به گزارش همشهری آنلاین، گاهی احساس میکنم همسرم خودش را بالاتر از من میداند و به همین دلیل هیچوقت حاضر نیست حرف من را گوش کند، چون میخواهد برتریاش را با بیتفاوتی نسبت به نظرات من ثابت کند. او حتی با من درباره احساساتش هم حرف نمیزند.
وقتی از مسالهای ناراحت میشود، قهر میکند و عذرخواهی من فایدهای ندارد. باید منتظر بمانم تا خودش بعد از یکی دو روز آشتی کند اما یکی دو بار که به او گفتم خسته شدهام و میخواهم زندگی را ترک کنم، آشفته و عصبی شد.
مشکل دیگر این است که گاهی اوقات هیچ مشکلی در کار نیست اما چون در ذهنش مسائلی را بزرگ میکند و هر نکتهای را تعبیر و تفسیر میکند، ناگهان به هم میریزد و با من تند برخورد میکند. با این حال من دوستش دارم و دلم نمیخواهد زندگیام از هم بپاشد. گاهی من به خواستههای غیرمنطقیاش هم پاسخ میدهم.
بهطور مثال همسرم همیشه از من میخواهد همراه او بعضی فیلمها و سریالها را ببینم. در حالیکه من از تماشای اینطور فیلمها و سریالها بیزار هستم؛ ولی برای به دست آوردن دلش این کار را میکنم اما درنهایت تا به حال موفق نشدهام کمترین تغییر مثبتی در او ایجاد کنم. این اواخر که همسرم پیشنهاد کرد با دوستانش بدون من سفر برود، تحملم تمام شد. دیگر نمیتوانم به این وضعیت ادامه بدهم. از طرفی فکر میکنم شاید روشهای من درست نیستند. میخواهم آخرین تلاشهایم را هم انجام بدهم. من را راهنمایی کنید تا بتوانم رفتار نادرست همسرم را تصحیح کنم.
زنها در مقایسه با مردها اعتماد به نفس کمتری دارند. دلایل مختلفی مثل ویژگیهای جنسیتی، بیولوژیکی و فرهنگی میتواند این تفاوت کلی را بین زن و مرد ایجاد کند. مردها همیشه میخواهند که جنس قوی قلمداد شوند و مورد تایید و تحسین دیگران قرار بگیرند. مسائل فرهنگی مانند عرف حاکم بر جوامع هم میتواند بر این حس برتریجویی دامن بزند. به هر حال باید این مساله را بهعنوان یک شناخت از مردها بپذیریم. درباره همسر شما سه احتمال مطرح است.
سناریوی نخست
همسرتان در بعضی زمینهها از شما ضعیفتر است و نمیتواند این ضعف را بپذیرد. بنابراین سعی میکند قدرتش را بهعنوان مرد به شما اثبات کند اما چون نمیداند چطور باید این کار را انجام بدهد، به شیوههای غلط رایج در جامعه متوسل میشود. «بیتفاوتی» و «بینیازی» یکی از مظاهر قدرت است. کسی که به هیچ چیزی وابسته نیست، غمگین نمیشود. شکست نمیخورد. همسرتان میخواهد با بیتفاوتیاش نسبت به شما و نظراتتان بگوید که من، قویتر از تو هستم.
در حالیکه نمایش قدرت او واقعی نیست. گفتهاید حتی از فکر اینکه ترکش کنید آشفته میشود و واکنش نشان میدهد. این حرکت به این معناست که او هم به شما تعلق خاطر دارد. احتمالا خود او هم از وضعیت حاضر رنج میبرد و میداند که باعث آزار شما شده است. پس فکر میکند که مبادا در اثر این رنجشها به ارتباطتان خاتمه بدهید.
سناریوی دوم
به این سوالها خوب فکر کنید! چقدر به حستان اطمینان دارید؟ آیا مطمئن هستید که همسرتان خودش را بهتر از شما میداند؟ آیا تا به حال این نکته را به زبان آورده است؟ این را هم در نظر بگیرید که ممکن است این تصور نتیجه برداشت اشتباه شما از مجموعه رفتارهای درست یا اشتباه او باشد. میتوانید از یک نفر کمک بگیرید و با او در این زمینه مشورت کنید. از او بخواهید قضاوت کند. کسی را انتخاب کنید که هر دوی شما را خوب بشناسد و بیطرف و رازدار باشد.
اگر این کار برایتان سخت است، به مشاور مراجعه کنید و جزئیات را برایش شرح دهید. اگر به این نتیجه رسیدید که حدس شما اشتباه بوده، اعتماد به نفس خودتان را بررسی کنید. چون معمولا افرادی که اعتماد به نفسشان پایین است، اولین کسانی هستند که فکر میکنند نسبت به دیگران پایینتر هستند.
سناریوی سوم
مردها دوست دارند مورد تایید و تحسین قرار بگیرند. آیا شما قبلا این آگاهی را از دنیای مردانه داشتهاید؟ آیا به این نیاز او پاسخ دادهاید؟ بعضی خانمها عادت ندارند قدرشناسی را بروز دهند و به صورت «کلامی» کسی را، بهویژه همسرشان تحسین کنند. در حالیکه غفلت از این نکته بهظاهر ساده میتواند زمینهساز مشکلات بزرگی شود. پس به این نکتهها دقت کنید:
اگر همسرتان در رفتارش ایرادهایی دارد، میتوانید ویژگیهای مثبت او را بیابید و به آنها توجه نشان بدهید. تاثیر تحسین همسر را دستکم نگیرید. برای جلب اعتماد همسرتان از این شیوه استفاده کنید. مطمئن باشید وقتی حس خوبی داشته باشد و بداند که شما قبولش دارید، در حل مشکلات دیگر به شما و خودش کمک خواهد کرد. هر روز این کار را انجام بدهید. در امور روزمره و جزئی چیزی بیابید که ارزش تشکر و ستایش را داشته باشد؛ حتی به بهانه انجام وظایفش میتوانید این حس را به او بدهید که مرد فوقالعادهای است.
یادتان باشد که نباید دروغ بگویید و نباید رفتارتان تصنعی باشد. اگر همسرتان متوجه شود که برایش فیلم بازی میکنید، اوضاع بدتر میشود. پس واقعا نقاط قوت رفتار همسرتان را پیدا کنید و او را تحسین کنید. همه افراد نقاط قوت دارند.
در تحسین و تایید هرگز زیادهروی نکنید. روزی یکی دو بار هم کفایت میکند. لازم نیست حرفتان را مستقیم به همسرتان بگویید. از روشهای غیرمستقیم استفاده کنید. مثلا اگر جاروبرقی را تعمیر کرد، بگویید که خیالتان از این بابت راحت شد چون نمیدانستید چه باید بکنید و او به شما کمک بزرگی کرده است. اگر برای خانه خرید کرد، بگویید که چه خوب که این کار را انجام داده است؛ چون امروز دلتان میخواست هندوانه بخورید.
ترک عادت موجب شفاست
تماشای فیلمها یا سریالهایی که شما علاقهای به دیدن آن ندارید و به نظرتان خوب نیستند، مشکلات متعددی را در روابط زناشویی بهوجود میآورد. در یک رابطه زناشویی سالم، مرد و زن نیازهای همدیگر را شناسایی میکنند و در صدد تامین نیازها برمیآیند.
هر دو طرف تلاش میکنند رضایت دیگری را بهدست بیاورند. اگر احیانا در مورد موضوعی توافق نداشته باشند، دربارهاش با هم صحبت کرده و به توافق میرسند. اما تماشای سریالها و فیلمهایی که به لحاظ ساختاری خوب نیستند، باعث آسیب بیشتر به رابطه میشود. مساله وقتی بغرنجتر میشود که شما موافق نیستید و همانطور که گفتهاید از تماشای این فیلمها عذاب میکشید؛ پس بهتر است از همراهی صرف دست بردارید.
چون دیر یا زود خسته میشوید و انبوه احساسات بد جایی کار دست زندگی مشترکتان میدهد. با همسرتان حرف بزنید. به او بگویید که تا به حال موافقتتان از سر اکراه و صرفا بهخاطر تنها نماندن او بوده است. علاوه بر این بگویید که نهتنها از تماشای بعضی فیلمها و سریالها لذت نمیبرید، بلکه باعث ناراحتیتان میشود. بعصی وقتها لازم است که روی حرفتان بایستید و روی مخالفتتان تاکید کنید.
همسرتان باید بداند که شما حاضر نیستید از موضعتان کوتاه بیایید. به او پیشنهاد کنید که روشهای دیگری را امتحان کنید. یعنی ابتدا به یک مشاور سلامت جنسی مراجعه کنید و از او راهنمایی بخواهید. با آموزشهای سالم میتوانید مشکلات زناشوییتان را برطرف کنید.
اضطراب خوب
هر اضطرابی اختلال نیست. زمانی اضطراب را اختلال میدانیم که زندگی روزمره فرد را مختل کند. آیا همسر شما از پس کارهای روزانهاش برمیآید؟ در محل کارش مشکلی برایش پیش نمیآید؟ همان طور که قبلا گفته شد بعید نیست این اضطرابی که فکر میکنید زاییده تخیل همسرتان است، نوعی اضطراب منطقی باشد. یعنی همسرتان میداند یا حس کرده است که حال شما در زندگی مشترک خوب نیست و نگران است که مبادا شما را از دست بدهد.
به همین خاطر واکنش نشان میدهد. بنابراین نگران نباشید. چون اگر در این مورد اضطراب نداشته باشد، باید نگران شد. بعضی اضطرابها نشانه سلامت جسم و روان هستند. راه حل مشکل شما این است که به همسرتان اطمینان بدهید که دوستش دارید و میخواهید با او زندگی کنید. این موضوع را هم به شکل مستقیم و در کلام به او بگویید و هم از اشکال غیرمستقیم و در عمل به او ثابت کنید.
نظر شما