همشهری آنلاین - زهرا صالحی زاده: شاید به این خاطر که خودش را باعثوبانی تولد آدم پاکی میدید که ممکن است نتواند با سختیهای زندگی کنار بیاید. جنینی که در شکمش داشت شکل میگرفت، باید از مادر تغذیه میکرد، آن روزها، اما او نه خواب داشت و نه خوراک. همان روزها بارها و بارها زبانش را باز کرده بود و به شوهرش گفته بود از بوی او و خانه، حالش زیرورو میشود.
شرط گذاشت که اگر میخواهی بچه به دنیا بیاید، نمیتوانم این جا بمانم. مرا به خانهی مادرم ببر. شوهرش کارگر یکی از شرکتهای خودروسازی در حاشیهی شهر بود. مرد اما در چند روز اول وقتی غروب به خانه برمیگشت، دلش تنگ همسرش بود. دلش برای نینیای که در راه داشتند، تنگ میشد. یک بار هم به شهر محل زندگی خانوادهی همسرش رفت اما زنش در خانهی پدری هم آرام و قرار نداشت و به انباری ته باغچه میرفت و ساعتها گریه میکرد. غذا هم نمیخورد و به مادرش گفته بود میخواهم تنها باشم. شوهر خسته از سفر، با دستهگل و شیرینی به راه افتاد و بدون اینکه بگذارد به همسرش خبر دهند که آمده است، دوید تا زودتر به انباری برسد و به همسرش بگوید چقدر دلش برای نینی تنگ شده است.
در زد و وارد شد. همسرش متعجب و عصبانی دادوفریاد به راه انداخت و او را از اتاق بیرون انداخت. مرد باورش نمیشد اینطور از او استقبال شده است. بلافاصله رفت ترمینال اتوبوسرانی، بلیت گرفت و به خانه برگشت. او نمیدانست همسرش با افسردگی بارداری درگیر است. مشخصات این بیماری تقریباً همان چیزیهایی است که در این چند خط آمد «سید غزل سادات پورنسا» کارشناس ارشد روانشناسی بالینی است، او هفت سالی میشود که در بندر انزلی در یک مرکز مشاورهی خانواده فعالیت میکند. پورنسا بیشتر در حوزهی مشاوره زنان فعال است. او نگاه جالبی به عارضهی افسردگی بارداری دارد.
افسردگی بارداری، عبارتی است که بسیاری از ما ممکن است از زبان خانمهایی که در میان آشنایان و فامیل داریم، شنیده باشیم. بروز چه علائم و نشانههایی میتواند از راه رسیدن این نوع افسردگی را به خانوادهها خبر دهد؟
از علائم افسردگی بارداری، معمولاً احساس خستگی و خواب آشفته است. در این صورت میتوان انتظار از راه رسیدن افسردگی را در خانمهای باردار داشت؛ اما زمانی که با غم و اندوه و احساس درماندگی همراه باشد، عملکرد او را مختل میکند. در دوران بارداری، بعضی از خانمها احساس میکنند از عهدهی انجام مسئولیتهای روزانهی خودشان برنمیآیند. گاهی فکر آسیب زدن به خود، به سراغ بعضی از خانمهای باردار میآید. ممکن است بعضی از خانمها در این دوره حس کنند چیزی برایشان سرگرمکننده و لذتبخش نیست. احساس پوچی دارند، نمیتوانند خوب تمرکز کنند، به سرعت با هر تحرکی برانگیخته میشوند و بهطور مداوم گریه میکنند. احساس خستگی مفرط دارند. گاهی در خواب رفتن مشکل دارند یا بهطور مداوم در خواباند. احتمالاً پرخوری یا نداشتن تمایل به غذا خوردن در این افراد مشاهده میشود. احساس گناه و بیارزش بودن هم یکی دیگر از نشانههای افسردگی در این دوران است.
گاهی یک خانم باردار ممکن است احساس کند که فقط خودش به عارضهی افسردگی بارداری مبتلا شده است و دیگران نمیتوانند او را بفهمند. آیا توجیه علمی وجود دارد که علت بروز این اتفاق را در فیزیولوژی بدن خانمها توضیح دهد؟
افسردگی در دوران بارداری به دلیل تغییرات هورمونی و بیوشیمیایی در بدن به وجود میآید. برای همین، وقتی در معرضش قرار میگیرید ممکن است نتوانید بهطور کامل خودتان را از آن دور نگه دارید. اگر خانمها در دوران قبل از بارداری از لحاظ عاطفی رابطهی خوبی با همسرانشان داشته باشند و به عبارتی از لحاظ روانی آنقدر رابطه خوب باشد که آمادگی ورود نوزاد به زندگی وجود داشته باشد، احتمال افسردگی بارداری پایینتر خواهد آمد.
آیا علاوه بر دلایلی که نام برده شد، عوامل تشدیدکنندهای هم که درصد و میزان افسردگی در دوران بارداری را بالا ببرند وجود دارند؟
بعضی وقتها وجود حاملگیهای ناموفقی که منجر به سقطجنین میشود و در این جریان شاید زن فرصت کافی برای بهبود عاطفی و جسمی ناشی از این اتفاق نداشته و دوباره باردار شده، میتواند زمینهساز افسردگی بارداری باشد؛ چون در این موقعیت زن نگران سلامت جنینی است که قرار است به دنیا بیاید. فشارهای مالی، سو استفادههای روانی و جنسی و جسمی در دوران پیش از بارداری میتواند زمینهساز افسردگی در دوران بارداری باشد. البته این مشکلات درصورتیکه درمان یا برطرف بشود، احتمال بروز افسردگی بارداری را نیز کاهش خواهد داد.
عدهای از ما وقتی دچار بیماری میشویم، آن را جدی نمیگیریم و بدون مراجعه به پزشک آنقدر صبر میکنیم تا خودبهخود حالمان خوب شود. بیماری همچون سرماخوردگی جزء آن بیماریهایی است که معمولاً زیاد جدی گرفته نمیشود و نهایتاً با خوددرمانی و خورد شربت و قرصهایی مشخص، برای مدتی علائمش کمرنگ میشود. دربارهی همهی بیماریها ماجرا چندان ساده نیست و خطرات زیادی میتواند در کمین کسانی باشد که بیماریشان را جدی نمیگیرند. با این توضیح، اگر افسردگی بارداری را جدی نگیریم، چه اتفاقی میتواند برای خانم بارداری که به آن دچار شده، بیفتد؟
بهطورکلی افسردگی در دوران بارداری عواقب بدتری به نسبت افسردگی بعد از زایمان در پی دارد. بعضی از انواع افسردگیهای عمیق اگر بهموقع درمان نشود و فرد به پزشک متخصص مراجعه نکند، در صورت وجود افکار خودکشی، احتمال دارد که به خودش آسیب بزند.
مردان برای کاهش تأثیرات منفی افسردگی بارداری در همسرانشان چه کارهایی میتوانند انجام دهند؟
همراهی آقایان با همسرشان و مدتزمانی که برای بودن در کنار همسر اختصاص میدهند، همراه با تغذیه مناسب میتواند از بهترین راههای کاهش افسردگی بارداری باشد. مسافرتها (حتی کوتاهمدت) در بهبود خلق فرد افسرده، سودمند است. همینطور صحبت کردن در مورد دغدغههای زن در رابطه با خودش و نوزادش، باعث کاهش استرس و افسردگی در این دوران خواهد بود. بعضی وقتها لازم است که مرد به همسرش اطمینان بدهد که بعد از به دنیا آمدن نوزاد در رابطه با تقسیم وظایف و مراقبت از او و فرزند، همکاری خواهد کرد.
گاهی افسردگی بارداری بعد از تولد نوزاد هم ادامه پیدا میکند. چه کارهایی باید انجام شود تا این افسردگی ادامه پیدا نکند؟
در دوران بارداری، افزایش سریع سطح ترشح هورمونها در بدن، در اصطلاح سیمهای مغز را بر هم میزند و افسردگی اتفاق میافتد. کاهش سطح ترشح همین هورمونها بعد از زایمان نیز میتواند باعث بروز افسردگی شود. اگر افسردگی زنی در دوران بارداری درمان نشد، احتمال ادامه یا حتی شدت گرفتن میزان افسردگی در دوران بعد از زایمان وجود خواهد داشت.
گاهی احساس بد در وجود خانمهای باردار به حدی است که حتی حاضر نیستند با شوهرانشان در خانه بمانند و کل دوران بارداری را به خانهی پدری میروند و تمایلی به صحبت کردن با شوهرانشان ندارند. این رفتار گاهی با واکنش خوبی از سوی شوهرانشان روبهرو نمیشود و کار به جاهای باریک میکشد. عدهای از زوجها حتی بعد از ابتلای خانم به افسردگی زایمان، دیگر نمیتوانند با هم زندگی کنند چون شوهر برای پر کردن جای خالی همسرش روش دیگری را انتخاب میکند و اطلاع خانم از این ماجرا باعث جدایی میشود. شما بهعنوان روانشناس، احتمالاً چنین کیسهایی را تجربه کردهاید. راهحلی که شما بهعنوان یک روانشناس پیشنهاد میکنید، چیست؟
بهطورکلی یکی از مهمترین نشانههای افسردگی تمایل بهتنهایی است. درصورتیکه داروهای ضدافسردگی زیرنظر پزشک مصرف شود و دورهی رواندرمانی زیرنظر روانشناس انجام شود، میتوان بر این مشکل غلبه کرد. ناگفته نماند، در صورت تنهایی، شکاف بین زوجها بیشتر خواهد شد، افسردگی عمیقتر میشود و حتی ممکن است اثرات جبرانناپذیر آن، بعد از به دنیا آمدن نوزاد، روی روابط طرفین باقی بماند و ادامه پیدا کند؛ بنابراین من معتقدم که خانم یا آقا در صورت غیرقابلکنترل بودن افسردگی بهتر است به پزشک مراجعه کنند تا تجویز دارو از سوی روانپزشک، آثار تخریبی این اتفاق را کاهش دهد. من تنهایی خانم را تأیید نمیکنم چون همانطور که گفتم معتقدم عمق افسردگی و آثار تخریبی آن افزایش پیدا میکند. مراجعه به پزشک و کنترل افسردگی بهترین راه برای زنوشوهری است که با نوع شدید این افسردگی بارداری درگیرند.
معمولاً در بین عموم، تجویز مصرف داروهای گیاهی یا خوردن غذاهای بهخصوص برای مداوای بعضی دردهای روحی و جسمی پیشنهاد میشود. شما چه رژیم دارویی و غذایی ورزشی را برای کم کردن تأثیرات منفی افسردگی بارداری پیشنهاد میکنید؟
خوردن غذاهای حاوی پروتئین مثل پنیر و تخممرغ، مصرف غذاهای حاوی «اُمگا ۳» مثل ماهی، مصرف غذاهای حاوی آهن و پرهیز از مصرف غذاهای حاوی اسیدهای چرب، جدا کردن سبوس از غلات و عدم مصرف کافئین و الکل میتواند در کاهش افسردگی مؤثر باشد. ورزشهای ویژهی دوران بارداری مثل یوگای زنان باردار و پیادهروی در کاهش افسردگی مفید است.
بعضی از ما بهطور مداوم در طول روز از جملات منفی و ناامیدکننده استفاده میکنیم که اتفاقاً باعث بدتر شدن حالمان هم میشود. اینگونه حرفها و تمرکز روی آن، در افسردگی بارداری چه تأثیراتی دارد؟
بهطورکلی تلقین کردن همراه با ناامیدی میتواند از عوامل ابتلا به انواع مشکلات و گرفتاریها باشد. اعتمادبهنفس پایین و بدبینی و بهاصطلاح موج منفی روان را آماده برای ابتلا به انواع مشکلات روحی از جمله افسردگی دوران بارداری خواهد کرد. سن و سال کم، یکی دیگر از عوامل ایجاد افسردگی در دوران بارداری است. البته، افرادی که بعد از سالها انتظار، باردار میشوند بیشتر از دیگران در معرض این مشکل قرار میگیرند. گفتنی است که نگرانی اطرافیان در مورد جنسیت کودک و حضور زن باردار در محیطهای تنشزا خطر ابتلا را بیشتر میکند.
احتمالاً در سالهایی که بهعنوان مشاور فعال هستید، مراجعههای متنوع و متفاوتی را تجربه کردهاید. آیا تلخترین تجربهای که از ملاقات با یک بیمار مبتلا به افسردگی بارداری داشتید، به یاد دارید؟
در یکی از مراجعاتی که داشتم، خانم بارداری بعد از چهار بار زایمان (همهی فرزندان دختر بودند و به اصرار همسرش برای بار پنجم باردار شده بود) از سوی همسرش بهشدت تحتفشار قرار گرفته بود که حتماً باید این بار فرزندشان پسر باشد و او را تهدید کرده بود به طلاق و جدایی. در این جریان، خانم دچار اضطراب و افسردگی شدیدی شده بود. برای برطرف کردن مشکلش باید تنش موجود در خانه توسط همسرش کنترل میشد. هر کاری کردیم، همسرش حاضر به همکاری نشد و فشار ناشی از این ماجرا افسردگیاش را تشدید کرد. در نهایت ادامهی تنشهای روحی و روانی برای این خانم باردار، باعث شد تا متأسفانه آن خانم در ماه سوم، جنین خودش را از دست بدهد.
نظر شما