در تمام اینها روح عاشق عموجان سینمای ایران هویدا بود. با این حال چه آن موقع و چه الان که بیشتر از ربع قرن از اولینشان میگذرد به تئوری مولف معتقد نبوده و نیست. مسعود جعفری جوزانی یک فیلم را محصول کار گروهی میداند و معتقد است سینمای هر کشور شاخص فرهنگی آن کشور و پوستر تمام قد ملت آن است.جوزانی بعد از چند تجربه موفق و پس از 3فیلم اولش در سینما، پروژه ساخت یک سریال عظیم تلویزیونی را آغاز کرد و
شصت و چند سال تاریخ معاصر ایران از نهضت جنگل تا فتح خرمشهر را به تصویر کشید تا نشان دهد تلخ یا شیرین، جایی که امروز ما در آن قرار گرفتهایم محصول عملکرد پدران ماست و عملکرد ما هم آینده فرزندانمان را میسازد.
«درچشم باد» روایت یک ایرانی عاشق است از رنجها، شادیها و اشتباهات ملتش. جوزانی برخلاف همه تاریخ نگاران، روایتش را از آنچه در کتابهای تاریخ آمده شکل نداده است بلکه دوربینش به همراه خانواده ایرانی حرکت میکند تا آنچه را که آنها در مسیر حرکتشان در نقاط حساس تاریخ معاصر و زوایای پنهان آن دیدهاند برای بیننده روایت کند.ما گفتوگویمان را از همین نقطه شروع کردهایم.
در «درچشم باد»، شما از قسمتهای نه لزوماً تاریک، بلکه از قسمتهایی که چندان روشن و شناخته شده نیست به قسمتهایی که در کتابهای تاریخ آمده نگاه کردهاید. در کتابها، فیلمها و مدارک، اکثراً درباره آدمهای بزرگ و معروف و سیاستمداران حرف زده شده اما شما از زاویه دید یک خانواده به این قضیه نگاه میکنید، یعنی جای دوربین بر عکس شده است. آیا این تلقی درستی است؟
آدمهای بزرگ، آدمهای بزرگی نیستند مگر آنکه ملت بخواهد آنها را بزرگ کند. من همیشه باورم این بوده که همین خانوادهها هستند که تاریخ یک مملکت را میسازند. واقعیت این است که در تاریخ به آدمهای بهاصطلاح بزرگ بیش از حد پرداخته شده است. تاریخ همیشه به سفارش فاتحین نوشته شده است و همیشه به مردم دروغ گفتهاند اما وقتی آدم زاویههای مختلف تاریخ یک کشور و مهمتر از آن ادبیات آن دوران را میخواند به یک اشراف و یک حکمت از آن میرسد و از دروغهای تاریخی به واقعیتهای تاریخی پیمیبرد. من احساس کردم فیلم میتواند این واقعیتهای زیبای تاریخ را بیرون بکشد که بر اصالت خانواده و حرکت خانوادههای ایرانی تکیه کند.
اینها به خاطر فرهنگ غنی و ریشههای عمیق فرهنگی و علمی که دارند در طول چند هزار سال آبدیده شدهاند و حکومتها را شکل دادهاند؛ هر بار حکومتی را با زحمت بیدریغ و دادن خونبهای زیاد شکل دادهاند اما متأسفانه حکومتها پس از آنکه به قدرت رسیدهاند همه چیز را فراموش کردهاند و حفظ قدرت خود را در پناه بردن به قدرتهای بیگانه دیده و ملت را فراموش کردهاند و به همین دلیل زود سقوط کردهاند. بهنظر من دوران 2500ساله شاهنشاهی یک دروغ بزرگ است چون ما اصلاً چنین دورانی نداشتهایم.
همیشه یک بچه چوپان یا بچه مسگر از ظلم به تنگ آمدهای علیه حکومت ظالم قیام کرده و بر تخت شاهی نشسته تا ظلم را ریشه کن کند ولی بهزودی خودش همان ظالم شد و این ماجرا را تکرار کرد.
در ایران، ما سلسلههای متعددی داریم که از بطن مردم و با شعار مبارزه علیه ظلم و بیعدالتی بهوجود آمدند اما زمان زیادی طول نکشید که خود، ظالمان زمان شدند و دوام نیاوردند و پردوامترینهایشان امثال قاجاریه، به جز خیانت برای این کشور کاری نکردند. اگر به واقعیت تاریخ پی ببریم و به حکمت موجودیت نظر کنیم و روزمرگی تاریخ را با دیده روانشناختی بررسی کنیم میبینیم که هیچ سلسلهای ابتدا شاه و شاهزاده نبودند. نگاه کنید به نادرشاه افشار، نگاه کنید به صفویه، نگاه کنید به سلسلههایی که در این کشور بهوجود آمدند و از بین رفتند. آنها با پرچم ظلم ستیزی آمدند.
زیر این پرچم ظلمستیزی امثال «خاندان ایرانی» جنگیدند و خون دادند. اما متأسفانه طولی نکشید که باید پرچم دیگری افراشته و خونهای بیشتری داده میشد، برای آنکه قدرتها تجربه نمیکنند. قدرت کور است و وقتی به تاریخ نگاه میکنید میبینید که این قدرت هرگز در خاندانی دوام نیاورد تا آن خاندان بخواهد بعدها به سازندگی فکر کند. همیشه ملتها نادیده گرفته شدهاند و به آنها به شکل رعیت نگاه شده، در حالی که قدرت را نیروی مردم میسازد و این قدرت بدون مردم هیچچیزی نیست و در نهایت مثل شاه سلطان حسین مجبور میشود تاج و تخت را به محمود افغان واگذار کند.
وقتی که شما در فیلمی که قرار است تاریخی باشد، به بخش غیرروشن آن نگاه میکنید، شاید لازم میشود در بخشی از آن، تاریخ را بسازید. میخواهم بگویم آنچه درام اصلی ماجرا را شکل میدهد چیزی است که اصلاً ممکن است وجود نداشته باشد.
درام اصلی که اتفاق میافتد یک روبناست که براساس یک زیربنا ساخته شده است. اگر به تاریخ توجه کنیم، در چشم باد در بیشترین حد به تاریخ وفادار است. من اصلاً به فیلمهایی که با ظاهر تاریخی اما بدون وفاداری به آن ساخته میشوند اعتقادی ندارم. در چشم باد فانتزی تاریخی نیست؛ دروغپردازی نیست. برای ما درام قضیه زیاد اهمیتی نداشته و اصولاً درام یک ظاهر است برای دعوت، برای اینکه بنشینیم پای این فیلم و اتفاقی را که در این کشور بر ما افتاده ببینیم؛ ببینیم که اشتباه پدران ما چه بلایی بر سر ما آورده است و اشتباه امروز میتواند چه بلایی بر سر آیندگان ما بیاورد.
مجموعه در چشم باد به معنی دقیق کلمه به تاریخ وفادار است. وفاداری به این معنی است که ما با خواندن انواع نگاههای تاریخی موجود، با رجوع به ادبیات که بیش از تاریخ واقعیتها را بیان میکند، با رجوع به خاطرات و منابع موجود کشف تاریخ میکنیم؛ کشف تاریخ واقعی، نه اینکه در فلان موقع قدرتی ظهور کرد یا قدرتی سقوط. ما میخواهیم ببینیم چرا این قدرت ظهور کرد و چرا سقوط؟ اینکه چرا وقتی بیگانه به ما هجوم میآورد اینقدر ضعیف و درمانده میشویم؟ چرا قدرتها اینقدر وحشتزدهاند از این قضیه؟
چون هیچ پایگاه ملی و مردمی نداشتند. وقتی حکومتی پایگاه ملی و مردمی داشته باشد وحشتی از خارجی ندارد چون شیفته ماندن در آن قدرت نیست و قدرتش نشأت گرفته از مردمی است که تمام نشدنیاند. از این ملت زیاد کشتهاند. آدمهای بدوی، زیاد به این مملکت حمله کردند؛ نیروهایی مثل مغول که کشتند و سوزاندند اما پیروزی فرهنگی به دست نیاوردند و در فرهنگ ما استحاله شدند.
ما ماندیم و هنوز با هم فارسی حرف میزنیم و این عجیب بهنظر میرسد کشوری که در این موقعیت ژئوپلیتیک خطرناک قرار گرفته و این قدر مورد هجوم اقوام مختلف بوده اما توانسته زبان و فرهنگ خودش و بستر امپراتوری فارسیزبان را هنوز حفظ کند. هنوز بخشهای زیادی از دنیای ما فارسی حرف میزنند و فارسی، زبان بسیار ساده و پرنفوذی است که توانسته شاعران و متفکران بسیاری را بهوجود بیاورد. این خیلی جالب است که ما میتوانیم متون هزار سال پیش را بخوانیم و بفهمیم و این یک ارزش فرهنگی است.
مجموعه در چشم باد نشان میدهد جهش و تکامل تاریخ را مردم بهوجود میآورند اما سقوطها و شکستها را قدرتها، برای آنکه نصیحتناپذیرند، برای آنکه نگاه نمیکنند و کورند و به محض آنکه به قدرت میرسند فراموش میکنند که این قدرتشان از کجا نشأت گرفته و آنها روی شانه چه کسانی ایستادهاند. آنها مثل گاووحشی ملت را زیر پا خرد میکنند.
میخواستید درباره میزان وفاداری به تاریخ بگویید. آیا این وفاداری در جاهایی است که تاریخ با قصه فیلم هم پوشانی دارد یا در منطقی که بر فیلم حاکم است( و شخصیتهای آن براساس تاریخ است)؟
ببینید هر جریانی در سینما یک ظاهر دارد و یک باطن؛ ما یک موقع در مورد درام حرف میزنیم که یک رو بناست و یک موقع هم هست که مفهوم را بررسی میکنیم. مفهوم یک چیز، در داخل معماری آن است و این معماری پدید آمده از یک تفکر است. شما براساس یک معنا یک شکل را طراحی میکنید تا بنایی بسازید. این بنا از مفهومی نشأت گرفته که بلندای آن را تعیین میکند. وقتی به معماری جایجای دنیا در عصرهای مختلف توجه میکنیم بناهای متفاوتی میبینیم چون تفکر و فلسفه متفاوتی بر آنها حاکم است. سینما یک پدیده مدرن است و در این پدیده مدرن یک معماری وجود دارد که افکار و مفاهیم، درون این معماری ظاهری تجلی پیدا میکنند که در سینما به آن شکل (فرم) و محتوا(concept) میگوییم و در زبانشناسی denotation وconnotation.
اگر کدهایی را که در هر فرم وجود دارد باز کنید وفاداری در چشم باد به تاریخ به وضوح دیده میشود. ما به چند شیوه توانستیم به معماری در چشم باد برسیم. یکی جغرافیای این فیلم است. ما سعی کردیم جغرافیای سرتاسر ایران را یک بار دیگر نشان بدهیم؛ از شمال سرسبز تا سرمای کوهستانها و کویر جنوب. دوم فولکلور حوزه وسیع پارسی گویان است، از تاجیکستان تا کویر جنوب. سوم تغییر و تحول تاریخ ایران است و دلیل بهوجود آمدن آن. ما نباید با دید امروزمان به تاریخ نگاه کنیم. هر شیوه اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی نوعی زندگی را پدید میآورد و آدمهای خاص آن زمان را میسازد.
ما سعی کردیم که تا حد ممکن به زندگی واقعی مردم هر عصری همانطور که بوده بپردازیم و دلیل پیدایش این شیوه زندگی را نشان بدهیم چون ساختار اقتصادی و روش حکومت، ارتباطات و گفتوگوهای روزمره آدمها را پدید میآورد و تعیین میکند که بهصورت روزمره چه گفتوگوهایی ردوبدل شود و هر بیان و طبقهای چگونه باشد. ما به همه اینها رسیدگی کردیم. آمدیم نوع گفتوگوهای طبقات مختلف را در دوران مختلف پیدا کردیم و دلیل پدید آمدن این نوع گفتوگو که همان شیوه اقتصادی و حکومتی است در باطن فیلم موجود است و بیننده وقتی که فیلم را ببیند درمییابد در هر دههای و زیر سایه هر حکومتی مردم چگونه زیستند و دلیل اینگونه زیستن آنها چه بود.
در این تاریخ حدودا 60ساله، اگر روشنفکری را حلقه واسط بین مردم و حکومت در نظر بگیریم، هر جا این حلقه مفقود شده قدرتها فشار را بیشتر کردهاند و دیکتاتوری، بیشتر حاکم شده. در این سریال شما چقدر به این حلقه توجه داشته و به آن اهمیت دادید؟
هر ملت از طبقات مختلف بهوجود آمده. در این طبقهبندی، اندیشه هم طبقه بندی شده است. آدمهای خوب و اندیشمند و با اندیشه حرکت میکنند پس روشنفکرند، پس جهان بینی وسیعتری دارند چون به هر حرکت تاریخی که انجام میدهند اهمیت میدهند.
معمولاً این طبقه خود را ملزم به قبول مسئولیتهای اجتماعی و سیاسیشان میدانند اما چون به پیامد هر عمل فکر میکنند، الزاماً تردید هم پیش میآید. گاهی این تردیدها موجب شکستشان میشود چرا که در مقابلشان جاهلهایی- که آلت دست قدرت حاکم هستند- هم حضور دارند و بیاندیشه میکشند و وجدانی هم ندارند که بخواهند پاسخگوی آن باشند و بعد از کشتاری که از اندیشمندان و روشنفکران و مردم نیک جامعه میکنند با لذت آن را برای دیگران تعریف میکنند و گاهی پاداشاش را هم میگیرند. اما این جاهلها و حاکمانی که به آنها پاداش میدهند بازندگان نهایی این کارزار همیشگی هستند.
مستبدین به جاهلها پاداش میدهند تا اندیشمندان و آدمهای پاک و درست را از بین ببرند ولی وقتی نیاز دارند به ملت که یکپارچه پشتشان بایستند، آن ملت دیگر موجود نیست چون مهمترین عنصرش که عنصر اندیشه است به وسیله جاهلها از بین رفته؛ به این دلیل است که میبینیم در جنگ جهانی دوم ما اندیشمندان چندانی نداریم که شهامت ابراز وجود داشته باشند و قبل از اینکه این فاجعه بر ملت اتفاق بیفتد آن را به حکومت گوشزد بکنند چون نه شهامتشان مانده و نه کمتر کسی موجود است که بتواند در این زمینه ابراز وجود کند. بنابراین شکست میخوریم و تحقیر ملی میشویم.
از طرفی خیلی طبیعی است که نیروهای بیگانه بر حسب منافع ملی خودشان نسبت به جاهای دیگر نظر یا سوء نظرداشته باشند. وقتی ملتی را میبینند که اندیشمندانش توسط مستبدین و سگهای جاهلشان از بین رفته و یک قدرت پوسیده و پوشالی در آنجا حاکم شده است طبیعی است که با کمترین هزینه برای به دست آوردن منابع طبیعی و سرمایههای کشور به آنها حمله کنند و به راحتی شکستشان دهند.
در جنگ جهانی دوم کشور ما اعلام کرد بیطرف است و حتی اجازه نداد که هواپیماهای نازی در ایران سوختگیری بکنند تا به کمک رشید عالی گیلانی در عراق بروند که طرفدار آلمان بوده؛ با وجود این، ایران اشغال شد. جالب است که چرچیل بعد از اشغال ایران میگوید دستاوردی که ما داشتیم مثل نفت، مثل جادهها، مثل قطار، یک دستاورد رؤیایی بود و اندیشمندی باقی نمانده بود که حتی طلب خسارت بکند.
چرا هیچوقت ادعای خسارت از متفقین مطرح نشده که بیخودی مملکت ما را گرفتند؟