مجموع نظرات: ۰
شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۷ - ۰۵:۰۰
۰ نفر

فاطمه ناصری آلاشتی: نقش زنان در رفاه و پیشرفت جامعه موضوعی است که امروزه اکثر جامعه‌شناسان به آن اذعان دارند.

با گسترش علم و صنعت، خصوصاً در جوامع صنعتی، زنان عملاً وارد بازار کار شده‌‌اند و شغل‌ها و مناصب مهمی را هم در اختیار گرفته اند. حضور زنان در مشاغل مختلف و متنوع با آنکه توانایی‌های آنها را به اثبات می رساند، ولی برخی حضور آنها را در امور اقتصادی چندان به مصلحت جامعه ندانسته اند چرا که به گمان اینان استقلال زنان سبب می‌شود که جامعه دچار آسیب‌های عاطفی و اخلاقی شود.

 در این‌باره با «شیرین احمدنیا» متخصص جامعه‌شناسی پزشکی و عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی همچنین منیره نوبخت، رئیس دبیرخانه شورای فرهنگی اجتماعی زنان و شورای عالی انقلاب فرهنگی به گفت‌وگو نشستیم.

  •  در ابتدا بفرمایید درآمد و کار زنان در بیرون از خانه چه تاثیری بر اقتصاد خانواده می‌گذارد؟

شیرین احمدنیا: اقتصاد خانواده از اقتصاد جامعه جدا نیست. مشارکت اقتصادی زنان لازمه توسعه است که به عنوان نیمی از نیروی فعال اقتصادی باید در جامعه به کار و کوشش بپردازند. تلاش زنان برای بهبود شرایط اقتصادی خودشان، هم در سطح فردی و  جمعی، به خود ایشان و افراد خانواده‌شان کمک ‌می‌رساند و هم در سطح کلان، جامعه را از مزایای قابل پیش‌بینی بهره‌مند می‌سازد.

منیره نوبخت: یکی از پیامدهای اشتغال کسب درآمد است و کسب درآمد هر یک از اعضای خانواده و به تبع آن  افراد خانواده موجب افزایش درآمد خانواده می‌شود. در نتیجه افزایش درآمد کل خانواده تاثیر زیادی بر جامعه می‌گذارد و از عوامل مثبت است، بنابراین کار زنان موجب افزایش درآمد خانواده و بهبود وضعیت اقتصاد خانواده می‌شود.

  • آیا  اشتغال زنان در کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه نقشی در پیشرفت جامعه دارد؟

احمدنیا: نسبت فعالیت اقتصادی زنان یکی از شاخص‌های توسعه در سطح بین‌المللی؛ چه در کشورهای توسعه یافته و چه در کشورهای کمتر توسعه یافته محسوب می‌شود. زنان به نسبت‌های متفاوتی در پیشبرد اهداف اقتصادی سهیم هستند. نسبت فعالیت اقتصادی زنان در کشورهای پیشرفته به طور متوسط بالاتر است و زمینه‌های اشتغال‌‌شان نیز از تنوع بیشتری برخوردار است.

آنها در سلسله مراتب شغلی در رده‌های بالاتری به کار و فعالیت می‌پردازند و در تصمیم‌گیری‌های سیاسی و اقتصادی سهم بیشتری را به خود اختصاص می‌دهند، اما نسبت فعالیت اقتصادی زنان در کشورهای پیشرفته صنعتی در سال 2000 حدود 50درصد بوده است، در حالی‌که این نسبت در اغلب کشورهای توسعه‌یافته و از جمله ایران زیر 20درصد بوده است.

البته کشورهایی در آسیا و خاور‌میانه هستند که زنان فرصت فعالیت اقتصادی بیشتری در آن پیدا کرده‌اند، مانند ترکیه، پاکستان یا مصر که میزان فعالیت اقتصادی زنان شان از کشور ما بیشتر است.

نوبخت: اگر اشتغال را بهره‌گیری از نیروی متخصص و کارآمد بدانیم که در بخش‌های مختلف جامعه مشغول به کار هستند در نتیجه، به‌کار گیری و بهره‌مندی از نیروی کارآمد موجب پیشرفت جامعه است. این یک امر طبیعی است  که چه شاغل متخصص مرد باشد چه زن، موجب رشد و پیشرفت جامعه می‌شود.

  •  در صحبت‌های شما تأکید بر این بود که کار زنان از عوامل رشد و توسعه جامعه است، اما درمقابل برخی از کارشناسان خانواده معتقدند که پایه و بنیان خانواده به دلیل کار زنان شکننده و آسیب‌پذیر می‌شود.

احمدنیا: من با این نظر موافق نیستم. پدیده کار زنان در چارچوب خانواده پدیده جدید و غریبی نیست. در عصر تمدن کشاورزی، که قرن‌ها در جوامع سابقه داشته، خانواده یک واحد مستقل و خودکفای اقتصادی بود و زنان و مردان و همچنین کودکانشان، در تولید و نیز کسب درآمد سهم و مشارکت داشتند.

 با ورود به عرصه فعالیت صنعتی و گسترش شهرنشینی و گسترش آموزش‌های رسمی تغییراتی در کارکرد خانواده به وجود آمد. عرصه فعالیت شغلی به بیرون از خانه تسری یافت و تقسیم کار جدیدی شکل گرفت، اما به تدریج  و با تحولات اجتماعی تازه ، نگرش نسبت به نقش زنان و نیاز به بهره‌گیری از نیروی کار مولد زنان   با توجه به توانایی‌های شغلی ایشان، تغییر کرد و زنان نیز همچون مردان پا به عرصه‌های فعالیت شغلی خارج از منزل گذاشتند. در عصر جدید کار زنان مکمل کار مردان است و درآمد حاصل از فعالیت هر دو می‌تواند با ارتقای سطح مادی و رفاهی که پدید می‌آورد به استحکام خانواده یاری برساند.

نوبخت: البته این نکته مهمی است، به‌خصوص نگاهی که در جامعه دینی- ایرانی ما وجود دارد خانواده از جایگاه بزرگی برخوردار است. اشتغال به صورت عام (چه پدر و چه مادر) نباید موجب بروز آسیب‌های جدی برای جامعه شود. به عنوان مثال پدری که صرفا به مسئولیت نان‌آوری خانه و خانواده فکر می‌کند و اشتغال تمام وقت، او را از رسیدگی به امور تربیتی و عاطفی و اخلاقی نسبت به افراد خانواده غافل می‌کند، آن هم آسیب‌زننده می‌شود، این موضوع فقط مختص به مادران نیست.

اما در باره مادران، چون در جامعه ایرانی- اسلامی عرف است که مسئولیت آنها در خانه و خانواده بیشتر از پدران است، کار زنان اساساً نباید موجب آسیب به خانواده شود. در این‌باره باید به دو نکته تاکید شود؛ به‌دلیل حساسیت شغل زنان نه تنها مادران باید به این موضوع توجه داشته باشند، بلکه نظام جامعه باید متوجه باشد. نکته دیگر این است که ما به‌صورت اساسی نباید اشتغال را به‌طور کلی و عام در معارضه با کار زنان بدانیم، حال می‌خواهد شامل هر نوع شغلی باشد. در کل، کار زنان به خانواده آسیب نمی‌رساند. اشتغال مادران نه تنها نباید مضر تلقی شود بلکه  در صورتی که با مسئولیت‌های خانواده هماهنگ و تنظیم شده باشد، مفید هم هست.

  • استقلال مالی زنان از لحاظ روحی و روانی چه تاثیری بر اعضای خانواده (همسر و فرزندان) می‌گذارد؟

احمدنیا: استقلال مالی زنان همانطور که برای مرد مایه آرامش و اطمینان است می‌تواند همین مزایا را برای زن هم داشته باشد. برای تامین فرزندان، هم پدر و هم مادر می‌توانند هر دو تلاش کنند و با اتکا به توانمندی‌های خود شرایط زندگی بهتری را برای اعضای خانواده در مجموع فراهم آورند.

استقلال مالی زنان باعث می‌شود آنها به استقلال فردی خود بیشتر بیندیشند و در نتیجه سن ازدواج بالا برود و خانواده دیر شکل بگیرد یا کوچک شود. برخی اروپا را مثال می‌زنند که به‌دلیل استقلال مالی زنان، زاد و ولد در آنجا کم شده و جامعه ازلحاظ کمی رشد ندارد.
نوبخت: استقلال مالی زنان از دید مادی است ولی ازدواج صرفا برای رفع نیازهای مادی نیست.

 براساس اعتقادات دینی ازدواج فلسفه دینی بالاتری دارد و آن عبارت است از ایجاد فضایی امن و آرام برای داشتن حیات طیبه. پس طبیعتا در جایی این اتفاق می‌افتد که نگاه به ازدواج یک نگاه مادی باشد. نگاه اسلام این نگاه نیست، برای زنان مسلمان که تعریف خاصی از زندگی دارند هیچ وقت با این نوع نگاه دیده نمی‌شود.

احمدنیا: این چیزهایی که اشاره کردید الزاما علت و معلول هم نیستند. با تغییراتی که در جوامع نوین در مقابل جوامع سنتی پدید می‌آید فرد و انتخاب‌هایش اهمیت بیشتری پیدا می‌کند وگستره و تنوع انتخاب‌ها بیشتر می‌شود. افراد انسانی اعم از زن و مرد، به فرصت‌های رشد خود می‌اندیشند و در آن جهت تلاش می‌کنند. گاه در مورد مردان و گاه در مورد زنان ادامه تحصیل اهمیت پیدا می‌کند و هر دو می‌توانند با توجه به شرایط رشد فکری و تحصیلی خود دست به انتخاب برای نیل به پایگاه‌های شغلی بهتر و بالاتری بزنند و به موقعیت‌های کسب درآمد مستقل فکر کنند. در مواردی این کار باعث می‌شود که ازدواج به تاخیر بیفتد، اما چه بسا ازدواجی که در پی آن صورت می‌گیرد آگاهانه‌تر و زندگی مشترک مستحکم‌تر باشد.

افرادی که با قدرت تصمیم‌گیری بیشتر و استقلال اراده و اختیار عمل فردی بیشتر برای زندگی مشترک اقدام می‌کنند، آنچه پیوندشان را برقرار می‌کند نه احتیاج یک‌طرفه زن به شوهر  بلکه شناخت متقابل و همبستگی روحی و صمیمیت است. در شرایطی که رابطه صمیمانه و وابستگی عاطفی مبنای انتخاب باشد نه سرپرستی مادی و مالی، احتمال موفقیت ازدواج‌شان افزایش می‌یابد. در چنین صورتی انگیزه انتخاب شریک زندگی نه بر اساس حساب و کتاب مادی است بلکه ویژگی‌های دیگری مد نظر است که محاسبات مالی و نفع‌طلبی در مراتب بعدی اهمیت قرار می‌گیرد. اما اینکه در جامعه غربی زاد و ولد کاهش یافته است، الزاما به دلیل استقلال مالی زنان نیست، انگیزه فرزندآوری است که تغییر کرده. باز  ارجاع  می دهم به مقایسه جوامع کشاورزی و جوامع صنعتی.

در جامعه‌ای که معیشت کشاورزی غالب است فرزند برای پدر و مادری که روی زمین و در مزرعه کار می‌کند حکم نیروی انسانی رایگان را دارد و به‌همین دلیل ارزش اقتصادی فرزند پسر بیشتر از فرزند دختر است و ترجیح جنسی در مورد فرزندان به نفع جنس مذکر افزایش می‌یابد، چون دید نسبت به فرزند تا حد زیادی دید حسابگرانه و به نوعی منطقی است و شما حتی می‌شنوید که فرزندان و به‌ویژه فرزندان پسر «عصای پیری» والدین به حساب می‌آیند؛ یعنی به عبارتی فرزند بیشتر در حکم درآمد یا منابع مالی بیشتر برای والدین است.

اما در عصر صنعت، فرزندان دیگر در حکم درآمد نیستند، بلکه بیشتر «هزینه» به حساب می‌آیند تا درآمد. داشتن فرزندان بیشتر برای والدین مستلزم صرف هزینه مادی و زمانی بیشتر است و به تربیت و مسائل رفاهی فرزندان بیشتر توجه می‌شود، بنابراین از نظر منطقی هم برای والدین چندان صرف نمی‌کند که تعداد فرزندانشان زیاد باشد. خوب در چنین جامعه‌ای زوج‌های جوان ترجیح می‌دهند فرزندان کمتری داشته باشند تا بتوانند بیشتر به آنها رسیدگی کنند و به فرزندان در حکم عصای پیری هم نگاه نمی‌کنند، چون در کشورهای پیشرفته تامین اجتماعی در این زمینه موثرتر و مطمئن‌تر عمل می‌کند. نقش دولت و بیمه‌های خصوصی در این کشورها وسیع‌تر شده و جایگزین حمایت مالی فرزندان در ایام سالمندی شده است.

  • به نظر شما کار زنان با مردان چه تفاوت‌ عمده‌ای با هم دارند؟

احمدنیا: مسئله اصلی حول و حوش کار زنان این است که در بسیاری از جوامع سنتی کار را به «زنانه» و «مردانه» تقسیم می‌کنند و از زنان انتظار می‌رود عمدتاً در مشاغل خاصی که برای زنان مناسبت‌تر تشخیص داده می‌شود به فعالیت مشغول باشند. این‌گونه شغل‌ها در واقع ادامه وظایفی است که زنان در چارچوب نقش‌های سنتی خود در عرصه خانواده به انجام می‌رسانند، مثلاً نقش آموزشی در قالب معلمان  یا نقش مراقبتی در قالب نقش پرستاری.

در حالی‌که تجربه عملی کشورهای پیشرفته نشان می‌دهد مرزی برای پرداختن زنان به مشاغل مختلف وجود ندارد و اگر مسائل و الگوهای فرهنگی تحمیلی جلوی پیشرفت زنان را سد نکند زنان می‌توانند در شغل‌های مختلفی چون مهندسی، حقوقی و وکالت، پزشکی،‌ نویسندگی، مدیریت شرکت‌ها و کارخانه‌ها، روزنامه‌نگاری، علوم و تحقیقات در سطوح متفاوتی به کار و فعالیت مثمرثمر مشغول شوند.

مسئله دیگر این است که در سلسله مراتب شغلی تاکنون زن‌ها را در مراتب پایین‌تر به کار می‌گمارند و اجازه‌ دستیابی به رده‌های مدیریتی به آنها کمتر داده می‌شود، در حالی‌که هر کجا به آنها فرصتی برای ارتقا داده شده است شایستگی‌ها و توانمندی‌هایشان را به اثبات رسانده‌اند. زنان در موقعیت‌های بالای سیاسی و اقتصادی در کشورهای توسعه‌یافته فعالیت می‌کنند و شواهد نشان داده است که چنانچه موانع فرهنگی سد راه پیشرفت آنها نباشد از نظر قابلیت و توانمندی توانایی رقابت با مردان را دارند.

در تغییرات الگوهای فرهنگی آنچه اهمیت می‌یابد این است که در جوامع مدرن، که مشارکت زنان به تدریج افزایش می‌یابد، لزوم بازنگری در روابط زن و شوهر و تقسیم کار در چارچوب خانه و خانواده نیز ضرورت می‌یابد.

 زنان شاغل به حمایت همسران خود در انجام وظایف و تعهدات خانگی نیاز بیشتری دارند و شوهران لازم است آگاه بشوند به اینکه هنگامی که زن و شوهر هر دو برای ارتقای شرایط مادی زندگی تلاش می‌کنند مناسب تر است که  وظایف خانه و بچه‌داری را نیز  مشترکا به عهده بگیرند تا زنان تحت فشار بار مضاعف کار بیرون و کار درون منزل دچار آسیب و نارضایتی نشوند.

نوبخت: از جهت تاریخی در آغاز انقلاب صنعتی این ایده شکل گرفت و مبنای اساسی برای تشویق زنان برای کار و اشتغال شد. شاید بهره‌گیری از نیروی کار ارزان‌قیمت برای بعضی از کارفرمایان این ایده را مطرح کرده باشد اما قطعا عمومیت ندارد. در بسیاری از موارد زنان نیروهای متخصص و توانمندی هستند که از تخصص آنها برای فعالیت‌های اجتماعی استفاده می‌شود. تاکید می‌کنم خود زنان باید با جدیت به این مسئله توجه داشته باشند. در گزینش شغل متناسب با توانایی و شأن خودشان شغل خود را انتخاب کنند و اجازه ندهند به عنوان نیروی کار ارزان از آنها استفاده شود.

کد خبر 54826

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز