دوشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۴:۲۷
۲ نفر

ماجرا از این قرار است که ۱۰ سال قبل زوج جوانی به دلایلی از هم جدا می‌شوند. آنها فرزند پسر خردسالی داشتندکه طبق توافق بین خودشان باید پیش پدر بزرگش می‌ماند تا از آب و گل درآید، اما داستان آن‌طور که باید پیش نرفت و مسیر زندگی کودک عوض شد.

کودک

همشهری آنلاین _ رضا نیکنام: پس از داستان جدایی والدین، کودک ۶ ساله ماند و یک پدربزرگ پیر و سالخورده که توان رسیدگی و جمع و جور کردن بچه را نداشت. پدر آن زمان ازدواج می‌کند و مادر کودک نیز که از هر جهت خیالش آسوده شده در گوشه‌ای از شهر به زندگی ادامه می‌دهد. مادری که از همه چیز بی‌اطلاع است و کسی به او خبر نمی‌دهد که تنها پسرش چه وضعیتی پیدا کرده است.

مادر در طول این سال‌ها خیلی تلاش کرد که فرزندش را ببیند اما هر بار به بهانه‌ای او را از این حق طبیعی محروم کردند. دلواپسی مادرانه برای وضعیت فرزند باعث شده تا یک لحظه آرام و قرار پیدا نکند.روزها از پی هم می‌گذرد و پدربزرگ سالخورده تصمیم می‌گیردکه پسر بچه را به یک از مراکز نگهداری کودکان بسپارد.

مادر، روزی به‌طور اتفاقی به یکی از مراکز نگهداری کودکان‌کار در محله باغ آذری سر می‌زند به نیت انجام کارهای خیرخواهانه اما آنجا اتفاق عجیبی می‌افتد. او آنجا پس از گذشت ۱۰ سال پسر بچه‌اش را پیدا می‌کند. این پس حالا ۱۶ سال دارد و چهره‌اش حسابی عوض شده. واقعاً حس مادر و فرزندی عجیب است چراکه وقتی پسر وارد اتاق می‌شود مادر می‌فهمد که این فرزند اوست که این‌قدر بزرگ شده! دیدن صحنه در آغوش گرفتن پسر توسط مادر قابل وصف نیست و با هیچ قلمی نمی‌توان ذره‌ای از این احساسات پاک مادرانه را بیان کرد.

ماجرای این پسر بچه و مادرش پس از گذشت ۱۰ سال به کمک مدیریت مرکز نگهداری کودکان کار یاسر ختم به خیر شد، اما این نگرانی وجود دارد که مبادا باشند بانوانی که قصه مشابهی مانند این مادر دارند و هنوز نتوانسته‌اند فرزند خود را در کنار خود داشته باشند و مهرمادری را به فرزندان خود نشان دهند.

کد خبر 660748

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha