بخش زیادی از سهم گاز مایع که کمتر از 10درصد کل تقاضای گاز را شامل میشود به کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس مربوط میشود که در این میان قطر بهعنوان بزرگترین تولیدکننده گاز جهان نقش پررنگی ایفا میکند. بهطور سنتی قطر عمده نفت مایع خود را به بازارهای شرق آسیا مانند چین، ژاپن و کره میفروخت اما با تکمیل فاز 6 بخش مربوط به شرکت راس گاز در پالایشگاه راس لافان در سال2009 و آغاز به کار فاز 7 آن، قطر به بازار آمریکا هم وارد شده است.
همچنین با بهرهبرداری کامل بخشهای 6 و 7 مربوط به شرکت قطرگاز در سال2010 انتظار میرود که قطر، بازار آمریکا را بهعنوان هدف اصلی گاز حاصل از این پروژهها مدنظر قرار دهد. تا پایان سال2010 و با به بهرهبرداری رسیدن تمامی بخشهای درحال ساخت، تولید گاز مایع قطر از 54 میلیون تن به 77میلیون تن در سال خواهد رسید که معادل 30درصد تقاضای جهانی گاز مایع خواهد بود.
طی سالهای اخیر، 2 پیشرفت اساسی در تولید گاز از روشهای نامتعارف باعث تأثیرگذاری بر بازار گاز و بهویژه بازار گاز مایع شده است و انتظار میرود تأثیر آن با گذشت زمان عمیقتر شود. نخستین پیشرفت در زمینه پالمه سنگ گازدار (Shale Gas) است. دومین پیشرفت هم در مورد منابع گازی زغالسنگ (CBM) است.
منابع گازی زغالسنگ که از مولکولهای متان تشکیل شدهاند، حالتی از گاز طبیعی هستند که درون لایههای زغالسنگ گرفتار شدهاند. رها کردن متان داخل آنها و استفاده از آن، تکنولوژی پیشرفتهای را میطلبد. کشور استرالیا جلودار توسعه صنعت منابع گازی زغالسنگ است و غیر از بازار کوچک داخلی خود، پشتکار زیادی را برای تبدیل منابع خود به گاز مایع جهت صادرات به کار میبرد.
توسعه انقلاب ایجاد شده در زمینه روشهای نامتعارف برای به دست آوردن گاز توسط بیشتر شرکتهای نفتی جدی گرفته شده است. شرکتهایی مانند اکسون، بیپی، بیجی، توتال، پتروناس و استات اویل بهشدت بهدنبال فرصتهای ایجاد شده در زمینه روشهای نامتعارف هستند و تلاش زیادی را برای به دست آوردن شرکتهایی که در این زمینه توانایی دارند، انجام میدهند. همچنین شرکتهایی که خدمات نفتی ارائه میدهند مانند شلومبرگر و بیکر هیوز بهدنبال کسب تخصص در زمینه گازهای نامتعارف برای کسب سود بیشتر هستند. در بلندمدت روشهای استخراجی که اکنون در آمریکا و استرالیا مورد استفاده قرار میگیرد، ممکن است توسط دیگر کشورها توسعه یابد. در زمینه انرژی نه تنها صرفه اقتصادی تأثیرگذار است بلکه انگیزههای سیاسی و سوقالجیشی هم باعث کشیدهشدن کشورها به سمت تکنولوژیهای جدید میشود.
گازهای نامتعارف بر بازار
با توجه به پیشرفتهای صورتگرفته، سنگ گازدار باعث تغییر روند رو به کاهش ذخایر گازی آمریکا خواهد شد و نمای متفاوتی از آمریکا بهعنوان تولیدکننده گاز به نمایش خواهد گذاشت. درگزارشی که در سال2009 منتشر شد، برآورد شده است که ذخایر گازی آمریکا طی 2سال اخیر به میزان 35درصد افزایش یافته است. کاهش تقاضای آمریکا برای گاز، 2تأثیر عمده بر بازار جهانی گاز مایع خواهد گذاشت؛ در بخش عرضه، کشوری مانند قطر باید محمولههای بیشتری را به بازارهای آسیا و اروپا بفرستد. این راهحل چندان قابل اطمینان نیست، چراکه چین هم اشتیاق زیادی به بهرهبرداری از منابع پالمه سنگگازدار و منابع گازی زغالسنگ خود طی چند دهه آینده نشان داده است. آخرین نشانه آن هم قرارداد شرکت ملی نفت چین با دولت محلی استان یون نان برای توسعه و بهرهبرداری از منابع قابل توجه گازی زغالسنگ در این استان است. در چنین شرایطی شاید کشوری مانند قطر تصمیم بگیرد که گاز را با قیمتی کمتر به کشورهای همسایهاش بفروشد.
دیگر مناطق هم به سمت سنگگازدار تمایل پیدا کردهاند. در اروپا شرکتهای نفتی بینالمللی شروع به استفاده از تکنولوژی مشابه آنچه در آمریکا و استرالیا جهت استخراج گاز به روشهای نامتعارف به کار میرود، کردهاند. برای مثال، شرکت اکسون در زمینی به وسعت 750هزار هکتا ر در آلمان 10آزمایش حفاری را طی یکسال انجام داده است. کونوکو فیلیپس به همراه شرکت لین انرژی در حال انجام آزمایشاتی در زمینه پالمه سنگ گازدار در لهستان هستند. چنین اقداماتی نشاندهنده این است که اروپا بهدنبال کشف ذخایر سنگ گازدار در این قاره است که حتی اگر این منابع به میزان مورد انتظار اروپا هم نباشد اما به هر حال با افزایش عرضه گازهای نامتعارف، اروپا میتواند از وابستگی خود به روسیه بکاهد و گاز مایع ارزانتر از قطر و آفریقا خریداری کند.
تولید گاز چه از طریق سنگگازدار و چه از طریق منابع گازی زغالسنگ تأثیر زیادی بر بازار داخلی و منطقهای کشورهای آمریکا و استرالیا خواهد داشت و میتواند برای آنها فرصت مناسبی جهت تبدیل شدن به صادرکننده گاز مایع تلقی شود. اما برای خارج از این دو کشور باید صبر کرد و دید که به دست آوردن گاز از روشهای نامتعارف تا چه حد توسعه خواهد یافت و آیا اصلا توجیه اقتصادی خواهد داشت یا خیر.
با نگاهی به بازار منطقهای گاز مایع در کوتاهمدت و عرضه گازهای به دست آمده از روشهای نامتعارف و ظرفیت زیادی که در تولید گاز مایع از این طریق ایجاد خواهد شد، میتوان حدس زد که به احتمال زیاد این عوامل موجب کاهش پروژههای مربوط به مناطق دست نخورده در منطقه خلیجفارس طی چند سال آینده خواهد شد.در بلندمدت اما با توجه به افزایش تقاضا در منطقه اقیانوس آرام میتوان انتظار داشت که بازار گاز مایع همچنان سودآور باشد. درحالیکه تقاضای گاز مایع ژاپن ثابت مانده است اما انتظار میرود که تقاضای گاز مایع کرهجنوبی به میزان 30درصد افزایش یابد.
همچنین پیشبینی میشود که تقاضای چین برای گاز مایع طی یک دهه آینده چهار برابر شود. چین مراکز تبدیل گاز مایع به گاز خود را در آیندهای نزدیک از 2واحد به 5 واحد خواهد رساند. انتظار میرود تقاضای هند هم برای گاز مایع افزایش قابل توجهی بیابد. در اروپا هم بعد از رکود سال2008 اکنون اسپانیا در حال گسترش سریع زیرساختهای صنعت گاز خود است. تولیدکنندگان گاز مایع منتظرند تا واکنش بازار آمریکا به روشهای نامتعارف تولید گاز را ملاحظه کنند اما آنها میدانند که در بلندمدت عرضه گاز مایع خاورمیانه نقشی حیاتی در رشد پایدار آسیا و بقیه عرضهکنندگان انرژی خواهد داشت.
فرصتهای موجود در بازار
با درنظر گرفتن چشمانداز افزایش پایدار تقاضا در بلندمدت، پروژههای جدید در منطقه خلیجفارس، بهخصوص در قطر، بعد از سال2015 به بهرهبرداری خواهند رسید؛ هرچند تحقق آنها به نحوه تغییر تقاضا در سالهای آینده و ظهور واردکنندگان جدید مانند قبرس بستگی خواهد داشت. قبرس قصد دارد مجتمع گاز مایع خود را سال2013 به بهرهبرداری برساند. ایتالیا هم در حال افزودن 2 مجتمع گاز مایع جدید است، آفریقای جنوبی هم در حال تکمیل مجتمع گاز مایع خود است. در مورد کشورهای آسیایی هم که پیشتر توضیح داده شد.
از ابتدا فرصتهای سرمایهگذاری در بخش گاز منطقه خلیجفارس عمدتا بر نگهداری و افزایش بهرهوری در بخشهای موجود متمرکز بوده است تا حفاری در مناطق جدید. برای مثال، میتوان به قراردادهای مهندسی که بین شرکت گاز قطر و چیودا آلمانا منعقد شده بود، اشاره کرد. یکی دیگر از فرصتهای سرمایهگذاری صنعت گاز در منطقه، ایجاد تجهیزات لازم برای تبدیل گاز مایع به گاز است که مورد توجه کشورهایی قرار گرفته که به دلایل سیاسی ترجیح میدهند گاز طبیعی را تنها از طریق خط لوله دریافت نکنند. کویت و امارات متحده عربی 2 نمونه از کشورهایی هستند که توجهشان به واردات گاز مایع جلب شده است تا از این طریق کمبود گاز خود را جبران کنند. در دسامبر2009 قراردادی بین شرکت هلندی ووپک و گروه سعودی الزامل برای همکاری جهت توسعه مجتمعهای گازی عربستان سعودی به امضا رسید. روند موجود نشان میدهد که حتی عربستان هم واردات گاز مایع از قطر را برای آینده مد نظر قرار داده است.
وضعیت تأمین گاز از روشهای نامتعارف و تأثیری که اردن و سوریه بر توازن بازار گاز خواهند داشت و دورنمای پروژههای منطقه خلیجفارس شدیدا به این وابسته است که کدامیک از روشهای اکتشاف، سریعتر پیش خواهد رفت و اینکه آیا روش فوق خواهد توانست موفقیت تجاری را برای آنهایی که در این صنایع سرمایهگذاری کردهاند، به ارمغان بیاورد یا خیر؟
میس