طبیعتاً وقتی تیمی کمترین نوسان را در طول فصل داشته باشد، نشان میدهد که آن تیم صلاحیت قهرمانی را دارد هرچند که از شایستگی و کیفیت فنی بالای سپاهان نیز نباید به سادگی گذشت.
وقتی تیمی به درجهای از کیفیت میرسد که پیروزی بهخوبی به آن دست یافت، قاعدتاً باید فاکتورهای زیادی در آن تیم آنهم در درجات بالایی وجود داشته باشد که بتواند سطحی از ثبات را به وجود آورد که یکی از آن فاکتورها، کیفیتهای کادرفنی و در رأس آنها سرمربی تیم است.
تیمی که قهرمان میشود یقیناً خوب هدایت شده و همین جا باید به افشین قطبی و حمید استیلی تبریک گفت. آنها درایت خوبی را در هدایت پیروزی از خود نشان دادند.
بزرگترین امتیاز و هنری که قطبی از خود نشان داد، این بود که توانست برخلاف همیشه، قلب هواداران پیروزی را با خود همراه سازد و این چیزی بود که در غیاب علی پروین هیچگاه در پیروزی دیده نشد.
حتی خود پروین نیز در ورزشگاه حضور داشت که این امر نشاندهنده موفقیت استراتژی قطبی در پیروزی است.
به لحاظ فنی ضمن اینکه نمیشود از کمکهای حمید استیلی چشمپوشی کرد، میتوان گفت که تیم پیروزی به هنگام بازیها از یک ساختار باثبات بهرهمند بود هرچند که شاید تیم درخشانی نبود.
از این حیث که افشین قطبی، با آمدنش، فوتبال بینالمللی را وارد فوتبال ایران میکند شاید او ناموفق بود چون فوتبال بینالمللی به آن شکل از پیروزی دیده نشد اما از این جنبه که او یک تیم همگون به لحاظ شکل بازی به وجود آورده بود شاید برای او موفقیتی بزرگ محسوب شود.
در تیم پیروزی توانایی فردی بازیکنان در لحظات حساس توانست نقاط ضعف فنی تیم را پوشش دهد که این امر برای قطبی در مسابقات، یک برگ برنده به شمار میآمد.
اولین تجربه سرمربیگری افشین قطبی باید برای او این درسها را در بر داشته باشد که باید یاد بگیرد یک سرمربی بدون توانایی مدیریتی در اداره کردن ستارهها هیچوقت موفق نمیشود و این حوزهای است که قطبی باید در آن خیلی تلاش کند.
نکته دوم اینکه قطبی نیازمند آن است که بتواند با همکارانش تعامل بیشتری به وجود آورد چون آنها نفراتی هستند که میتوانند در مواقع بحرانی به او کمک کند.
سومین نکته اینکه یک سرمربی موفق باید بتواند در تیمهای بزرگ مثل تیمهای پیروزی و استقلال، حاشیهها را جمع کند و یا کاهش دهد در حالی که شاید قطبی در این زمینه، در مواقعی اشتباهات بزرگی را مرتکب شد.
* آنالیزور و عضو کادر فنی تیمملی