به عبارت دیگر، اگرچه در کشورهای مختلف جهان زمین عامل کمیاب تولید است و افزایش بهرهوری در هر هکتار مورد توجه متولیان کشاورزی و دولتهاست اما در ایران کمآبی مهمترین معضل در روند تولید کشاورزی است.با این وجود، روزگاری ایران انبار غله جهان محسوب میشده و مناطقی مانند سیستانوبلوچستان از نظر تولید غلات با حجم قابلتوجهی مواجه بودهاند.
ایران از نظر آبوهوایی نیز از تنوع آبوهوا در مناطق مختلف مانند شمال کشور، خوزستان، آذربایجان، کردستان، چهارمحالوبختیاری، چابهار و سیستانوبلوچستان و... برخوردار است که هر یک میتواند برای تولید محصولات مختلفی مورد استفاده قرار گیرد.
اما بیتوجهی به آمایش سرزمین و وجود مشکلاتی مانند خرده اراضی و وجود قطعات کوچک زمین کشاورزی، بیتوجهی به یکپارچهسازی اراضی، بیاطلاعی از تغییرات آبوهوا و بارندگی و تاثیر آن بر تولید محصول، عدم برنامهریزی متناسب با نیاز بازار و... باعث شده که در برخی سالها نیاز به واردات برای تامین نیاز بازار به شدت رشد کند.
نوسان در میزان تولید و صادرات، مشخصه اصلی کشاورزی ایران است.به عنوان مثال به دنبال 4سال خودکفایی در تولید گندم، اکنون به دنبال خشکسالی، افزایش مصرف و دورریزنان و کیفیت پایین نان با موج فزاینده واردات گندم در حد 6تا7میلیون تن در سال مواجه شدهایم.
این در حالی است که برخی کارشناسان، پیشنهاد کردهاند که طرحهای دولت باید در جهت جلوگیری از خالیشدن روستاها و کاشت محصولات خاص هر اقلیم باشد.
به عنوان مثال در منطقه خوزستان تولید شکر، خرما و حتی محصولاتی مانند مارچوبه بهتر از گندم ارزش افزوده دارد.درسایر مناطق کشور نیز چنین وضعیتی حاکم است.
در برخی مناطق کوهستانی امکان تولید و سودآوری بیشتر از طریق گیاهان دارویی، پنبه، گوجهفرنگی، خیار و... وجود دارد که برنامهریزی، تامین مالی، اطلاعات فنی، مشاوره و تامین ماشینآلات میتواند در توسعه بخش کشاورزی نقشی عمده داشته باشد.
آمارها نشان میدهد که هنوز 60درصد فعالیت کشاورزان و روستائیان به صورت خویشفرما
بخش خصوصی است و فعالیتهای شرکتهای تعاونی، سهامی عام و همراه با مشارکت جمعی در مراحل آغازین خود قرار دارد.
بخش کشاورزی در 4سالی که گذشت چالشهای بسیاری را تجربه کرد که به واسطه این چالشها از نقطه صعود خود در سال 1385 کمکم روبه افول نهاد و تولیدات این بخش از 100میلیون تن در این سال به رقمی معادل 75میلیون تن در سال گذشته رسید که البته رقم اخیر هیچگاه به طور مستقیم از سوی مسئولان عنوان نشد.
گرچه بسیاری از موافقان عملکرد اسکندری، وزیر جهادکشاورزی دولت نهم، افت بیسابقه تولید در بخش کشاورزی را ناشی از شرایط اقلیمی که در سال گذشته با خشکسالی حاکم شد میدانند اما آنچه محرز است بیثباتی تولید در بخش و رسیدن به خودکفایی مصنوعی است. چرا که خودکفایی در محصولات و آمار بالای تولید زمانی افتخارآفرین میشود که به پایداری رسیده باشد و تحت تاثیر شرایط محیطی از دست نرود.
چنانچه در سال گذشته شاهد بودیم تولید محصول گندم که جشن خودکفایی آن را برگزار کردیم و به واسطه بینیازی به واردات برخود میبالیدیم یکباره از 13میلیون تن گندم مازاد بر نیاز کشاورزان به 8میلیون تن رسید و جز بازگشت مجدد به سمت واردکنندگان این محصول، راه دیگری نداشتیم.
بسیاری از حامیان وزارت جهادکشاورزی این کاهش تولید را ناشی از بروز خشکسالی سال گذشته عنوان کردند اما از دست دادن تولیداتی که بر اثر بیتدبیری روی داد نیز کم نبود.
مرور سال 1385 اخبار متعددی را از تولید بیسابقه چغندرقند (6/6میلیون تن) و در نتیجه شکر (2/1میلیون تن) پیشرویمان قرار میدهد.
اما در این 3سال اخیر چه بر سر شکر آمد که تولید چغندر به یک میلیون و شکر به 500هزار تن تقلیل یافت و با کاهش شدید مواجه شد؟
آیا واردات این محصول پنجبرابر نیاز داخل (4/2میلیون تن) درست در سالی که به اوج تولید رسیدهایم چیزی غیر از بیتدبیری بود؟
و یا صفر کردن تعرفه واردات پنبه پس از سالها کشمکش بین وزارت صنایع و معادن و جهادکشاورزی به دستوروزیرجهادکشاورزی با مسئولیت او و با تضمین تعهد صنایع نسبت به خرید تولید داخل (که هیچگاه عملی نشد و پنبه داخل را روانه انبارها کرد) را میتوان با دلیل خشکسالی توجیه کرد؟ اقدامی که باعث شد پس از چند ماه و پس از ایجاد بحران برای پنبهکاران مهر ابطال بخورد.
وزیرجهادکشاورزی نه تنها در برابر وزارت صنایع برای صفرکردن تعرفه واردات پنبه تسلیم شد بلکه در مقابل وزارت بازرگانی درخصوص افزایش میزان سرانه مصرف برنج نیز نظر طرف مقابل را پذیرفت.
تا پیش از این مصرف سرانه برنج یکی از مباحثی بود که به عنوان محل مناقشه وزارت بازرگانی و جهادکشاورزی از آن یاد میشد اما وزیر جهادکشاورزی دولت نهم به صراحت اعلام کرد که رقم 40کیلوگرم عنوان شده از سوی وزارت بازرگانی مورد تایید وی است و واردات برنج با در نظرگرفتن این سرانه قابل توجیه و لازم است.
او همچنین وعده داد تا زمان برداشت سال 1388 ، تمام برنجهای تولید شده در بازار به فروش خواهد رسید. اما اکنون که به زمان وعده اسکندری رسیدهایم هنوز 30 درصد از تولید سال گذشته برنجکاران در انبارها باقی است.
بیتدبیری در بخشهایی از این حوزه به قدری نمود یافت که تولید را 10سال به عقب برگرداند و شاید در بعضی محصولات بیش از این سالها زمان نیاز باشد تا سال 1385 برای آنها تکرار شود.
گویی وزیر جهادکشاورزی و یارانش در دولت نهم برای تقابل با تولید روی کار آمده بودند. اما یکی از یاران او که در نیمه راه او را رها و به صندلی خود پشت کرد صادق خلیلیان معاون برنامهریزی و امور اقتصادی او بود.
پس از آنکه صادق خلیلیان به عنوان وزیرجهادکشاورزی دولت دهم به مجلس معرفی و با رأی نمایندگان مواجه شد ، عده بسیاری او را به واسطه دانش مرتبط و سوابقش گزینه مناسبی برای این منصب دانسته و در مجلس نیز نمایندگان بیتمایل به انتخاب او نبودند حتی کمیسیون کشاورزی مجلس وزیر پیشنهادی جهادکشاورزی و برنامههای وی را در یک رایگیری مثبت ارزیابی کرد.
خلیلیان باید با یادآوری تاریخ کشاورزی ایران، تلاش خود را برای محدود کردن واردات بیرویه محصولات کشاورزی و غذایی به کار ببندد تا ابتدا محیط را برای فعالیت تولیدکنندگان رقابتی کند.
در گام بعد باید برنامه آمایشی سرزمین و تنوع تولید و برنامهریزی منطقهای را بیش از پیش مورد توجه قرار دهد و از طریق افزایش قدرت چانهزنی وزارت جهادکشاورزی در دولت، زمینه تدوین و تصویب نظام تعرفهای متناسب با تولید کشاورزی را فراهم کند.
از نظر تعامل مجلس و وزارت جهاد کشاورزی نیز اکنون شرایط مناسبی برای دفاع نمایندگان مجلس از کسی که بتواند منافع کشاورزی ایران را تامین کند، وجود دارد و نمایندگان مجلس در سالهای اخیر بارها بر ضرورت برنامهریزی منطقی و عملی در بخش کشاورزی تاکید کردهاند و این امیدواری وجود دارد که در سایه همکاری دولت و مجلس، در سالهای آینده شاهد برنامهریزی بهتری در بخش کشاورزی باشیم تا نگرانیهای کشاورزان نیز تا حدود زیادی کاهش یابد.