور باشند که حتی در چنین شرایطی میتوانند ارتزاق کنند. آنها مسلماً در اشتباه هستند چرا که در راستای همگرایی بازار رسانهها، راضی نگه داشتن و متکی بودن بر سرمایهگذاران در قالبهای سنتی امری محال است. و به قول جف جارویس هرچند ممکن است روزنامه ها به همین شکل به کار خود ادامه دهند اما مسلماً آنها شرکتهایی واقد سودرسانی خواهند بود.
رایو ملی آمریکا را در نظر بگیرید که به سرعت تبدیل به یک رسانهای با کارکردهای قدیم و جدید شد. محتوای این رایو که خود مرکز فعالیت 800 ایستگاه رایویی محلی ست، به صورت رایگان بر روی شبکه اینترنت قرار داده میشود. هر سازمان از امکانات اینترنتی مانند blogging ،podcasting و RSS بهره میبرد.
اکنون رادیوی ملی از هر دو مجرای روزنامهنگاری شهروندی و حرفهای تغذیه میشود. برنامههایی همچون تالارهای گفتگوی عمومی و داستانهای عامهپسندی که توسط خود مردم تعریف میشود از جمله پرطرفدارترین برنامههاییاست که توسط شهروندان تهیه میشود.
این یک موفقیت است. علی رغم سالها شانه خالی کردن دولت از سرمایهگذاری، اکنون این سازمان توانسته است با تأسیس دفاتر بیشتر 35 نقطه دیگر را نیز تحت پوشش خود درآورد و 16 دفتر خارج از کشور را نیز تاسیس کند.
شنوندگان تقریباً یک سوم تولیدات رادیویی را بر عهده دارند و خبرنگاران کهنهکار و زبده، به کار تحلیل اخبار در رسانهها مشغول شدهاند.
مسلماً رادیو ملی نقطه کمال این پیشرفت نیست اما نماینده تحولات آینده در رسانه است. صدها ایستگاه و دفتر خبری، میلیونها شنونده دست به دست هم دادهاند تا رسانهای را ایجاد کنند که علی رغم جذابیت، نیازی به سرمایهگذار و گویندگان افسونگر ندارد و میتواند بدون جذب آگهی به حیات خود ادامه دهد.
در آینده سازمانهای خبری، رادیوی ملی را الگوی کار خود قرار خواهند داد البته شاید بعضی از آنها در همان الگوی قدیمی باقی بمانند و با تعداد کارمندان کمتر مطالب خاص و مؤثری را تولید کنند و با پشتوانه تبلیغات کارشان را ادامه دهند.
دولت هم از سوی دیگر ممکن است دروس مربوط به خبرنگاری را در لیست برنامههای آموزشی مدارس قرار داده تا بدین وسیله شهروندان بتوانند کیفیت مطالب خود را بالا برده و به رسانهها بفروشند. و بدین ترتیب، به یقین، نهال جوان روزنامهنگاری شهروندی به درخت تنومندی تبدیل خواهد شد و همه ما می توانیم به وسیله کامپیوترهای شخصی به رشد آن کمک کنیم.
*نویسنده: Atticus Mullikin