باورشکمی سخت است هنگامی که هر روز بر سینماهایی که میزبان گروههای تئاتر آزاد هستند، اضافه میشود، قدیمیترین سالن تئاتر باقی مانده که اتفاقاً چند سالی بود تنها گروههای تئاتر آزاد چراغ آن را روشن گذاشته بودند هم با تمام پیگیریهای بینتیجه رسانهها و علاقهمندان به تئاتر تعطیل شد.
تئاتر پارس هم پس از تئائر نصر، که مرمت و احیای آن که اسفند 1386 آغاز ولی بعد از چند ماه ابتر ماند، تعطیل شد. سالنهای تئاتر جامعه باربد و دهقان هم سالهاست که در خیابان لالهزار تعطیل هستند. حتی سینماهای خیابان لالهزار یکی پس از دیگری تعطیل میشوند. خیابان لالهزار که روزی به بهترین و مفرحترین خیابان طهران معروف بود، این روزها خیابان مردهای شده که به زور چراغهای رنگارنگ زندگی میکند.
چند سالی میشود که سازمان میراث فرهنگی استان تهران و شهرداری قرار است خیابان لالهزار را احیا کنند.حتی ستاد بازسازی خیابان لالهزار هم در شهرداری منطقه 12 تشکیل شد، اما گویا هنوز نتیجهای نداده و زورش به کسبهای که از برکت بورس شدن باغ لالهزار پولدار شدهاند، نرسیده است.
حالا دیگر همه چیز تمام شد. ماهها بود که خبر از تعطیلی و پلمب تئاتر پارس را با ترس و لرز میشنیدیم. سختتر برای کسانی بود که چشم امیدشان به آن سالن بود. برای زن بلیط فروش که خرج 2 دخترش را میداد، برای شعبدهباز میان پردهها که از راهی دور به امید لقمه نانی به لالهزار میآمد، برای بازیگران خسته و سرخورده و برای بزرگ هنرمند سیاه بازی ایران، «سعدی افشار» که به تازگی نمایش «قولنج» او در تماشاخانه سنگلج به پایان رسیده.
افشار که سخت بیمار است، ناراحت و افسرده به کسانی میاندیشد که تمام خاطرات خوب او را که بخشی از تاریخ تئاتر ایران هستند از بین بردهاند. تئاتر پارس که از قدیمیترین سالنهای به جا مانده تئاتر ایران است، الان در اختیار ستاد فرمان هشت مادهای است و پیش از این توسط هنرمندان تئاتر پارس اداره میشد.
اما این داستان تعطیلی، مرمت و کش و قوسهای چند سازمان و اداره از کجا شروع شده و احتمالاً به کجا ختم خواهد شد؟ فعلاً که کسی زیر بار مسئولیت نرفته و تقریباً همه دیگران را مسئول میدانند.
یاد سالهای دور
از دورانی که خیابان لالهزار مرکز تجدد و نوگرایی تهران بود، فقط چند ساختمان متروک و در حال خرابی به جا مانده است. سردر ساختمان معروف گراند هتل به طور کامل تخریب شده و اکنون از آن به عنوان انبار کالاهای الکتریکی استفاده میشود. سینماها که همگی تعطیل شدهاند.
سینما کریستال هم که تا چند سال پیش فیلم نمایش میداد به بهانه تعمیرات بسته شد. تئاتر پارس تنها تئاتری بود که پس از سالهای سختی که بر هنر سالم لالهزار رفت توانست تا اواخر دهه 80 خورشیدی تاب بیاورد. تئاتر پارس شاید این بردباری را مدیون معصومه¨صبا ملکی باشد که مدیریت آن را در این سالهای سخت بر عهده داشته است. او میگوید:
«سالن را سال 83 از ستاد اجرایی فرمان امام به بهای ماهی 800 هزارتومان اجاره کردیم، اما به دلیل مشکلات مالی و نبود تماشاگر بعد از 3 سال دیگر توان اداره تئاتر را نداشتیم. از سازمانهای مختلف درخواست کمک کردیم، به هر جا هم که فکر کنید مراجعه کردیم ، ولی هیچ کمکی به ما نشد.
متأسفانه استقبال از نمایشها هم خیلی کم بود. مردم حتی با 1500 تومان هم حاضر نبودند برای تماشای نمایش به لالهزار بیایند.» او ادامه میدهد: «الکتریکیها هم خیلی تلاش کردند تا تئاتر تعطیل شود. اول پیشنهاد دادند بخشی از تئاتر را به عنوان انبار در اختیارشان قرار دهیم.
با اینکه از نظر مالی در مذیقه بودم، نپذیرفتم، چون فکر کردم اگر یک بخش کوچک ساختمان را در اختیارشان قرار دهم به زودی تئاتر از دستمان خارج میشود.» همان زمانها بود که سعدی افشار با اینکه سن و سال زیادی داشت و اجرا برایش خیلی سخت بود، داوطلبانه به تئاتر پارس برگشت تا شاید خاطرات گذشته او دوباره رونق گیرد. آ
ن موقع سعدی شهرت فراوانی داشت. حتی در اروپا هم او را میشناختند. در بیشتر جشنوارههای مهم تئاتر دنیا اجرا کرده بود و همه او را سمبل تئاتر ایرانی و سنتی میدانستند. با آمدن استاد سیاهبازی ایران به تئاتر پارس برای مدتی ورق برگشت و عدهای به خاطر دیدن بازی سعدی افشار به تماشاخانه پارس رفتند.
ولی خیلی زود همه چیز به وضع سابق بازگشت. سعدی افشار هم به دلیل شرایط سنی اش دوام نیاورد. از آن موقع تا حالا هم که تالار تعطیل شده است.حالا پارس تنها مانده میان کابل و سیم برق و بازاریها.
از تئاتر فرهنگ تا پارس
عبدالحسین نوشین دانشآموخته دارالفنون که تحصیلاتش را در رشته تئاتر در فرانسه به پایان برده بود، با همکاری همسرش «لرتاهایراپتیان» هنرپیشه تئاتر و برخی دیگر از هنرمندان، تئاتر فرهنگ را که بعدها نام پارس به خود گرفت تأسیس کردند. نوشین با کمک سرمایهدارهای بازاری مانند جعفری، طایفی و وثیق، تئاتر فرهنگ را در طبقه بالای پاساژ پارس ساخت که حدود 500 نفر گنجایش داشت.
از کسانی که در تئاتر فرهنگ کار میکردند میتوان به خیرخواه، خاشع، محمدعلی جعفری، تفکری، اسکویی، کهنمویی، بهرامی، شباویز، ریاحی، کریمی، مهین دیهیم، توران مهرزاد، پرخیده، سهیلا و... اشاره کرد. در سال 1332 شمسی پس از کودتای 28 مرداد آتشسوزی بزرگی در تئاتر فرهنگ اتفاق افتاد که آن را سوزاند.
پس از آن ساختمان تئاتر بازسازی و تئاتر پارس در آن محل افتتاح شد. پس از انقلاب تئاتر پارس در اختیار ستاد اجرایی فرمان هشت مادهای امام خمینی¨ره قرار گرفت. تئاتر پارس مدتی با مدیریت «مجید جعفری» نمایشهایی را به روی صحنه برد، ولی او پس از مدتی به دلیل مشکلات مالی تئاتر را واگذار کرد و تئاتر پارس عملاً برای مدتی تعطیل شد.
بدقولی مسئولان چند سال پیش مرکز هنرهای نمایش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی تئاتر ایران اعلام کرد که از تئاتر پارس حمایت خواهد کرد. نوع حمایت هم خرید تماشاخانه از ستاد فرمان هشت مادهای اعلام شد. اما به هر حال توافقات بین این دو ارگان نهایی نشد و ماجرا ادامه پیدا کرد. علیاصغر صباح کوهی یکی از مدیران تئاتر پارس میگوید:
«از چند سال پیش وعده خریداری تئاتر پارس مطرح شده است، اما این وعده تاکنون جنبه عملی پیدا نکرده و در این مدت اداره کل هنرهای نمایشی ناظر فعالیتهای ما بوده و حمایتی از ما انجام نداده است.» با آنکه شهرداری تهران در سالهای اخیر تلاش زیادی برای احیای فرهنگ در میان شهروندان کرده و چندین سالن تئاتر و سینما در گوشه و کنار شهر احداث کرده، بعید به نظر میرسد بتواند تئاتر پارس را که یادگار روزهای خوش تئاتر ایران است، بخرد.
اگر چه با توجه به فعالیتهایی فرهنگ شهرداری، این توقع در میان هنرمندان و شهروندان برای نجات تئاتر ایجاد شده، اما واقعیت این است که شهرداری مسئولیت مستقیمی دراینباره ندارد و هر چه هست بر عهده وزارت ارشاد است. به هر حال تئاتر پارس که در فهرست آثار ملی کشور نیز به ثبت رسیده و طبق قانون هیچ کاربری دیگری برای آن نمیتوان جایگزین کرد تعطیل شده است.
همشهری محله - 12