فارغ از روندی که لایحه برنامه پنجم توسعه تاکنون طی کرده و عوامل و زمینههایی که موجب شد این برنامه با تاخیری یکساله عملیاتی شود، با تعمق و تأمل در موادی که تاکنون در صحن علنی تصویب شده و طی 2 هفته آینده قرار است تصویب شود، چند نکته قابل اشاره است:
1- واقعیت این است که برنامهریزی توسعهای در ایران در قالب برنامههای میانمدت توسعه، به لحاظ کارایی و کارآمدی نهادینه نشدهاست. بررسی عملکرد و اهداف محققشده 4 برنامه اجراشده گویای این مهم است. شرایط اقتصادی و توسعهای کشور و همچنین الزامات اقتصاد جهانی ضروری مینمود تا در شکل و ماهیت سنتی برنامهریزی توسعهای کشور تغییرات محسوس و مترقی صورت گیرد. از سوی دیگر حال که قرار بر تاخیر یکساله بر اجرای این برنامه شد، بهتر بود به جای طرح اختلافات صوری و کم اهمیت، تغییر ساختار برنامهریزی مورد توجه قرار میگرفت که ظاهرا این اتفاق نیفتاده و روند سنتی گذشته در برنامهریزی توسعهای در برنامه پنجم تداوم یافته است.
2- هرچند گزارش رسمی، مشخص و مستندی از عملکرد برنامه چهارم منتشر نشده اما شرایط عمومی و اقتصادی کشور نشان میدهد که بخش اعظم اهداف این برنامه محقق نشده و به این ترتیب کشور دوره زمانی طولانی و البته حساس 5 سالهای را عملا در تحقق اهداف توسعهای و افزایش توان رقابتی اقتصاد ملی و همچنین تحقق اهداف سند چشمانداز 20 ساله از دست داد.
نقش نظارتی مجلس و دیگر نهادهای قانونی نیز نتوانست زمینههای اجرای نسبی این برنامه را فراهم سازد. با توجه به تجربه برنامه چهارم بهنظر میرسد اتخاذ تدابیر و سازوکارهایی برای الزامآور ساختن اجرای برنامهای که حکم قانون فرادستی توسعه را دارد و سایر قوانین باید با آن هماهنگ باشد و همچنین پاسخگویی شفاف و مسئولیتپذیری قوای سهگانه در قبال آن ضروری است. این تدابیر بهطور طبیعی باید بهصورت شفاف در بطن قانون مصوب برنامه قرار گیرد.
3- برنامههای توسعه در اشکال سنتی و جدید آن قبل از اینکه صرفا در قالب قانون قرار گرفته و تعریف شوند و از این طریق قابلیت اجرایی پیدا کنند، حاوی هدف، نگاه و نگرش ملی به آینده است. به عبارت دیگر برنامههای توسعه اهداف و نقشه راه یک کشور است که قالب یا جایگاه قانونی، نقش پشتیبانی و حمایتی آنها را دارد. در واقع دولت و مجموعه نهادهای تصمیمگیر در کشور به همراه فعالان بخشهای دولتی و خصوصی در عرصههای مختلف بهویژه اقتصادی در قالب برنامه توسعه، تکلیف و آینده خود را تعیین میکنند و بر مبنای برنامه مورد نظر و اهداف تعیینشده حرکت میکنند.
برنامه توسعه، برنامه مادری است که از دل آن هزاران برنامه در کشور از سوی نهادها و فعالان دولتی و غیردولتی تعریف میشود. در واقع با این برنامههای کوچک و بزرگ برنامه مادر اجرایی شده و اهداف آن محقق میشود. بنابراین برنامه توسعه قبل از اینکه مجموعهای از تکالیف و دستورالعملهای جزئی و پیش پاافتاده که معمولا در قالب قوانین عادی یا حتی آییننامههای دولتی تعریف میشوند، باشد، باید در بردارنده یک پیام و هدف کلی و جامع، مشخص و توسعهگرا باشد. لازمه این کار ایجاد اجماع عمومی در بین نهادهای تصمیمگیر کشور بر سر الگوی واحد توسعهای است.