دکتر دادگران در اولین نشست تخصصی مرکز مطالعات رسانهای موسسه همشهری به رسانهای شدن فوتبال پرداخت و گفت: از نظر علم نشانه شناسی فوتبال رسانهای شامل نشانههایی است که از لباس تماشاگران، بازیگران، مربیان، فضای ورزشی گرفته تا علائمی که فوتبالیستها و مربیان از آنها استفاده میکنند را شامل میشود.
وی در مورد مفهوم پدیده روانی اجتماعی فوتبال رسانهای گفت : فوتبال رسانهای تعامل بین رسانه و مردم است که سرانجام منجر به ایجاد یک ذهنیت جمعی نسبت به بازی فوتبال و بازیکنان و مربیان میشود. فوتبال رسانهای یک نوع تولید اجتماعی است . وقتی رسانهها یک بازی را تحلیل میکنند به نوعی داوری خود را به مردم ارائه میکنند .
دکتر دادگران با اشاره به دیدگاههای انتقاد گرایان گفت: بازی فوتبال نوعی پر کردن اوقات فراغت است. بازیکنان مثل یک کالا تحت سلطه رسانههای انحصاری و صنعت تبلیغات در جهان به ظاهر متحد هستند. تیمهای متحدان اروپایی یز در بازی فوتبال هویت ملی خودشان را نشان میدهند.
وی با طرح این سوال که فوتبال رسانهای چه تاثیری در زندگی ما دارد سخنرانی خود را ادامه داد و گفت: ا از فوتبال رسانهای چه میآموزم ؟ به نظر میرسد که اساس آن فریب طرف مقابل با ترفند است؛ به طوریکه هر چه این فریب بیشتر باشد ورزشکار محبوبتر است.گاهی این ترفندها مورد قبول است و گاهی نه. در فوتبال رسانهای وقتی فوتبالیستی کارت زرد میگیرد ، میبینیم که چطور حریفش برای حذف او دام میچیند.
وی در مورد آموزههای مثبت فوتبال رسانهای گفت: فوتبال رسانهای به ما میآموزد که ما در جهانی زندگی که در آن باید برای خودمان جایگاهی داشته باشیم و در پرتو قانون و مقررات زندگی کنیم. در این فوتبال میآموزیم که زندگی نوعی مبارزی است. باید برای خود مدل یا مربی انتخاب کنیم. این نوع فوتبال به ما میآموزاند که باید زیستن در اسن جهان یک تخصص و مهارت داست باشیم تا بر اساس آن تواناییها و مهارتهایی که به دست آوردهایم پایگاه اجتماعی خود را بسازیم. با متخصص شدن افراد در جامعه تحرک اجتماعی ایجاد میشود. با فوتبال رسانهای میآموزیم که در جهانی زندگی میکنیم که ارتباط –چه کلامی و جه غیر کلامی- مهم و اساسی دارد. ا ز همسن نشانهها است که مربیان حکم صادر میکنند.
ذکر دو نکته برای اینکه ندانیم رسانهها در جام جهانی 2006 به درستی عمل کردهاند ضروری است.
اول این که نقش همیشه در مقابل انتظار قرار دارد. شتقش وظایفی است که جامعه بر عهده فرد میگذارد و برای برآورده شدن آن از او انتظار دارد. وقتی انتظارات برآورده نمیشود ناکامی و پرخاشگری بوجود میآید و دوم این که رسانهها از نظر ارتیاط شناسان سه وظیفه فرهنگ رسانی، اطلاع رسانی و ایجاد مشارکت اجتماعی، یا ایجاد تعلق اجتماعی را دارند. به تعتقاد دکتر دادگران رسانهةای ما در جام هجدهم در انجام وظیفه سوم راه افراط را در پیش گرفتند. آنها وظایف سنگیتی بر دوش بازیکنان قرار دادند در نتیجه این عمل آنها ، انتظارات مردم نیز افزایش یافت.
دکتر دادگران گفت: رسانهةا انسجام اجتماعی را به صورت عامه پسندانه و اغراق آمیز انجام دادند.
وی رفتار رسانهها را بسیار شگفتانگیر توصیف کرد وگفت: رفتار رسانهةا قبل و بعد از شکست بسیار متفاوت بود. بل از مسابقه گزارشگران به میژه در زسانه ملی از برانکو و اعضاب تیم ملی نان تعریف و تمجیدکردند که اسطورههای شکستناپذیر خلق شد.
اما بعد از شکست از جملاتی چون« این بازیکن همیشه خلاف جهت بازی میکند»، « اگر 5 سال پیشبود این بازیکن گل میزد » و ... استفاده کردند.
وی این انتظار بالا و ناکامی در به دست آمدن آن را مقدمه پرخاشگری عنوان کرد و گفت: بازیمنان تیم ملی برای چه از ورود به سرزمینشان وحشت دارند. در صورتی که فئتبال رسانهای میتواند جنبههای مثبتی نیز داشته باشد. اوکراین از نتیجه بازیهایش به عنوان «شکست شیرین » باد میکند، آلمانیها بعد از شکست، غمگینانه فوتبالیستةای خود را تشویق میکنند. پرخاشگری نتیجه محرومیت نسبی است.
میگویند اتقلاب ها را مردمانی میکنند که تازه به دوران رسیدهاند. خود را با کشورهای پیشرفته مقایسه کرده و پی به محرومیتهای خود بردهاند . محرومان مطلق انقلاب نمیکنند.
به اعتقاد دکتر دادگران وقتی فوتبالیستها انتظاراتشان بالا رفت خود را با فوتبالیستهای سایر کشورها مقایسه میکنند. ناکامی در مسابقه و در نتیجه کاملا امری طبیعی است .
وی در پایان سخنرانیاش ابراز امیدواری کرد که رسانههای جمعی همان طور که قبل از مسابقه بازیکنان را تشویق میکنند، پس از آن نیز حمایت مستمر خود را داشته باشند و از شخصیت وگذشته بازیکنان با احترام یاد کنند.
رسانه میتواند برای آنهایی که در کوچههای خاکی شهر فوتبال بازی میکنند اسطورهها و مدلهای مناسبی خلق کند. با تحقیر یک اسطوره یک کشور فوتبال آن کشور تحقیر میشود.