تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۲ - ۰۵:۱۸

بیمار: آقای دکتر، من به شدت به عینک احتیاج دارم.

فروشنده: بله، منم موافقم. چون این‌جا ساندویچ‌فروشیه!

زهرا عزیزی از شیراز

 

ادبیات گذشته

معلم ادبیات: جمله‌ی «من زیبا هستم»، چه زمانیه؟

دانش‌آموز: زمان گذشته!

یلدا سنایی از تهران

 

در کتاب‌فروشی

مشتری: آقا، لطفاً یه رمان خوب به من بدین.

کتاب‌فروش: از رمان‌های سبک باشه؟

مشتری: نه، سنگین هم باشه، عیبی نداره. ماشین دارم!

لیلا حسینی از مشهد

 

سوسک

میهمان: عجیبه! چه‌طور از دست سوسک‌هاتون خلاص شدین؟

صاحب‌خانه: از همین شیرینی‌های روی میز به خوردشون دادم!

الهه صالحی از تهران

 

کلاس درس

معلم زیست: ساختمان یه گل رو تعریف کن.

دانش‌آموز: گل از یه دروازه و یه دروازه‌بان تشکیل شده!

پریا نظری از تهران

 

خالی‌بندی

خالی‌بند اولی: می‌خوام به خورشید سفر کنم!

خالی‌بند دومی: من امتحان کردم؛ نرسیده به خورشید، می‌سوزی و آب می‌شی!

خالی‌بند اولی: فکرش رو کردم؛ می‌خوام توی شب سفر کنم!

شیوا نادری از بابل

 

رادیو

شنونده‌ای به رادیو زنگ زد و به مجری برنامه گفت: ببخشین، الآن صدای من داره همه‌جا پخش می‌شه؟

مجری: بله، بفرمایین.

شنونده: سینا! سه‌تا نون اضافه بخر! دایی‌ات این‌ها، شام می‌آن خونه‌ی ما! راستی، یه سطل بزرگ ماست هم بخر!

مریم علی‌آبادی از تهران

منبع: همشهری آنلاین