توکلی با حلالیت طلبیدن از موسویان کار ویژهای نکرد چرا که این دستور دین است که آبروی مسلمان را نباید ببرید و اگر هم این کار را انجام دادید، باید از آن شخص حلالیت بطلبید.
وقتی آبروی مسلمانی به واسطه انجام عمل اشتباهی از سوی فردی دیگر برده میشود، حلالیتطلبی از آن فرد مسلمان اولین اقدام است و نباید فکر کنیم که کار خاصی صورت گرفته است، چرا که حق با طرف مقابل فرد معذور از اشتباه است و او میتواند حتی به واسطه برده شدن آبرویش آن هم در بین عموم مردم، فردی که حلالیت طلبیده را نبخشد، پس کار موسویان که توکلی را بخشیده نیز، شایان توجه است.
همچنین کسی که فردی را در حالی که اتهام ناروایی به وی وارد ساخته، تنها به واسطه عذرخواهی و حلالیت طلبیدن میبخشد، شایسته قدردانی است.
بعضا جبران ریختن آبروی دیگران بهواسطه انجام عملی اشتباه کار سختی است. توکلی نه تنها باید از موسویان حلالیت بطلبد، بلکه باید برای پاک کردن آثار آن نهایت تلاش خود را نیز انجام دهد؛
چراکه به واسطه شکلگیری وجه سیاسی غالب در جامعه نباید دستورات دینی تحتالشعاع قرار بگیرد. راجع به داوری بین توکلی و موسویان هم باید کفه ترازو را به سمت موسویان سنگینتر دید؛
چراکه وی با وجود وارد شدن تهمتهای ناروا به او و همچنین ریخته شدن آبرویش، این گذشت را داشته که فرد معذور از اشتباه را بخشیده و آن فرد را حلال کند. اما اینکه فردی با پی بردن به اشتباه گذشتهاش جرات عذرخواهی را داشته باشد این قابلیت هم میتواند امری قابل توجه و قدردانی باشد.
لذا در شرایط فعلی که هتک حرمت مومنین سکه رایج شده است، باید از توکلی قدردانی کرد. این کاری پسندیده و قابل توجه بود، چون اشتباه توکلی درباره موسویان شکل علنی داشت و وی آنقدر شهامت داشت که بهصورت علنی عذرخواهی خود را عنوان کند.
از سوی دیگر از ابتدا هم مشخص بود که چون مقام قضائی مسئولیت رسیدگی به این پرونده را دارد و وقتی اعلام میکند که تهمت جاسوسی وارد نیست دیگر سایر قوا و نهادهای ذیربط آنها نباید در این موضوع دخالت کنند و باعث ریختن آبروی فرد مسلمان شوند.
به هرحال همچنینباید دانست که اگر فرهنگ دینی در عملکرد سیاسی افراد همواره بهعنوان منطقی پایدار حاکم شود، مطمئنا تهمت زدن به دیگران مثل امروز بهراحتی انجام نمیشود.