سه‌شنبه ۹ آبان ۱۳۸۵ - ۱۴:۲۴
۰ نفر

دکتر عبدالحمید حسین‌نیا: در روانپزشکی، فوبیا(Phobia) به ترس مفرط، سمج و غیرمنطقی نسبت به شیء یا کارکرد یا موقعیت خاصی گفته می‌شود، به طوری که خود فرد به غیرموجه‌بودن ترس خودآگاهی دارد.

مثلاً فوبیای اجتماعی (social phobia)ترس از قرارگرفتن موقعیتی در جامعه است که شخص احساس می‌کند مورد موشکافی دیگران قرار می‌گیرد و تحقیر می‌شود؛ مثلاً ترس از صحبت‌کردن در مقابل چند نفر. چنین احساسی، در فرد سخنران اضطراب و دستپاچگی ایجاد می‌کند، ترس او را تشدید می‌نماید و سبب واکنش‌هایی مانند لرزش دست و صدا، خشک‌شدن دهان، دل‌پیچه و رنگ‌‌رخ‌باختن او می‌شود و شاید به همین دلایل هم، رگه‌هایی از تمسخر در شنوندگان تحقق می‌یابد که سخنران بهت‌زده با اضطراب و دلهره از قبل پیش‌بینی کرده بود و از آن می‌ترسید!
نمونه دیگر، آگورا فوبیا(Agora phobia) یا ترس از تنهاماندن است و نیز ترس از جاهایی که در زمان خطر، راه فرار نداشته باشد و امکان کمک و نجات فراهم نباشد؛ مانند مسافرت با هواپیما یا کشتی و عبور از تونل‌ها و پل‌ها. نمونه دیگر، ترس از ارتفاعات(Acro phobia) که موجب ترس و دوری‌گزینی از پرتگاه‌های کنار جاده و نرده پشت‌بام می‌شود و نیز ترس از فضاهای بسته(Claustrio phobia) در افرادی که تصور می‌کنند سقف روی آنها خراب می‌شود و وحشت از مکان دربسته و داغ و پربخار حمام سونا و قس‌علی‌هذا. جالب اینجاست که ترس هم پشت سر خود ترس می‌آورد و این ترس از ترس، در اشخاصی که از ترس غیرمنطقی خود در عذابند، به نام phobophobia خوانده می‌شود. به همین ترتیب می‌توان تا 200نوع از اختلالات فوبیا را فهرست کرد که ترس از صوت(phono phobia) یکی از اقلام آن است. افرادی را می‌توان یافت که به طور غیرمنطقی از صدای ویژه‌ای می‌ترسند که شاید انگیزه آن را در خاطره‌ها و حالات روانی گذشته‌شان به گونه‌ای بتوان جست‌وجو کرد. آنهایی که از دریاها و اقیانوس‌ها می‌هراسند، ممکن است در خاطره‌ای دور از ایام کودکی در معرض غرق‌شدن بوده‌اند یا عزیزی یا عضوی از خانواده آنها طعمه امواج دریا شده باشد که به همین دلیل از صدای امواج دریا نیز واهمه پیدا می‌کنند. موج‌گرفته‌های جنگ در بمباران‌ها ممکن است از صدای هواپیما ترس داشته باشند و از خود واکنشی غیرعادی به شکل جیغ و شیون یا حتی تشنج و غش بروز دهند.البته بعضی از این ترس‌ها هم پربی‌ربط نیست. مثال‌های معروفی از این ترس‌ها را می‌توان ذکر کرد؛ مثل ترس بدهکاران از صدای پای طلبکاران، مستأجر از صدای دق‌الباب صاحبخانه، دزد از صدای پارس سگ، نگهبان غافل درخواب‌مانده از صدای زنگ تلفن.

ترس‌های منطقی
گذشته از اینکه فوبیا، یک نوع اختلال روانپزشکی به شمار می‌رود، در افراد دارای روان سالم هم ممکن است ترس وجود داشته باشد.
در علم شنوایی‌شناسی، پدیده‌ای موسوم به «رکروتمن»Recruitment داریم. بیماری‌های فراوانی در حلزون گوش داخلی سبب می‌شوند که سلول‌های مژک‌دار خارجی از بین بروند ولی سلول‌های مژک‌دار داخلی سالم و محفوظ بمانند؛ در این صورت محرک صوتی در آستانه‌های پایین ممکن است گوش را تحریک نکند، ولی وقتی آستانه را بالا ببرند، به دلیل آنکه سلول‌های مژک‌دار داخلی به‌شدت برانگیخته می‌شود، موجب می‌شود که فرد کم‌شنوا برآشفته گردد و از جا در برود.
وقتی فرد مبتلا به چنین اختلالی را صدا می‌کنیم: «آقا فرهاد!» با دست راست، لاله گوش همان سمت را یک‌کاسه می‌کند و با دقت گوش می‌خواباند:«هان؟». صدا را بلندتر می‌کنیم: «آقا فرهاد!». باز نمی‌شنود: «چی گفتی؟». باز صدای خود را از آستانه تحریک‌پذیری متداول خود بالا می‌بریم: «آقا فرهاد!». ناگهان از جا می‌جهد و می‌توپد: «بله آقا؟! چرا زیر گوشم داد می‌کشی؟».
این پدیده «رکروتمن» است. این ازجادررفتن و برآشفتن در برابر صدایی که با تمام شدت، گوش را ناگاه تحریک می‌کند هم همان ترس منطقی از صوت است و همین پدیده است که راننده سنگین‌گوش را ناگهان با صدای بوقی برآشفته می‌سازد و فرمان اتومبیل را از دست وی می‌گیرد و به عابر پیاده می‌کوبد! و باز همین عدم تحمل صدای بلند است که موجب می‌شود فردی با سنگینی گوش نتواند از سمعک رضایت داشته باشد و سرانجام نفرت از صوت و ترس از صوت را به وجود می‌آورد و منجر به بروز واکنش‌هایی می‌شود که یک روان‌نژند آزرده از صوت از خود به خرج می‌دهد؛ با این تفاوت که علت عضوی مشخص موجهی در او پیداست و فرد نیز نیک می‌داند که او از صوت گریزان است.

همه ما ممکن است بترسیم
در موارد دیگر هم ممکن است حالاتی شبیه «فونو فوبیا» ایجاد شود. گاه سروصداهای نامطبوع در فرکانس و شدت خاص به حالت چندش‌آوری در می‌آیند؛ مثلاً برخورد و خراش دو قطعه فلز بر هم، گاه آنچنان چندش‌آورند که موها را بر تن سیخ می‌کنند و این واکنش اجتناب و نفرت از صوت، در هر آدم طبیعی پیدا می‌شود. گاهی هم تیزی بیش از حد شنوایی، باعث گرفتاری می‌شود.
مراجعه بیمارانی که شنوایی آنها دچار اختلال است موضوع عادی و رایج کلینیک‌های گوش و حلق و بینی است، ولی مراجعه بیمارانی که از تیزی بیش از حد شنوایی خود در رنج هستند هم هرچند غیرعادی است، به هر حال بخشی از مراجعین را تشکیل می‌دهند. نمونه مرضی رنج از افزایش تیزی شنوایی در گروهی از بیماران مشاهده می‌گردد که از آن به عنوان نشانگان ویلیامز نام برده می‌شود. در این نشانگان، تنگی آئورت، عقب‌ماندگی ذهنی، ناهنجاری دندان‌ها و آرواره‌ها، بینی کریه‌المنظر و لوچی چشم‌ها همراه با یک سلسله آشفتگی‌های روانی از قبیل گوشه‌گیری و درخودفرورفتگی(Autism) یا پرچانگی وجود دارد. گاهی افزایش تیزی شنوایی در کودکان خردسال آنچنان شدید است که در رفت‌وآمد درونشهری و سروصدای ترافیک و کاربرد لوازم خانگی ایجاد مشکل می‌کند.
در هر حال، افزایش حساسیت به صداهای اختصاصی در شرایطی که اختلال شنوایی وجود ندارد مجموعه‌ای از روش‌های تشخیصی را ایجاب می‌کند. روش ارزیابی شنوایی باید شامل بررسی انعکاس آستانه شنوایی، بلندی صوت و آزمون فرکانس فوق‌العاده بالا باشد تا بتوان افزایش تیزی شنوایی را به طور عینی تشخیص داد.

کد خبر 6970

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز