عماد افروغ نماینده مجلس هفتم پیش از این بارها در حوزه نقد درونگفتمانی به اظهار نظر پرداخته است.
- در مصاحبهای که 2 سال پیش در روزنامه همشهری (28 شهریور 1385) با شما داشتیم، سخن از اصولگرای خلاق و انتقادی کردید.
بله، در «کتاب انقلاب اسلامی و مبانی بازتولید آن» نیز طی یک فصل با همین نام به چاپ رسید.
- هنوز تعریفتان از اصولگرایی تغییر نکرده؟
همانطور که بارها گفتهام، اصولگرایی چیزی جز پایبندی به انقلاب و اندیشههای امام، قانون اساسی و آموزههای اسلامی نیست. بنابراین هر اصولگرایی ذاتا اصلاح طلب است و هر اصلاح طلبی هم نمیتواند اصولگرا نباشد.
نماد اصولگرایی و اصلاح طلبی را نباید در جناحها دید. جناحها بازیگر سیاسی هستند و هیچکدام حزب نیستند. اگر حزب بودند با یک فلسفه سیاسی روشن، ایدئولوژی مشخص و برنامه و راهبرد مدون روبهرو بودیم و شاهد معلق زدن سیاسی نبودیم. بنابراین معلقزنان سیاسی را نه اصولگرا بدان و نه اصلاح طلب.
- اما از آن مصاحبه 2 سالی میگذرد و تاکنون حرکتی از اصولگرای خلاق و انتقادی ندیدهایم؟
(با خنده) یکی گفت: «بی حرکت!» طرف گفت: «کو حرکت؟!»... فعلا به این نتیجه رسیدهایم که روی عرصهای کار کنیم که مغفول واقع شده است. بنابراین به سراغ عرصه قدرت مدنی و قدرت روشنفکری رفتهایم. اکنون دنبال یک کانون فکری و روشنفکری هستیم که در واقع یادآور حسینیه ارشاد قبل از انقلاب باشد.
- نمیگویم بلا اثر، اما فکر نمیکنید این حرکت کم اثر باشد؟
به هیچوجه اینگونه نیست. در اثر این حرکت یک جریان آگاهی و اثربخشی به راه میافتد که میتواند نقش تعیین کنندهای در مناسبات داشته باشد که یکی از نمونههای آن ماجرای استیضاح آقای کردان بود. اگر جریان آگاهی بخشی و تشکلات دانشجویی و رسانهای چنین فشاری نمیآورد، مجلس آن کار را نمیکرد.
- فکر نمیکنید اگر در هرم قدرت حضور داشتید، مؤثرتر بود؟
نه! اکنون آزادتر و راحتترم و هیچ مصلحتی ندارم. اکنون با شجاعت بیشتری میتوانم بنویسم.
حقیقت تنها در بخش رسمی حکومت تعریف نمیشود. اشکال ما آن است که تمام قدرتها را معطوف کردهایم به قدرت رسمی و از قدرت مدنی غفلت کردهایم.