اینجا کارگاه تولیدی آقا جواد، کارآفرین و ساکن قدیمی محله اسماعیل‌آباد است. او از ۱۴ سال پیش با ایجاد کارگاه تولید شیلنگ‌های فلزی تصمیم گرفت برای اهالی محله‌اش اشتغالزایی کند و حالا از جوان ۱۳ ساله تا بانوی ۴۰ ساله که همگی ساکن اسماعیل‌آباد هستند در این کارگاه کار می‌کنند.

کارگاه آقا جواد

همشهری آنلاین  _ زهرا بلندی: یکی کارشناس رشته حقوق است و از ۳ سال پیش، به دلیل پیدا نکردن کار، برای کمک به خرج خانواده در اینجا مشغول شده است، دیگری را علاقه و آن یکی را پرکردن وقت بیکاری به اینجا کشانده است. جمع‌شان در این کارگاه جمع و پس از سال‌ها کسب و کارشان حسابی پررونق است.

۲۰۰ قدم پایین‌تر از مترو آزادگان، درست روبه‌روی پارک نرگس، کرکره کارگاه تولیدی آقا جواد بالاست و شیشه بخارگرفته در هوای سرد صبحگاهی نشان می‌دهد روزکاری رسماً در اینجا آغاز شده است. میز بلند و نسبتاً عریضی وسط کارگاه قرار گرفته و تعدادی از کارکنانی که بیشترشان خانم هستند دور آن جمع شده و مشغول مونتاژ شیلنگ‌ها هستند. بانویی میانسال ابتدای سالن جلوتر از همه پشت دستگاه پرس است و اتصالات مونتاژ شده را داخل سبدی می‌اندازد که کنارش قرار گرفته است. پسری جوان آن سوی کارگاه ضمن برش شیلنگ‌ها به قطعات مساوی، کم و کسری‌های روی میز را هم تأمین کند.

چراغ کارگاهت روشن آقا جـواد!

  •  اشتغالزایی برای ۱۲ نفر از اهالی محله

دختری با زونکنی زیر بغل از پله‌های آهنی پایین می‌آید و یکراست می‌رود پیش مدیر و صورت حساب‌ها را نشانش می‌دهد. «جواد خردمند» صاحب کارگاه، دوشادوش همکارانش به شیلنگ‌ها برچسب می‌زند. این کارآفرین ۴۴ ساله که از کودکی به سبب شغل پدرش با شیرآلات و ابزارآلات ساختمانی آشنا شده است، از سال ۸۶ تصمیم می‌گیرد در رقابت با کالاهای چینی به تولید شیلنگ آبگرمکن و پکیج روی آورد: «با یک میلیون تومان کار را شروع کردم و برای پیدا کردن مشتری خون دل خوردم. با نمونه ساخت دست خودم از این فروشگاه به آن فروشگاه می‌رفتم تا برای محصولم خریدار پیدا کنم، اما در بازار وسیع محصولات چینی، که با قیمت مناسب و ظاهر شکیل به فروش می‌رسید، کسی خریدار محصول من نبود.»
بالاخره بعد از ۳ سال، تولیدات آقا جواد مشتری‌های خود را پیدا کرد و از تولید روزانه ۷۰ شیلنگ کارش به جایی رسید که باید ۲ هزار و ۵۰۰ شیلنگ را به دست خریدار می‌رساند: «در کارگاه تولیدی که متعلق به پدرم بود با ۳ نفر از اهالی محله کار را شروع کردم، اما حالا به کمک پسرم و ۱۲ نیروی کار دیگر که همه‌شان از اهالی محله هستند اینجا را اداره می‌کنم. ۱۲ نیرو هم در کارگاه تراشکاری و بافت شیلنگ که به دلیل آلودگی زیست‌محیطی و صوتی به خارج از شهر منتقل شده، مشغول کار هستند.»

  •  توسعه کار و جذب نیرو، برنامه آینده

دستکش‌های ضخیمش را به دست کرده و یکی یکی شیلنگ‌ها را به مهره‌ها پیچ می‌کند. «آرزو عزتی» کارشناسی حقوق خوانده و چند سالی است که ساعاتی از روزش را در این کارگاه می‌گذراند: ‌ «در روزهایی که پیدا کردن کار خیلی سخت است، به لطف آقا جواد، ساکن قدیمی محله، صاحب شغل شدم. هرچند که این کار هیچ ارتباطی با رشته تحصیلی‌ام ندارد، اما محیط امن و دوستانه‌اش ۳ سال است که ماندگارم کرده است.»
«معصومه بیژنی» تمام تلاشش را می‌کند تا از آن سر سالن صدایش را به ما برساند: «همین که ناچار نیستیم ساعت‌های طولانی در اتوبوس و مترو باشیم جای شکر دارد. سال‌ها در خانه خیاطی می‌کردم، اما با گران شدن قیمت پارچه آن را کنار گذاشتم. از طریق همسایه‌ها با این کارگاه آشنا شدم و کارم را در اینجا شروع کردم.»

چراغ کارگاهت روشن آقا جـواد!


«فرهاد بختیاری» ۲۷ ساله یکی دیگر از اهالی محله اسماعیل‌آباد است. او کمتر از یک ماه است که در اینجا مشغول کار شده، اما به دلیل سال‌ها سکونت در اسماعیل‌آباد شناخت خوبی از آقا جواد دارد: «خیلی وقت بود که شنیده بودم آقا جواد دست به تولید زده و برای بچه‌های محله شغل ایجاد کرده است. خودم ۸ سال در صنف مبلسازی کار می‌کردم و اوستاکار بودم. وقتی متوجه شدم این بچه‌محل قدیمی نیازمند نیروی کار است به اینجا آمدم و او هم به گرمی پذیرایم شد.»
 لبخند رضایت روی لب آقا جواد نقش بسته و می‌گوید: «با ۸ شرکت قرارداد دارم و برای مشتری‌های ثابت زیادی هم در بازار تهران بار می‌برم و البته تقاضاهای خرد هم از بین فروشندگان محلی و غیرمحلی زیاد است. کارگاه ما ظرفیت جذب نیروی بیشتر را ندارد. فعلاً ۲ نیروی کار در خانه دارم و می‌خواهم تعداد آنها را بیشتر کنم تا هم تولیدمان بیشتر شود و هم برای افراد بیشتری کار ایجاد کنم.»

  • کار در کارگاه، یک تیر و دو نشان

تمام مدتی که آنجا هستیم در حال کار کردن است و ذره‌ای از وقتش را به بطالت نمی‌گذراند. «عرفان خردمند» ترم هفتم دانشگاه است و در رشته حسابداری تحصیل می‌کند. از ۴ سال پیش کنار دست پدر مشغول کار شده است. او از اینکه پدرش چنین فضایی را ایجاد کرده که هم خودش در آن به کسب تجربه می‌پردازد و هم اهالی صاحب شغل شده‌اند، خوشحال است: ‌ «کار کردن در چنین فضایی علاوه بر اینکه باعث شده به استقلال مالی برسم، بر تجربیاتم هم افزوده است. در روزهایی که کلاس‌های دانشگاه مجازی برگزار می‌شود یک پا برای خودم اوستاکار شده‌ام. روزهایی هم که پدرم نیست مسئولیت کارگاه را به عهده می‌گیرم.»

کد خبر 647755

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار زیر پوست شهر

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha