کشف این کتیبه از همان روزهای اول با واکنش تند از سوی کشورهای عربی حوزه خلیجفارس روبهرو شد و بسیاری از آنها مدعی جعلی بودن این کتیبه شده بودند. هرچند در این کتیبه هیچ نامی از خلیجفارس برده نشده بود اما نشان دهنده سیطره حداقل 2هزار و 500 ساله ایرانیان بر خلیجفارس بود. با تمام اهمیتی که این کتیبه داشت و بهرغم کوششهای فراوان برای متقاعد کردن اداره میراث فرهنگی بوشهر برای حفاظت و نگهداری از این اثر اما هیچگاه توجهی جدی به این خواست منطقی که مطابق با شرح وظایف و مسئولیتهای قانونی آنان بود، انجام نشد تا کتیبه خارک و رازهای سر به مهر آن برای همیشه از بین برود.
نگاهی دوباره به آنچه در روزهایی که خبر تخریب کتیبه خارک آه از نهاد بسیاری برآورد به گفته «رضا مرادیغیاثآبادی»، پژوهشگر، نشان دهنده عملکرد سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری به مثابه نوشداروی پس از مرگ سهراب بود که نتوانست فرصت از دست رفته را برای گشایش و خوانش بخشی از تاریخ هخامنشیان بازگرداند.
به گفته وی اداره میراث فرهنگی استان بوشهر در فرصتی طولانی که در اختیار داشت و برخلاف اساسنامه و وظایف سازمان متبوع خود، کمترین اقدامی برای مطالعه، ترمیم، حفاظت و احیای این اثر انجام نداد، هیچ مطالعه و بررسیای پیرامون کتیبه و سنگ حامل آن به عمل نیاورد، هیچ کاوشی در محوطه پیرامون آن نشد، هیچ مولاژی از اثر تهیه نشد و حتی پرونده ثبت آن در فهرست آثار ملی تهیه نشد.
غیاثآبادی اعزام یک تیم مجرب از سوی سازمان میراث فرهنگی به جزیره خارک با هدف بررسی وضعیت آسیبدیدگی این کتیبه را یادآور شده، میگوید:«این تیم باستانشناسی با حضور در کنار کتیبه هخامنشی، به بررسی کارشناسانه آسیبدیدگی این کتیبه پرداخت و بعد از مقایسه وضعیت فعلی کتیبه با عکسهای موجود از قبل، اعلام کردهاند که این کتیبه آسیب جدی ندیده است. آنها اعلام کردند این کتیبه سه سطر دارد که فقط حروف میخی بخش دوم از سطر دوم کتیبه مخدوش شده و سطرهای اول و سوم کاملاً دست نخورده باقی مانده و سالم است». این در حالی است که این کتیبه شش سطر داشته و سه سطر آن نادیده گرفته شده است.
ترمیم و بازسازی کتیبه ناممکن است
مرادیغیاثآبادی ترمیم و بازسازی کتیبه را بههیچوجه امکانپذیر ندانست و هرگونه ادعایی در این زمینه را نادرست و توجیهی برای سرگرمی عامه اعلام کرد.
به گفته وی اینکه پس از گذشت هشت ماه از شناسایی کتیبه خارک و آشنایی ایرانیان و جهانیان با آن و نیز مدتی پس از تخریب این کتیبه، نهادهای متولی و مسئول حفاظت و احیای آثار باستانی تصمیم به دیدار از بقایای منهدمشده این اثر و بررسی راههای حفاظت از آن گرفتهاند؛ جای خوشحالی دارد، اما امید که این «نوشداروی پس از مرگ»، خود شرنگ کشندهتری نباشد.
استفاده از مواد شیمیایی نادرست بود!
مرادی غیاث آبادی درباره استفاده از مواد شیمیایی ناشناخته و سیاهرنگ در درون بازماندههای کتیبه تخریب شده خارک از سوی کارشناسان میگوید:«استفاده از چنین موادی با این هدف که رسوب و نفوذ رنگها به بقایای حروف و ناهمواریهای طبیعی و خلل و فرج ناشی از ضربهها، تضاد رنگی بیشتری به وجود آورد نادرست بود و افکار عمومی غیرمتخصص را به آسیب اندک و دهدرصدی کتیبه متقاعد کرد.»
وی گفتههای برخی از مسئولان سازمان میراث فرهنگی مبنی بر استاندارد بودن شرایط نگهداری این کتیبه را مساوی با رها کردن هر اثری در بیابان و بدون کمترین اقدامی برای حفظ و نگهداری و مطالعه آن دانسته و میافزاید:« در این صورت میتوان گفت تمامی آثار باستانی ایران در «شرایط نگهداری استاندارد» به سر میبرند و شایسته است تا تمامی کشورها این را از ما بیاموزند و به کار بندند. همچنین در این صورت میتوان گفت که تمامی تأسیسات و سامانههای حفظ و احیایی که در برخی از محوطههای باستانی بهکار گرفته شدهاند، میباید برچیده شود تا آنها نیز دارای «شرایط نگهداری استاندارد» شوند.»
به داد سایر آثار برسید
این پژوهشگر و باستانشناس همچنین در تشریح نظرات خود اقدام سازمان میراث فرهنگی و ایجاد پایگاه نگهبانی در نزدیکی محل کشف کتیبه پس از تخریب آن را شایسته عنوان کرده میگوید: اما اکنون تعداد دیگری از آثار نویافته خارک بیشتر به این پایگاهها نیازمندند تا لازم نباشد پس از تخریب آنها، پایگاهی در نزدیکیشان ساخته شود. غیاث آبادی همچنین این سخن را در تضاد با ادعای پیشین برخی مسئولین که مدعی وجود پایگاهی در 50 متری کتیبه شده بودند، دانست.
فرصت از دست رفت
غیاث آبادی با رد این ادعا که مخدوش شدن کتیبه خارک هیچگونه مشکلی برای خواندن آن توسط باستانشناسان به وجود نیاورده نظر خود را اینگونه تشریح میکند:«نخست این که همگان میدانند خواندن این کتیبه کار باستانشناسان نیست و کار کسانی است که با خط میخی فارسی باستان آشنایی دارند. از سوی دیگر، پس از این تخریب، قرائت کتیبه هرگز ممکن نیست و حتی پیش از تخریب نیز امکان قرائت کامل ممکن نشد و نیاز به بررسیهای بیشتری داشت؛ فرصتی که برای همیشه از دست رفت.»
وی همچنین میگوید:«متأسفانه سازمان میراث فرهنگی بوشهر فرصت را برای مستندنگاری و حتی تهیه یک عکس مفید از دست داد تا عملا هیچ بارقه امیدی برای کشف اندکی از داشتههای این کتیبه وجود نداشته باشد.»
غیاثآبادی، سالم ماندن خطوط اصلی کتیبه خارک را به شدت تکذیب کرد و خواستار توضیح بیشتر مدعیان شد تا خوانندگان بدانند «خطوط غیراصلی کتیبه» کدامها بودهاند. به گفته وی برخی کارشناسان با نادیده گرفتن سه سطر از شش سطر، این سطور را کاملا نادیده گرفتهاند و در نهایت مدعی شده بودند این کتیبه تنها سه سطر داشته که تنها نیم سطر آن «کمی خراش» برداشته و در نتیجه فقط ده درصد آسیب دیده است.
وی همچنین خواستار مشخص شدن خطوط غیراصلی این کتیبه برای استفاده پژوهشگران و خطشناسان شد.
غیاثآبادی همچنین مشخص کردن میزان تخریب کتیبه را با اسکن لیزر غیرممکن خوانده میگوید:« اولاً چنین امکانات و ابزارها و متخصصانی در ایران موجود نیست و متأسفانه در این کشور آکنده از آثار و تمدنهای باستانی، چنین شرایط ناگواری بهوجود آمده که کمترین نشانهای از ابزارها و آزمایشگاههای مدرن باستانشناسی در آن دیده نشود و بهترین و پیشرفتهترین ابزارهای آن برابر باشد با ابتداییترین ابزارهای بنایی مثل بیل و کلنگ و جارو و ماله و کمچه. از سوی دیگر، بدیهی است که انجام چنین عملی، نیازمند انجامشدن همین اسکنها در زمان پیش از تخریب کتیبه است که در مقام مقایسه با یکدیگر قرار گیرند، در حالیکه میدانیم حتی ابتداییترین بررسیها و پژوهشها روی این کتیبه انجام نشده بود.»
کتیبه خارک با اندازه 20 در 30 سانتیمتر روی سنگ مرجانی بومی جزیره نوشته شده بود. این کتیبه در روند تسطیح و ساخت جادهای در جزیره (خارک/ خارگ) از زیر خاک پیدا شده است.
در کنار کتیبه، آثاری از محل گردآوری آب شیرین و بازماندههای پلکان دسترسی به آن دیده میشود که امروزه خشک شده است. همچنین کتیبه در سایه یک درخت بزرگ «لیل» یا انجیر معابد قرار دارد.