تصور کنید کودکی 3 ساله را در حالی که میان شیرهای ریخته شده ایستاده و یک لیوان خالی در دست دارد و میگوید " شیرها را من نریختم" یا " یک نی نی دیگه ماشینمو شکست" یا " من اسباب بازیهامو بیرون نریختم، سگه ریخت" و نظایر آن.
واقعیت موضوع این است که همه بچهها گهگاه دروغ میگویند و اگر چه دروغ، قسمتی طبیعی از رشد کودک است، اما نمیتوان آن را نادیده گرفت. آموزش صداقت و درستی جزء وظایف والدین است. به منظور اقدام بهتر، نیاز است بدانید که چرا فرزند خردسال شما دروغ میگوید و چطور به او بیاموزیم که به صداقت و راستی ارج نهد.
دروغ یا خیال پردازی؟
کودکان خردسال هنوز در حال یادگیری هستند و تازه تجربه میکنند که چه چیزهایی واقعی و چه چیزهایی فانتزی هستند. در بیشتر مواقع یک کودک 3-4 یا 5 ساله هنوز برای فهم دقیق این که دروغ چیست خیلی کوچک است.داستانهای پریایی که میسازد هم نتیجه تصوراتاش است که در این سن تخیل بچههاخیلی قوی عمل میکند. توجه کنید که دروغهای این سن بچهها اصلا زاییده افکار شیطانی نیست.
وقتی کودک 4ساله شما در حالی که مداد شمعی در دستش است میگوید که "من روی دیوار خط نکشیدم" در واقع یعنی او آرزو میکند که ای کاش این کار را نکرده بود تا شما عصبانی نمیشدید.
از آنجا که در واقع منظور او این نیست که دیوار اتاق شما را تبدیل به بوم نقاشی خودش کند، در ذهناش این کار را انجام نداده است. پس در داستانی که میبافد، خود را در موقعیتی که دوست ندارد نمیگذارد. به جای اینکه با عصبانیت از او بپرسید" تو روی دیوار اتاقم خط کشیدی؟" بگویید "ما تو این خونه یه قانون داریم و اون اینه که فقط یابد روی کاغذ نقاشی بکشیم. بیا حوله و آب بیاریم و اینارو با هم پاک کنیم.
اگر داستانی که کودک میسازد عجیب و غریب است مثل این که بگوید " امروز یه فیل اومده بود مهد کودک" با وی به شیوهای شاد برخورد کنید. بپرسید تا ببینید چیزی که کودک میگوید واقعی است یا ساختگی. وقتی کودک پذیرفت که راست نمیگوید، آن وقت وارد عمل شوید و در جهت اصلاح وی تلاش کنید. مثلا بگویید "تصور کن اگر واقعا یک فیل به مهد کودک میآمد اونوقت چه اتفاقایی میافتاد؟" بعد قصه دور و دراز او را به یک داستان احمقانه که دو تایی با هم آن رامیسازید، تبدیل کنید و در این بین به او کمک کنید که با تصوراتش بیشتر تمرین کند.
سیاست راستی و صداقت
وقتی کودک شما یک درو غ میگوید، از آن به عنوان موقعیتی استفاده کنید و با او در مورد اهمیت صداقت صحبت کنید. فریاد کشیدن بر سر او و یا او را دروغگو خطاب کردن، ممکن است باعث شود کودک به دروغ گفتن ادامه بدهد تا دیگر سرزنش نشود. برای تشویق وی به راستگویی، سعی کنید پیآمدهایی را که ممکن است تنبیه ، سرزنش یا نظایر آن باشد حذف کنید مثلا بگویید: " مهم نیست که تو چیکار کردی، قول میدم اگر راستشو بگی عصبانی نشم"
بسیاری کودکان به علت اینکه میدانند کاری که انجام دادهاند اشتباه است و نمیخواهند باعث ناراحتی شما باشند یا تنبیه شوند، دروغ میگویند. وقتی فرزند شما در مورد اشتباهی که مرتکب شده است، حقیقت را میگوید، حتما او را تشویق کنید.
اگردیدید فرزند شما در باره موضوعی که اتفاق نیفتاده دارد آسمان و ریسمان میبافد با وی برخورد کنید اما نه با عصبانیت. این شیوهها در مورد کودکان این سن طبیعی است اما باید با کمک و راهنمایی شما اصلاح شده و در مسیر صحیح قرار گیرد.
به آنچه که میگویید اول خودتان عمل کنید
در طول روز ممکن است پیش بیاید که خود شما یک یا دو بار دروغ باصطلاح مصلحتی بگویید حتی گاهی اوقات شما از کودک خود میخواهید که دروغ بگوید مثلا تلفن زنگ میخورد و شما از او میخواهید که پاسخ دهد و بگوید که شما منزل نیستید. با این کار شما او را گیج میکنید. برای فرزندتان با صداقت خویش یک الگوی خوب فراهم آورید.
هیچگاه برای آموزش صداقت به فرزندتان زود نیست. بچهها هر قدر هم که کم سن و سال باشند میفهمند. با او در مورد این که چرا دروغ گفتن اشتباه است صحبت کنید. برایش توضیح دهید که دروغ گفتن شما را غمگین میکند. زمانی که کودک شما دریافت که گفتن حقیقت برای شما یک ارزش است، تلاش خواهد کرد که به آن برسد.