این مهارتها در برگیرنده طیف وسیعی از تواناییهای گروهی، از آغاز، حفظ و پایان یک مکالمه ساده تا تشخیص علائم ارتباط اجتماعی و حتی پیچیدهترین آنها مثل، فرایند حل مشکل و تعارض است.
والدین میتوانند این مهارتها را با استفاده از روشهای گوناگون مثل مدلسازی، نقش بازی کردن و اجرای نمایش و تمرین به فرزندانشان بیاموزند. مهمترین مهارتهای اجتماعی لازم برای کودکان، عبارتند از:
1- سلام کردن: کودکان از طریق تعامل با همسالان شان با آنها ارتباط برقرار میکنند. نخستین گام در برقراری ارتباط، سلام کردن به دیگری است. ما نه تنها با استفاده از واژگانی مثل «سلام» و «حالت چطوره»، بلکه با تغییر حالت چهره، تن صدا، ژست و فرم نشستن و ایستادن نیز با افراد دیگر ارتباط برقرار میکنیم. کودکانی که مشکل ارتباطی دارند، ممکن است به افراد آشنای خود هم سلام نکنند. آنها ممکن است درست کنار دوست شان راه بروند، ولی حتی یک نگاه هم به او نکنند یا اگر حرفی بزنند، احتمالاً تماس چشمی با او برقرار نمیکنند و سرشان را به زیر میاندازند. در مواردی، اگر سلام هم بگویند، ممکن است تن صدای شان چندان دوستانه و صمیمی نباشد. بخش غیرکلامی سلام کردن هم به اندازه بخش کلامی آن اهمیت دارد.
هنگام سلام کردن مهم نیست که کودک از چه عبارت و جملهای استفاده میکند یا با چه لحن و حالتی جملهاش را بیان میکند، مهم آن است که طوری به دوستش سلام کند که او از دیدنش احساس شادی و خوشحالی کند.
2- پیش قدم شدن در گفتوگو: بعد از سلام و احوال پرسی، معمولا گفتوگو شروع میشود. برای ورود به بحث، کودک باید بتواند مکالمهای را آغاز کند، ادامه دهد و به پایان برساند. این مهارت مستلزم خوب گوش دادن و توجه کردن است. برای مثال، او باید اصل «رعایت نوبت» را بداند.
گاهی کودکان موضوعی برای صحبت کردن با یکدیگر ندارند، در اینگونه موارد میتوانند پرسشی را مطرح کنند؛ مثل کارتون خرسها را دیدهای؟ یا میدانی در مدرسه چه اتفاقی افتاده است؟موضوع بحث باید برای هر دو طرف جالب و جذاب باشد تا هر دو را به نوعی درگیر صحبت کند. مکالمه یکطرفه موجب خستگی و کسالت دو طرف میشود و ممکن است موجب قطع همین ارتباط ساده هم شود. حتی ممکن است تأثیری منفی در ذهن آن دو بگذارد و در آینده هم تمایلی برای صحبت کردن با هم نداشته باشند. پس گوش کردن مثل صحبت کردن مهم است. اگر کودک علاقهای به آنچه دوستش میگوید، از خود نشان ندهد، ممکن است از صحبت کردن با او منصرف شود. کودکان کم توجه و پرتحرک، اغلب زمان صحبت کردن و گوش کردن را درست تشخیص نمیدهند.
3- درک احساس شنونده: زمانی که یک گفتوگو آغاز میشود، برای حفظ و ادامه آن لازم است که گوینده به حالتهای عاطفی شنوندهاش توجه داشته باشد. کودکانی که مشکل ارتباطی دارند، اغلب در درک احساس شنونده نیز ناتوان هستند، درحالیکه کودک اجتماعی، سریع و راحت میتواند حالتهای احساسی شنوندهاش را بشناسد و طبقهبندی کند، آنگاه سخنانش را ارزیابی کند و براساس پاسخهایی که از شنونده دریافت میدارد، کلماتش را انتخاب کرده و گفتوگو را ادامه دهد.
4- همدلی کردن: همدلی کردن شبیه درک گفتههای دیگران است، با این تفاوت که شنونده باید سعی کند احساسات سایر افراد را نیز درک کند. همدلی کردن این امکان را به فرد میدهد که بتواند ارتباطی واقعی با دوستانش برقرار کند. برای مثال، اگر دانشآموزی در درس ریاضی نمره20 گرفته ولی دوستش 11 شده است، بتواند شادی خود را کنترل کرده و با دوستش به ابراز همدردی بپردازد. او میتواند با گفتن جملهای نظیر « اشکال ندارد، سعی کن در امتحان بعدی بیشتر درس بخوانی تا نمره بهتری بگیری»، او را دلداری دهد.
5- یافتن نقاط مشترک: برای حفظ یک مکالمه دوستانه، توجه به نقاط مشترک هر دو طرف اهمیتی خاص دارد. این سرنخها به کودک یا نوجوان کمک میکند تا تمایل بیشتری برای ادامه دوستی و دیدارهای بعدی با هم داشته باشند. بخش مهم شناخت این سرنخها، توجه به لحن و زیر و بم صدای افراد است. برای مثال هر دو از یک ویژگی آموزگارشان خوششان بیاید یا به ورزش فوتبال علاقهمند باشند.
6- پیشبینی کردن: برای حفظ گفتوگو، کودک باید از قبل بتواند تأثیر گفتههای خود را بر شنونده پیشبینی کند و افکار شنونده را درنظر داشته باشد. برای مثال، اگر احساس میکند که جملهاش میتواند موجب ناراحتی، آزردگی، خشم یا اندوه شنونده شود، ممکن است شیوه بیان کلمات یا جملات خود را تغییر دهد. کودکان غیراجتماعی معمولا توجهی به این نکته ندارند و قادر نیستند کلام خود را تغییر دهند.
در مورد آنچه قصد دارند بگویند، کمی فکر میکنند و آنگاه به زبان میآورند. برای مثال، وقتی کودکان و نوجوانان در حال صحبت درباره تیم ورزشی مورد علاقهشان هستند و از این گفتوگوی خود لذت میبرند، بدیهی است اگر یک نفر به آنها بگوید «هفته دیگر امتحان ریاضی داریم، آیا شما تمرین کردهاید؟» خوششان نخواهد آمد و او را طرد خواهند کرد. زمانی که فرد کلام دیگران را قطع میکند (وسط حرف دیگران میپرد) و بدون درنظر گرفتن شرایط فعلی جمع، سخنی میگوید، مورد بیمهری سایرین قرار خواهد گرفت.
7- شیوه حل مسئله: بخش دیگری از مهارت اجتماعی افراد مربوط به تشخیص درست اختلافها و مسائل بین افراد است. گاهی ممکن است فردی با گفتههای شما موافق نباشد و از شنیدن سخنان شما خشمگین شود و شروع به پرخاشگری و تندی با شما کند، در اینگونه موارد چگونگی پاسخدهی شما به حالات عاطفی شنونده، تأثیر زیادی بر روند گفتوگو دارد. کودکان و نوجوانانی که توانایی درک اختلاف ضمن گفتوگو را ندارند، معمولا دچار ضعف ارتباطی هستند. آنها خیلی زود عصبانی میشوند و ممکن است از صحبت کردن با شنونده تا مدتها صرفنظر کنند.
اینگونه موارد (چگونگی پاسخدهی شما به حالات عاطفی شنونده) تأثیر زیادی بر روند گفتوگو دارد. کودکان و نوجوانانی که توانایی درک اختلاف ضمن گفتوگو را ندارند، معمولاً دچار ضعف ارتباطی هستند. آنها خیلی زود عصبانی میشوند و ممکن است از صحبت کردن با شنونده تا مدتها صرفنظر کنند. اینگونه کودکان میخواهند همیشه برنده باشند و اصلا برایشان مهم نیست که چه بهایی برای این برنده شدن باید بپردازند (از دست دادن دوست). این گروه مدام در اجتماع لطمه میخورند و برای خودشان دشمن میتراشند.
اختلاف داشتن با دیگران اجتنابناپذیر است و اغلب برای شفافسازی موضوع باید به گفتوگو بپردازند. برای یک مکالمه و گفتوگوی دو طرفه و حفظ روابط دوستی نیاز به برنده شدن یکطرفه نیست، بلکه باید هر دوطرف از مکالمه برنده بیرون بیایند.
8- عذرخواهی کردن: هر فردی ممکن است گاهی دچار سوءتفاهم و اشتباه در روابط اجتماعی خود با دیگران شود. فردی که از مهارتهای اجتماعی بالایی برخورد است، با اعتماد به نفس کافی پا پیش میگذارد و بابت اشتباهش عذرخواهی میکند. با این شیوه پسندیده، او سریع و آسان میتواند رفتارش را تصحیح کند. کودکانی که در مهارتهای اجتماعی ضعیف هستند، هنگام بیان عذرخواهی دچار دردسر میشوند و دست و پای خود را گم میکنند. آنها میترسند که دیگران آنها را احمق بدانند درحالیکه مردم معمولا برای کسی که بابت اشتباه خود عذرخواهی میکند، احترام و ارزش بیشتری قائل هستند.