اما معلوم نیست چرا این مقوله به گونههای در حال انقراض، محدود شده و باقی حیوانات از این قاعده مستثنی شدهاند. برای نمونه جوجههای رنگشدهای که به عنوان اسباببازی کودکان خرید و فروش میشوند یکی از موارد نقض حقوق حیوانات است که پیرو آن کودکان نیز تصور میکنند موجود ضعیف، یعنی موجودی که هر بلایی میتوان به سر آن آورد و در صورت تلفشدن وی نیز جای هیچ نگرانی نیست؛
حال آنکه شرایط صحیح نگهداری از حیوانات اهلی (دستکم در طول حیات آنها) باید طوری باشد که حیوان متحمل رنج و عذاب نشود. جالب اینجاست که این اواخر برخی مغازهدارها حتی در ویترین نیز از 40 تا 60 جوجه رنگی به عنوان تزیین استفاده میکنند.
به هر حال به نظر میرسد به جای استفاده از الفاظ محبتآمیزی مانند آخی، نازی، گوگولیمگولی و غیره باید فارغ از فرهنگ غلط رایج، کمی به آسایش حیوانات نیز فکر کرد.
میوههای دو رو
این روزها کمفروشی در صنف میوهفروشها نیز رونق دارد و برخی شاغلان آن برای کسب سود بیشتر از خود خلاقیت نشان میدهند. برای نمونه در کنار رنگکردن هندوانهها و انارها که چند وقتی است حسابی باب شده است،
برخی میوهفروشها نیز میوههایی همچون توتفرنگی را در چند ردیف داخل ظرف میچینند و به قیمتهای آنچنانی به دست خریدار میدهند. اما نکته اینجاست که این میوهها نیز مانند برخی آدمها دورو هستند و ظاهر و باطنشان با هم نمیخواند بهطوری که میوههای ردیفرویی حسابی درشت و خوشآب و رنگ اما ردیفهای زیرین کال و رنگ و رو رفته است. بنابراین برای اینکه در دام این ترفند نیفتید پیش از خرید، ردیفهای زیرین را هم بررسی کنید.
دردسرهای چراغی
در هنگام رانندگی در شب، چراغهای خودروها و درست کار کردن آنها از نان شب هم واجبتر میشود. بهویژه در برخی خیابانها و کوچهها که روشنایی مناسب ندارند گاهی خراببودن چراغهای یک خودرو باعث تصادف میشود.
باوجود این مشاهده میشود که برخی رانندهها توجهی به این مسائل نمیکنند و مدتها طول میکشد تا با هزینهای اندک لامپ سوخته چراغ خودروی خود را تعویض کنند.
علاوهبراین برخی رانندگان هم عادت دارند که در تاریکی شب چراغهای خود را روشن نمیکنند و این موضوع را نشانهای از حرفهای بودن خود در رانندگی میدانند. نصب لامپ غیر مجاز روی خودروها هم که در این میان مزید علت است.
نور شدید و غیرمتعارف این لامپها که اکنون زیاد در سطح شهر دیده میشود مانع از دید راننده روبهرویی میشود و انحراف خودروها از مسیر و تصادف را به دنبال دارد.
تکدیگر نقابدار
«تو را به خدا فقط 300 تومان بده تا به خانه برسم». این جمله آشنایی است که به تازگی شبیه آنرا در خیابانها زیاد از این و آن میشنویم. این موضوع برای بعضیها که وضعیت مادی و جسمانی بدی هم ندارند تبدیل به یک کار و بار حسابی شده است.
ما هم که دلمان برای طرف میسوزد و نه برای 300، 500 تومان پول، زود باورمان میشود و پول را دستکم برای خلاصشدن از دستش به او میدهیم. در شکل دیگری از این کار، اشخاص با پوشیدن لباس کهنه طلب کمکی برای رهایی از در راهماندگی میکنند؛
اکثر افراد هم از کمک دریغ نمیکنند. در این هنگام با پرسیدن مسیر وی بگویید که خودتان هم اهل همان محل هستید و تصمیم به همراهی وی تا آنجا گرفتهاید یا اینکه به وی بگویید در همه جای شهر کلی خط اتوبوس برای همه جا وجود دارد و به او یک بلیت اتوبوس بدهید. به این وسیله و با کمی صبر میتوان در راهماندههای واقعی را تشخیص داد و به آنها کمک کرد.