آرزویی که در سالگرد یک قرنی نفت هنوز محقق نشده و به عبارت دیگر زمینهها و مقدمات آن نیز صرفا در حد طرح باقی مانده و هنوز جامه عمل بهخود نگرفته است.
پس از گذشت یکصدسال، دیگر همه ایرانیان به این مهم واقف هستند که نفت نتوانسته زندگی آنان را از وضعیت بخور و نمیر برهاند و به یک رفاه نسبی برساند؛ درصورتیکه این انتظاری واقعی و حداقلی از نعمتی خدادادی و راهبردی چون نفت است.
واقعیت این است که بیش از آنکه ایرانیان از این نعمت در طول صد سال گذشته بهرهمند شوند، غیرایرانیان از آن بهره بردهاند؛ به عبارت دیگر ارزش افزوده واقعی نفت به جیب بیگانگان رفته و سهم ایرانیان از این نعمت بیکران، آفات و زیان آن بوده است.
نفت، توسعه واقعی و رفاه جامعه ایرانی و فراتر از آن روند دولت-ملتسازی در ایران را طولانی، پرهزینه، منقطع و پیچیده ساختهاست و هرچه زمان بگذرد و شیوه کنونی ساختار نفت ادامه یابد این شرایط سختتر و پیچیدهتر میشود.
برای یافتن ریشه این معضل نباید جای دوری رفت. مسئولیت این نابسامانی درون ساختارهای مدیریتی و سیاسی نهفته که در طول صد سال گذشته روندی واحد و بدون تغییر را با متغیر نفت تجربه کردهاست و هیچگاه پاسخگوی ناکارآمدی در مدیریت این ساختار نبودهاست.
الزامات داخلی کشور نظیر افزایش جمعیت، افزایش فقر و نابرابری و بیکاری و همچنین الزامات و فرصتهای بینالمللی نیز در طول این زمان طولانی همواره در مقابل متغیرهای سیاسی ناتوان بوده و نتوانسته دولتمردان را به تغییر رویه و رویآوری به مدیریت کارآمد نفت وادارد.
بنابراین گام اول برای رهانیدن اقتصاد ایران از دام نفت و تبدیل آن به مزیت، ایجاد اراده در نهاد دولت بهعنوان متولی اصلی نفت است اما چگونه دولت میتواند از این خوان ثروتمند دست بکشد و اجازه دهد اقتصاد کشور از فشار تورمی نفت رها شده و آزادانه تنفس کند.
تجربه حساب ذخیره ارزی بهعنوان اقدامی مثبت و مقدماتی در این زمینه عملا شکست خورد. این تجربه نشان داد که دولت هنوز آمادگی لازم را به لحاظ ذهنی ندارد.
اما در این زمینه 2 نکته قابل تامل است؛ اول اینکه امید است اظهارات رئیسجمهوری واکنشی بدون پشتوانه کارشناسی و صرفا پاسخی به نگرانیهای اخیر در پی کاهش شدید قیمت نفت نباشد و بر مبنای ایجاد یک ذهنیت واقعی و الزام اساسی برای اقتصاد کشور با در نظر گرفتن همه جنبهها، مقدمات، آفات و چالشها صورت گرفته باشد.
دوم اینکه، بهنظر میرسد زمان حاضر، زمان مناسبی برای ارائه چنین طرحی نباشد؛ چرا که در شرایط اضطرار و تنگدستی(کاهش قیمت نفت) هرچند انگیزه برای ارائه چنین طرحهایی است اما الزاما به نتایج مثبت و واقعی تبدیل نمیشود.
کاش مقامها و مدیران اقتصادی کشور ما، زمانی که قیمت نفت در اوج خود است و درآمدهای نفتی فراوان، به فکر ارائه و اجرای این طرحها باشند؛ چراکه در این شرایط هزینه اجرای طرحها با خاطری آسوده و با هزینهای کمتر محقق میشود.