سفید، سیاه، خاکستری
پر از نُت سکوت است
ترانۀ برف
پر از نُت سیاه
ترانۀ کلاغ
و بغض خاکستری تو
ترانۀ من
بهانه
اتاق
خسته است و
چرت میزند
از امتحان
دلش گرفته است
از اینهمه کتاب سخت
و پرت میکند مرا
به روی تخت!
اتاق و تختخواب و شیطنت
مرا رفوزه میکنند
عاقبت!
فانوس دریایی
فانوس دریایی متروک
در سراشیب فروریختن
-فرسوده در گذر زمان-
باید کاری میکرد برای برخاستن