کشف ابعاد مختلف پردازش اطلاعات توسط خداوند و یافتن اصول زبانشناختی حاکم بر آن ابعاد مهمی از تفکر اسلامی را آشکار میسازد که این را «اعجاز شناختی» قرآن مینامیم. حجتالاسلام و المسلمین علیرضا قائمینیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در گفتوگو با سرویس اندیشه خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا)، در مورد چگونگی زبان قرآن در بیان معجزهها، اظهار کرد: دانشمندان اسلامی دیدگاههای متفاوت و متعددی در مورد بیان قرآن در مورد اعجاز دارند که بررسی آنها نیازمند تحقیق و تفحص بیشتری است.
وی با تأکید بر اینکه یکی از مهمترین دیدگاهها در بیان اعجاز، اعجاز ادبی و بیانی قرآن بوده است، تصریح کرد: مفسران در طول قرنها، تلاش فراوانی را انجام دادهاند تا این نوع اعجاز قرآن را در آیات آن نشان دهند و کتابهای تفسیر ادبی متعددی نیز نگاشته شده است و به همین دلیل، علوم ادبی، و معانی و بیان در میان مسلمانان پیشرفت کرد.
این مدرس حوزه و دانشگاه خاطر نشان کرد: کشف این اعجاز و بیان آن توسط مفسران به پوششهای گفتاری در قرآن مربوط میشود؛ به عبارت دیگر، در این نوع اعجاز به رابطه مضمون کلام با پوششهای گفتاری مختلف آن نظر میشود و کشف نوع دیگری از «اعجاز قرآنی» است که بسیار بنیادی بوده و به کمک زبانشناسی شناختی اعجاز قرآن را نشان دهیم و بنده آن را «اعجاز شناختی» نامیدهام.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در پاسخ به این سؤال که اصطلاح «شناختی» معانی مختلفی دارد، معنای مد نظر شما چیست؟ گفت: به معنایی به کار میبرم که امروزه در علوم شناختی به کار میرود. این اصطلاح در این علوم بر فعالیتهای ذهنی اطلاق میشود که ذهن بر روی اطلاعات خام انجام میدهد؛ به عبارت دیگر، ذهن اطلاعاتی را که از عالم خارج میگیرد پردازش میکند. علوم شناختی نحوه این پردازش را بررسی میکنند.
این مدرس حوزه علمیه قم تأکید کرد: زبانشناسی شناختی از دستاوردهای روانشناسی شناختی در تحلیل تعابیر زبانی استفاده میکند، وظیفه این گرایش زبانشناختی بسیار مهم است. پرسش اصلی که در این گرایش مطرح میشود اینکه تعابیر زبانی با پردازشهای ذهنی چه ارتباطی دارند؟ تعابیر زبانی در حقیقت عالم ذهن گوینده را نشان میدهند؛ از این رو، تحلیل تعابیر زبانی یک گوینده راهی برای دست یافتن به پردازشهای ذهنی او است. واژههایی که او به کار میبرد و ساختار ترکیب آنها به طور مستقیم با پردازشهای ذهنی او از اطلاعاتش ارتباط دارند. تحلیل زبان گوینده ابزاری برای تحلیل اندیشههای او میشود.
مدرس دانشگاه مفید در ادامه عنوان کرد: بر طبق این ادعا، زبان به طور مستقیم موقعیتهای بیرونی را نشان نمیدهد، بلکه زبان به طور مستقیم پردازش گوینده از آن موقعیتها و یا تعبیر او از آنها را نشان میدهد. هر گویندهای مفهومسازی ویژهای از موقعیتها دارد و اطلاعات خود را در قالب خاصی پردازش میکند.
این محقق علوم اسلامی افزود: اعجاز شناختی نسبت به اعجاز ادبی و بیانی بنیادیتر است. این اعجاز به نحوه پردازش اطلاعات توسط خداوند مربوط میشود. اعجاز ادبی و بیانی با تعابیر حقیقی و مجازی و لطافت تعابیر مجازی و اقسام و انواع آنها سر و کار دارد، ولی اعجاز شناختی با مفهومسازی قرآن در موارد مختلف ارتباط دارد.
قائمینیا با بیان اینکه مباحث ادبی هرگز نمیتواند اعجاز شناختی قرآن را نشان دهد، خاطرنشان کرد: کشف این نوع اعجاز و ابعاد مختلف آن تنها بر اساس تحلیلهای شناختی امکانپذیر است و اعجاز شناختی نسبت به اعجاز ادبی و بیانی برای تفکر اسلامی اهمیت بیشتری میتواند داشته باشد. کشف ابعاد مختلف پردازش اطلاعات توسط خداوند و یافتن اصول زبانشناختی حاکم بر آنها ابعادی بسیار مهم از تفکر اسلامی را آشکار میسازد. تفکر اسلامی، بیش از همه چیز، بر پایه تحلیل آیات الهی استوار میشود.
این مدرس حوزه علمیه قم با بیان این که واژهها نقش شناختی مهمی دارند و از این رو، گزینش یک واژه حوزه معرفتی خاصی در ذهن مخاطب بر میانگیزد، اظهار کرد: به واژه «رقبه» و «عبد» در قرآن توّجه کنید:«وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلَّا خَطَأً وَمَنْ قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَدِیَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ... (النساء/92) و هیچ مؤمنى را نسزد که مؤمنى را ـ جز به اشتباه ـ بکشد. و هر کس مؤمنى را به اشتباه کشت، باید بنده مؤمنى را آزاد و به خانواده او خونبها پرداخت کند. در این آیه واژه «رقبه» به کار رفته است که معنای خاصی دارد. از آنجا که رقاب؛ به معنای گردنهاست، بردگان را با طناب میبستند و آنها را به دنبال خود میکشیدند، به بردگان «رقبه» گفته میشد؛ در نتیجه، این واژه از لحاظ وضع لغوی، رنج و محنتهای بردهها را به ذهن میآورد. آیه فوق در سیاق آزاد کردن بردهها نازل شده است و در چنین سیاقی باید واژهای به کار میرفت که با اشاره کردن به رنجها و محنتهای بردگان مخاطب را از لحاظ عاطفی تحریک کند.
قائمینیا عنوان کرد: در دیگر سیاقها به جای «رقبه» واژه «عبد» به کار رفته است که بار معنایی فوق را ندارد؛ مانند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمْ الْقِصَاصُ فِی الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ...(البقرة178) اى کسانى که ایمان آوردهاید، در باره کشتگان، بر شما [حق] قصاص مقرر شده، آزاد عوض آزاد و بنده عوض بنده. این آیه به بیان مسئله قصاص میپردازد. بیتردید، در این سیاق باید واژهای به کار برود که مخاطب را از لحاظ عاطفی تحریک نکند. به همین دلیل، واژه «عبد» به کار رفته که رنجها و محنتهای بردگان را نشان نمیدهد.
وی افزود: همچنین، آیه: لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ وَلَوْ أَعْجَبَکُمْ أُوْلَئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ یَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ (البقره / 22) و با زنان مشرک ازدواج مکنید، تا ایمان بیاورند. قطعا کنیز با ایمان بهتر از زن مشرک است، هر چند [زیبایى] او شما را به شگفت آورد. در مقام بیان مسئله ازدواج است. در این مورد هم «عبد» به کار رفته است که نسبت به رنجها و محنتهای بردگان اشاره نمیکند. خلاصه، در این مورد با دو مقوله «عبد» و «رقبه» روبرو هستیم که قرآن هر یک از آنها را به تناسب با سیاق به کار میبرد.