تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۵:۲۷

عباس تربن: دو شعر «حس می‌کنم هستم» و «ماه» به ترتیب از فاطمه ناظری و خایمه سابینِس (با ترجمه علی گودرزی).

حس می‌کنم هستم

حس می‌کنم خورشید هستم
لبریزم از موسیقی نور
دست ستاره، توی دستم
با ابرهای آسمان، جور

حس می‌کنم یک شاخه هستم
دستم پر از برگ و جوانه
مهر و محبت مثل گنجشک
در من گرفته آشیانه

حس می‌کنم دریاست قلبم
در سینه‌ام یک راز آبی است
با رقص ماهی‌های شادی
اندوه، دیگر در دلم نیست

ماه

ماه را می‌توان قاشق قاشق میل کرد
یا مثل کپسول
                               هر شش ساعت یک‌بار
خوب است
مثل یک خواب‌آور یا مُسکّن
 آسودگیِ خاطر می‌آورد
برای آنها که مسمومِ فلسفه شده‌اند،
یک مشت ماه توی جیب
خیلی مؤثرتر از مهرۀ مار است
کمک می‌کند عشقشان را پیدا کنند
همچنین باعث دوری از
دکترها و درمانگاه‌ها می‌شود
می‌توان آن را قبل خواب
جای شیر به بچه‌ها داد
چکاندن چند قطره ماه در چشم پیرها
کمک می‌کند راحت‌تر از دنیا بروند
یک لایۀ لطیف ماه را زیر بالشت بگذار
آن‌وقت
هرچه را که دوست داشته باشی،
در خواب خواهی دید
همیشه یک بطری از هوای ماه را
با خود داشته باش
                                        برای لحظۀ غرق‌شدن
کلید ماه را به زندانی‌ها و بدبخت‌ها بده
                         به آنها که محکوم به مرگ‌اند
                         به آنها که محکوم به زندگی‌اند
اکسیری قوی‌تر از ماه نیست
ولی به مقدار لازم و کنترل‌شده

برچسب‌ها