رویکرد جا پای بومشناختی، اینک بهطور گستردهای در سراسر جهان، بهعنوان یک شاخص سنجش زیستمحیطی برای پایداری بهکار میرود. این شاخص همچنین، میتواند در ارزیابی و مدیریت در بهکارگیری مناسب منابع در اقتصاد نیز مورد استفاده قرار گیرد. از شاخص جا پای بومشناختی، برای بررسی و جستوجوی شیوههای زندگی پایدار فردی، در الگوی مصرف کالا و خدمات، در مدیریت سازمانها، بخشهای صنعتی، مناطق و نواحی نیز استفاده میشود.
در تحلیل جا پای بومشناختی، مقدار زمین بارور از نظر بومشناختی در عرصههای مورد نیاز، برای پایداری یک جمعیت، تولید یک محصول و یا اجرای فعالیتها و با احتساب کاربرد انرژی، غذا، آب، مصالح ساختمانی و دیگر موارد مصرفی برآورد میشود. تحلیل جا پای بومشناختی همچنین شیوهای است که برای تعیین میزان مصرف نسبی منابع بهمنظور ارتقای آگاهی، آموزشی، راجع به هر نوع مصرف منابع موجود و گاهی راهاندازی، شروع و تغییر الگو و نحوه مصرف بهکار گرفته میشود. این شاخص به این دلیل مورد استفاده قرار میگیرد که شیوههای زندگی عادی و متداول در استفاده از منابع، پاسخگو نبوده و پایدار نیست.
تغییر الگوی مصرف منابع، از مواردی است که کمتر اطلاعرسانی شده، اما در شیوههای جا پای بومشناختی، وجوه مختلف آگاهیرسانی مورد توجه است. مصرف انسان از منابع تجدیدپذیر و نه تجدیدناپذیر، بحرانهای واقعی پایداری را مطرح میکند. طبیعت میتواند منابع تجدیدپذیر را به میزان معینی تغییر داده و تجدید کند. انسانها، پیوسته و بهطور فزایندهای، منابع تجدیدپذیر را سریعتر از تغییرات زیستبومها تغییر داده و مصرف میکنند.
تغییرات روزافزون در منابع یا سنگینی بار بومشناختی، تهدیدی جدی برای زیستبومهاست، زیرا زیستبومها توان و یا فرصت بازسازی و بارگیری دوباره را ندارند. افزون بر این، انسانها میتوانند بدون منابع تجدیدناپذیر هم، مانند منابع فلزی و سوختهای فسیلی زندگی کنند.
رویکرد جا پای بومشناختی، میتواند مفهوم بارگیری دوباره منابع و میزان کاربرد آنها را بهعنوان عوامل کلیدی در فرایند توسعه پایدار جوامع انسانی ارائه دهد. آنچه طبیعت به ما عرضه میکند، برای زندگی مصرف میکنیم، بر این اساس، هر اقدامی که انجام میدهیم، بر زیستبومهای کره زمین تأثیر میگذارد.
امروزه، جا پای بومشناختی انسان، 23درصد بیشتر از آنچه کره زمین میتواند بازتولید کند را نشان میدهد. به سخن دیگر، در حال حاضر بیش از 14 ماه طول میکشد تا کره زمین، آنچه ما در یک سال مصرف میکنیم، بازسازی کند.
با اندازهگیری و سنجش جا پای بومشناختی یک جمعیت (فرد، شهر، جامعه شهری یا یک کشور)، میتوانیم عبور از حد مجاز مصرف منابع را با دقت بیشتری ارزیابی و مهار کنیم. شاخصهای جا پای بومشناختی، ما را قادر خواهد ساخت که اقدامات مناسب فردی و جمعی را با ابزارهای موجود، تداوم بخشیم.
هنگامی که تقاضای منبع بومشناختی انسان، از آنچه طبیعت دائما میتواند عرضه کند، تجاوز کند، ما به مرحله عبور از حد مجاز وارد شدهایم. طبق گزارشهای مؤسسه جهانی منابع، برنامه محیطزیست سازمان ملل و بانک جهانی، در سال 2001، علاوه بر روند فزاینده تخلیه منابع تجدیدناپذیر، مانند معادن، نفت و... منابع تجدیدپذیر نیز آشکارا در معرض خطر قرار گرفتهاند.
ما برای تداوم بقای خود، به موجودیهای بومشناختی وابستهایم. بیشک تخلیه مستمر منابع، رفاه انسان را نیز تحلیل میبرد، منابع معیشتی نابود میشوند، اراضی بیثمر میمانند و منابع بهطور فزایندهای گران، کمیاب و غیرقابل دسترس میشوند و در چنین شرایطی تفاوت منابع آشکار میشود.
این روند تخلیه، با رشد جمعیت انسانی و با تغییرات شیوه زندگی، که بیش از پیش، تقاضا به منابع طبیعی را وابسته میکند، وخیمتر میشود.شاخص جا پای بومشناختی، ابزار مناسبی برای ارزیابی منابعی است که در جهت تبیین اهمیت مسائل پایدار بهکار میرود. این شاخص بیان میکند که چه کسی منبع را مصرف میکند و چه جامعههایی چه مقدار از منابع بومشناختی را با چه جمعیتی و در چه عرصه جغرافیایی تخلیه میکنند.
از دیدگاه پایداری، وقتی که جا پای انسان از مقدار ظرفیت زیستی تجدیدپذیر افزون گشت، به سمت ناپایداری پیش میرود. محاسبه جا پای بومشناختی در 40 سال گذشته نشان میدهد که روند رشدی معادل 25 سال بیش از مقدار ظرفیت زیستی تجدیدپذیر رویداده است.
چالش پایداری، جستوجوی راههای تجربهاندوزی ارزنده از زندگی است. باتوجه به محدودیتهای کره زمین، جا پای بومشناختی، ابزار شناخت و سنجش فعالیتهای بومشناختی است.
جا پای بومشناختی، برآورد و سنجش فشار انسان بر بومسازگانهاست.
جای پای بومشناختی، در «واحدهای ناحیه» واحدهای سطح بیان میشود. هر واحد برابر است با یک هکتار فضای زیستی مولد یا بارور، با میانگین جهانی بهرهوری.
جا پای بومشناختی جهانی، بر حسب نسبت حجم جمعیت، متوسط مصرف هر نفر و تراکم منابع و فناوری تغییر میکند. فناوری میتواند بهرهوری زمین، یا کارایی منابع مورد مصرف برای تولید کالا و خدمات را تغییر دهد.
بررسیها نشان میدهد که در سال 2000، جا پای جهانی کمی افزایش یافته، که باتوجه به رشد جمعیت، میانگین جا پا بر حسب هر نفر، تقریبا از سال 1985 تا 1996 ثابت مانده است. باتوجه به اینکه جمعیت جهان از سال 1996، از 7/5 میلیارد نفر به 6 میلیارد نفر افزایش یافته، اما افزایش شاخص جا پا، حدودا به 5درصد رسیده است.
در سال 1996، در کره زمین، 6/12 میلیارد هکتار زمین بیولوژیک بارور وجود داشته که تقریبا یکچهارم سطح کره زمین را پوشش میدهد. از این میزان، 3/1 میلیارد هکتار را زمینهای زراعی، 6/4 میلیارد هکتار را مراتع، 3/3 میلیارد هکتار را نواحی ماهیگیری و 2/0 میلیارد هکتار را زمینهای ساخته شده دربرمیگیرد. چنانچه 10درصد تمام فضای زیستی بارور را با دیگر گونهها در نظر بگیریم، فضای موجود برای هر نفر حدودا به 2/2 واحد سطح میرسد.
جا پای بومشناختی، بر حسب واحدهای سطح یا حوزهها سنجش میشود. یک واحد سطح، برابر است با یک هکتار از فضای زیستی بارور متناسب با میانگین جهانی بهرهوری. زمینها از نظر بهرهبرداری، متفاوت هستند، بیشتر زمینها برای کشت اختصاص مییابند و کمترین میزان آنها برای مراتع حیوانی مورد استفاده قرار میگیرند.
بر این اساس، یک هکتار زمین با باروری بالا، نشاندهنده بیش از واحدهای سطح همان مقدار با زمین باروری کمتر است. تمام سطوح یا نواحی زمین بر حسب ظرفیت آنها برای «زیتوده» سنجش میشوند. دریا نیز برحسب ظرفیت تولید پروتئین مصرفی انسان سنجیده میشود. «واحدهای سطح» مقایسه معناداری از جا پای بومشناختی در کشورهای مختلف با کیفیتهای گوناگون میدهد.
حداقل مورد نیاز برای پایداری در جهان آن است که جا پای انسانی باید از کمتر از ظرفیت بیولوژی زیستکره باشد، اما این برای هر کشور تفاوت دارد. درحالیکه وضعیت زیستبومهای طبیعی طی 30 سال گذشته 33درصد افت داشته، فشارهای انسانی بر زیستکره تا 50درصد افزایش یافته است. در سال 1997، جا پای بومشناختی جمعیت جهان 30درصد بیش از ظرفیت زیستی بارور کره زمین بوده است.
به عبارت دیگر، انسان به کرهزمینی 30درصد بزرگتر از این کره زمین نیاز خواهد داشت. آمارهای منتشر شده از سوی سازمان ملل نشان میدهد که 20درصد جمعیت جهان که در کشورهای ثروتمند زندگی میکنند، بیش از 80 درصد منابع جهان را مصرف میکنند. در سال 1996، جا پای بومشناختی مصرفکننده متوسط در کشورهای صنعتی، 4 برابر مصرفکننده متوسط در کشورهای کمدرآمد بوده است.