سال ۸۸ خبری تیتر یک حوادث ایران شد. آن خبر هم ماجرای فرار معروف‌ترین کیف قاپ تهران از زندان بود. کیف قاپی که خیلی از پلیس ها او را به اسم مجید گربه می‌شناختند.

زندان قصر

به گزارش همشهری آنلاین، نقشه فرار را چند بار توی ذهنش پس و پیش کرد. تمام راه‌ها از دیوار هشت متری زندانی می‌گذشت که برای مجید گربه حکم شاهراه نجات را داشت. او از مدت‌ها قبل گوشه گوشه دیوار  را زیر نظر گرفته بود. ناهمواری‌های آن را به دنبال جا پای امنی که او را به آن سوی زندان می‌رساند، سبک سنگین کرده بود. حتی ساعت تعویض نگهبان‌ها را هم دیگر از حفظ بود. تنها مانعی که پیش رویش وجود داشت بالا رفتن از دیوار بود، یک دیوار هشت متری! حتی اگر به قیمت شکستن یک پا و دو دنده از قفسه سینه‌اش تمام شود. 

در محاصره پلیس

ماموران آگاهی آمل، مجید را چند ماه قبل دستگیر کرده بودند؛ وقتی که او و همدستش حسین قصد سرقت کیف پر از طلای یک جواهرفروش را داشتند. ماموران از چند روز قبل آنها را زیر نظر داشتند و به همین دلیل بود که سر بزنگاه سر و کله‌شان پیدا شد و هر دو مجرم را دستگیر کردند. سارقان یکراست به اداره آگاهی منتقل شدند. هنوز بازجویی‌ها شروع نشده بود که مجید مثل بلبل شروع به اعتراف کرد: «من واسطه‌هایی را که برای جواهرفروشی‌های آمل طلا و جواهر می‌آوردند شناسایی می‌کردم. بعد سایه به سایه تعقیبشان  می‌کردم تا به جای خلوت برسند و آن‌وقت بود که به آنها حمله می‌کردم». 

او اول سعی می‌کرد با ربودن کیف، سرقت‌هایش را عملی کند اما «وقتی صاحب کیف مقاومت می‌کرد، زیر مشت و لگد می‌گرفتمش و با تهدید چاقو هر طوری که بود، طلاها را می‌دزدیدم.» 
این سارق حرفه‌ای بعد از اعتراف به نه فقره سرقت با این روش، به زندان آمل منتقل شد تا رسیدگی قضائی به پرونده‌اش در دادسرا شروع شود. 

نقشه فرار

مجید از تلفن زندان آمل با همدستانش تماس گرفت و برای روز فرار، قرار و مدارهایی گذاشت. در موعد هواخوری بعدی، پشت دیوار زندان، خودروی زانتیایی انتظار مجید را می‌کشید.  این ماشین قرار بود به سرعت او را از زندان دور کند؛ «ظرف چند ثانیه از دیوار هشت متری زندان بالا رفتم و بعد پایین پریدم. یک پا و دو دنده قفسه سینه‌ام شکست. خرد و خمیر شده بودم. دوستانم آنجا منتظرم بودند و مرا به داخل ماشین بردند. ناچار به یکی از بیمارستان‌های آمل رفتم و با اسم و مشخصات جعلی تحت درمان قرار گرفتم اما چون فراری بودم و ممکن بود هر آن پیدایم کنند، فقط درمان‌های موقتی را انجام دادم و دیگر ماجرا را به صورت جدی پیگیری نکردم.» 

دنده‌های مجید شکسته بود و ریه‌اش آب آورده بود. او مجبور بود هر چند وقت یک بار در نزدیک‌ترین بیمارستان شهر، آب ریه‌اش را خارج کند؛ «یکی دو جراحی هم باید انجام می‌دادم که ضروری بود. اما هربار که جراحی شدم، به جای اینکه بستری شوم، به سرعت بیمارستان را ترک ‌کردم تا پیدایم نکنند.» 

بعد از آن بود که مجید افغان یا همان مجید گربه به تهران برگشت با این امید که باز هم کیف‌قاپی‌های کلانش را ادامه دهد. مجید افغان در ده ماه بعد  ۲۵ فقره کیف‌قاپی کلان را به کلکسیون جرائمش اضافه کرد.

کوله‌باری از سوءسابقه

به محض فرار مجید افغان از زندان، مأموران پلیس آگاهی آمل جست‌وجو برای دستگیری او را شروع کردند. آنها بعد از کلی بررسی و زیر و رو کردن پرونده این کیف‌قاپ حرفه‌ای، رازی را کشف کردند که از زیرکی این مرد حکایت داشت. ماموران در جریان بررسی‌ها متوجه شدند مجید که بعد از دستگیری خودش را به ماموران محمد سپهری معرفی کرده و با همین اسم و فامیل جعلی هم راهی زندان آمل شده بود یک مجرم سابقه‌دار و فراری است و نیروهای پلیس چند شهر بزرگ کشور از مدت‌ها قبل در  تعقیب او هستند. 

«از مدت‌ها پیش مجید افغان به دلیل جرائم سنگینی که در تهران مرتکب شده بود، تحت تعقیب قرار داشت.» این را سرهنگ قزلباش، معاون سرقت و جرائم خاص پلیس آگاهی تهران می‌گوید. او درباره علت استفاده مجید از اسم و فامیل جعلی توضیح می‌دهد: «جرائم مجید فقط به تهران محدود نمی‌شد.

فرار معروف‌ترین کیف قاب تهران از زندان | «مجید گربه» چگونه توانست از دیوار بلند زندان بالا برود؟ | ظرف چند ثانیه از دیوار ۸ متری بالا رفتم اما...
   مجموعه ای از کلکسیون چاقوهایی که مجید برای ترساندن طعمه‌هایش از آنها استفاده می کرد

او با سفر به شهرهای مختلف، جرائم خود را در آنجا ادامه می‌داد و در بیشتر شهرهای بزرگ کشور سرقت می‌کرد؛ طوری که ماموران آگاهی کرج، قم، قزوین، یزد، شیراز، مشهد، اصفهان، گیلان و مازندران هم مجید افغان را تحت تعقیب قرار داده بودند. تا اینکه نهایتا سال گذشته او توسط پلیس آمل دستگیر شد». تنها ترس مجید بعد از دستگیری فاش شدن سوابق مجرمانه‌اش بود. او می‌دانست در صورتی که هویت واقعی‌اش شناسایی شود، آن‌وقت پرونده‌های قطوری که او در شهرهای مختلف بر جا گذاشته، زندگی‌اش را تباه می‌کند و ‌باید سال‌ها در زندان بماند. 

ترس از فاش شدن هویت واقعی باعث شد که مجید بعد از دستگیری توسط پلیس آمل، خودش را با اسم و فامیل جعلی محمد سپهری معرفی کند. بعد هم به سرقت‌های متعددی در این شهر اعتراف کرد که بررسی آنها و پیدا کردن مالباختگان زمان می‌برد و در این مدت او می‌توانست نقشه فرار از زندان را اجرا کند.» 

همه چیز درست همان‌طوری پیش رفت که کیف‌قاپ  تحت تعقیب می‌خواست. با اعتراف مجید به نه فقره سرقت، ماموران از تحویل دادن او به پلیس تهران خودداری کردند. مرد سارق تا زمان تکمیل تحقیقات و شروع محاکمه، به زندان آمل منتقل شد و همان‌جا بود که نقشه فرار را به اجرا گذاشت.  

او بعدها که توسط پلیس تهران دستگیر شد در اعترافاتش گفت: «به ماموران گفتم کارم سرقت از  پیک‌هایی است که جواهرها را به طلافروشی‌ها می‌رسانند. می‌خواستم آنها کاملا درگیر پرونده من شوند تا در یک فرصت مناسب نقشه‌ای برای فرار از زندان بکشم».

جست‌وجو در تهران 

ماموران پلیس آمل تلاش زیادی برای دستگیری دوباره مجید کردند تا اینکه متوجه شدند او بعد از فرار از زندان مدتی را در آمل گذرانده و بعد به تهران- یعنی  همانجایی که سرقت‌هایش را شروع کرده بود- برگشته است. سرهنگ قزلباش توضیح می‌دهد: «به محض اطلاع از این موضوع، تیم ویژه‌ای از ماموران اداره هجدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ تشکیل شد که مأموریت تعقیب و شناسایی مخفیگاه مجید و دستگیری او را بر عهده داشت. وقتی پلیس آمل عکس او را برای تیم تحقیق فرستاد، ماموران بلافاصله این مرد را شناختند؛ چراکه او بارها در تهران به اتهام سرقت دستگیر شده و پشت میز بازجویی قرار گرفته بود». 

گربه به دام افتاد

تیم تحقیق می‌دانست با یکی از حرفه‌ای‌ترین سارقان کشور طرف است. تحقیقات این تیم نشان می‌داد که متهم شش فقره سابقه کیفری در پرونده خود دارد و هربار بعد از دستگیری با سپردن وثیقه جعلی یا دریافت مرخصی از زندان فرار کرده است. 

مجید گربه یا همان مجید افغان از ده سال قبل یعنی زمانی که نوجوان بود، شروع به سرقت کرد. در این مدت، او علاوه بر کیف قاپی از مشتریان بانک‌ها، یک مورد سرقت مسلحانه از بانک را عملی کرد و هدایت یک باند هفت نفره از کیف قاپان حرفه‌ای را هم به عهده داشت.

فرار معروف‌ترین کیف قاب تهران از زندان | «مجید گربه» چگونه توانست از دیوار بلند زندان بالا برود؟ | ظرف چند ثانیه از دیوار ۸ متری بالا رفتم اما...
  در مخفیگاه سارق سابقه‌دار  از شیرمرغ تا جان آدمیزاد پیدا شد

تحقیقات برای شناسایی مخفیگاه مجید افغان در تهران ادامه داشت و مأموران به تمام محل‌های اختفای او سر زدند. اما این سارق حرفه‌ای هر بار محل اختفای خود را تغییر می‌داد. ده ماه بعد از فرار مجید افغان از زندان، پلیس که همه مخفیگاه‌ها و پاتوق‌های احتمالی او را زیر نظر داشت، بالاخره موفق شد مرد سارق را در یکی از خیابان‌های تهران شناسایی کند. 

چند تیم عملیاتی او را زیر نظر داشتند اما ناگهان این مرد متوجه حضور پلیس در محل شد و پا به فرار گذاشت در حالی که محاصره شده بود و راهی جز تسلیم نداشت. مأموران به سرعت شروع به تعقیب مجید کردند. چند تیر هوایی هم شلیک شد اما گربه سارق انگار قصد تسلیم شدن نداشت. ماموران چاره‌ای  نداشتند جز اینکه او را هدف قرار دهند.  این بار تیرها که شلیک شد، به پای مجید اصابت کرد و او روی زمین افتاد. سارق حرفه‌ای  به سرعت به بیمارستان منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت. 

اعترافات

مجید افغان چند روز تحت مراقبت شدید پلیس در بیمارستان ماند و بعد از آن به اداره آگاهی منتقل شد تا برای چندمین بار مورد بازجویی قرار گیرد. او در اعترافاتش گفت: «هر بار که از زندان فرار می‌کردم، باند جدیدی تشکیل می‌دادم. بعد به عنوان یکی از اعضای اصلی باند ، در گروه‌های چهار یا هشت نفره سرقت‌هایمان را انجام می‌دادیم. حالا هم ۲۵ نفر از همدستانم در بازداشت هستند یا اینکه در زندان حبسشان را می‌کشند». 

این سارق حرفه‌ای شگرد سرقت‌هایش را این طور توضیح می دهد: «ما دو به دو سوار موتور می‌شدیم و به محل سرقت که بیشتر بانک‌ها و مراکز خرید و فروش بود می‌رفتیم. یکی از ما کمین می‌کرد توی بانک‌، مغازه‌، یا هر جا که پول توی دست و بال مردم بود. بعد مشخصات سوژه را که پول زیادی از بانک یا جاهای دیگر گرفته بود تلفنی به هم اطلاع می‌دادیم. بقیه اعضای باند که بیرون منتظر بودند، سوژه را تا یک منطقه خلوت دنبال می‌کردند و در یک چشم به هم زدن کیفش را می‌زدند. اگر هم طرف حاضر به دادن اموالش نمی‌شد، آن را به زور می‌گرفتند». 

زورگیری و ضرب و جرح قربانیان برای سرقت، از جرائم دیگری هستند که پرونده بلند بالای مجید، ملقب به مجید افغان یا گربه را قطورتر می‌کنند. 

سرهنگ قزلباش می‌گوید: «مجید افغان پرونده بسیار قطوری دارد که در آن ارتکاب بیش از ۳۰۰ فقره سرقت و کیف‌قاپی ثبت شده. متهم و همدستانش در بعضی مواقع که سوژه‌هایشان را انتخاب می‌کردند با شیوه‌های مختلفی مثل پنچر کردن ماشین آنها یا پرتاب چیزهایی مثل سنگ و تخم مرغ به طعمه، حواس او را پرت می‌کردند. بعد هم درست زمانی که طعمه مشغول تمیزکردن لباس یا عوض کردن چرخ ماشین بود دست به کار می‌شدند و پول‌هایش را سرقت می‌کردند». البته در خانواده مجید تنها او نیست که یک مجرم تمام‌عیار است.  انگار انجام کارهای خلاف در این خانواده ارثی است. 

معاون مبارزه با سرقت پلیس آگاهی تهران اطلاعاتی در این باره می‌دهد که آدم را کاملا گیج می‌کند: «بعضی از جرائم مجید افغان به صورت خانوادگی انجام می‌شد. در چندین فقره از سرقت‌ها،  همسر، مادر و برادران همسر او هم به نوعی دست داشته‌اند. نوع همکاری آنها هم  از شرکت در مراحل سرقت گرفته تا انجام هماهنگی‌ها، نقد کردن چک‌های مسروقه و به نام زدن اموالی که از طریق دزدی خریداری می‌شد، مختلف و متفاوت بود.» 

گربه سارق بعد از دستگیری به ده‌ها فقره کیف‌قاپی و سرقت در تهران و شهرهای دیگر اعتراف کرده و به نظر می‌رسد سال‌های زیادی را باید پشت میله‌های زندان بگذراند.

منبع: سرنخ - هفته‌نامه‌حوادث و شگفتی‌ها - شنبه ۳ مردادماه۱۳۸۸.

کد خبر 757002
منبع: همشهری سرنخ

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha