تا به حال تعداد زیادی از این گلولهها از بدن او خارج شده ولی هنوز 4 گلوله دیگر در بدن وی باقی مانده است که در جای امنی جا خوش کردهاند. کتاب جای امن گلولهها 24 مهر، همزمان با زخمی شدن آلبوغبیش در فرهنگسرای انقلاب بازخوانی شد. مرتضی سرهنگی، رئیس دفتر فرهنگ و ادبیات پایداری حوزه هنری هم در این جلسه حضور داشت. با او درباره این کتاب گفتوگو کردهایم.
- نمیدانم این سؤال حالت کلیشهای دارد یا نه، اما شما که سالهاست در زمینه ادبیات جنگ فعالیت دارید، چه نکته ویژهای در این کتاب دیدهاید؟
این کتاب مشخصا درباره حوادث روز 24 مهر در خرمشهر است و راوی آن یعنی عبدالرضا آلبوغبیش، کسی است که بدنش در این روز مورد اصابت 13 گلوله قرار گرفته و شاهد چگونگی شهادت دلخراش شهید شیخ شریف قنوتی بوده است. راوی این کتاب روایت دقیقی از چگونگی مجروح شدن دریاقلی سورانی، ناجی آبادان ارائه میکند. فکر میکنم عواملی که گفتم در ویژه شدن این کتاب بیتاثیر نباشند.
- بهنظر شما کتابهای مشابهی که سوره مهر چاپ میکند، جدا از مسائل کیفی میتواند خواننده امروزی را جذب و به این بخش از ادبیات معاصر کشور متمایل کند؟
تیراژ کتابها نشاندهنده تعداد مخاطبان آنهاست. میزان تیراژ فعلی نشان میدهد که این کتابها خواننده دارند. جنگ یک واقعه تاریخی است، شما یا باید آن را دیده باشید یا دربارهاش بخوانید. دیدنیهای جنگ 22 سال است که تمام شده است و انسان رفتهرفته احساس میکند برای رسیدن به جواب سؤالاتش درباره این واقعه مهم باید به سمت مطالعه برود.
- برخی معتقدند که سازمان تبلیغات و حوزه هنری، حمایت زیادی از انتشار این کتابها میکنند و هدف، ارتقای کمی این آثار است؛ بنابراین، این کتابها مرتب چاپ میشوند. واقعاً اینطور است؟
برای پاسخ این سؤال به نمایشگاه کتاب بیایید و میزان استقبال را ببینید.
- جایگاه جای امن گلولهها را نسبت به «دا» چطور ارزیابی میکنید؟ بهنظرتان میتواند موفقیت دا را تکرار کند؟
هر کتابی عطر و بو و خواننده خودش را دارد.
- اما تبلیغاتی که برای دا شد، برای این کتاب نشد. دلیلش چه بود؟
این موضوع بحث مفصل و بدون غرضورزیای را میطلبد. الان خانم صبا وطنخواه یکی از شخصیتهای خاطرات جای امن گلولهها هم خاطراتشان را نقل کنند، همانگونه و مثل دا میشود، چون صدای زن در دا، جنگ را روایت میکند. جنگ ضدزندگی است. صدای زن، صدای زندگی است. این تضاد باعث میشود که درام خودبهخود شکل گیرد.
- یعنی میگویید کتابهایی که راویانشان زن باشند، اقبال بیشتری دارند؟
نوعا اینگونه است؛ خصوصا اگر وقایع در دل جنگ اتفاق افتاده باشند. زهرا حسینی یک سرباز نیست بلکه یک دختر 16 ساله است؛ دختری پر از آرزوهای رنگارنگ که با جنگ کنار میآید و در نهایت بر آن غلبه میکند. او در عرض یک هفته هم پدر و هم برادرش را دفن میکند. کسانی هم که درباره دا صحبت کردهاند به این موضوع اشاره کردهاند که تاثیرگذاریاش (بهدلیل زن بودن راویاش) بیشتر از کتابهای دیگر است. البته این حرف به این معنی نیست که سایرکتابها ضعیف هستند. من خودم یکی از علاقهمندان کتاب جای امن گلولهها هستم. این علاقهمندی هم بهدلیل روایت اتفاقات مهم روی داده در 24 مهر در خیابان 40 متری خرمشهر است. در پاسخ کاملتر درباره پرسشی که درباره میزان اقبال از این کتابها پرسیدید، باید بگویم که چنین کتابهایی برای من مهم هستند و برای یک جوانی که برایش مهم نیست در آن روز چه اتفاقی افتاده، موضوعیت ندارد.
- بهنظرتان خاطره بودن این کتابها مانع از خلق ادبی نمیشود؟ چون کسی که مستندنگاری میکند طبیعتا دست و بالش برای خلق ادبی بسته است.
تدوینکننده خاطرات نباید خلق ادبی بکند. او باید روایت بکند و داستانی که راوی میگوید را مرتب و منظم کند. در واقع چنین فردی باید ما را با صدای راوی همراه کند.
- یعنی جذابیت کتابهای خاطره جنگ، بهدلیل مستنداتشان است؟
بله، منتها ادبیات هم به مستندات کمک میکند. این کمک برای فهم بهتر متن و درک واقعه است، برای اینکه مفهوم به اشتباه منتقل نشود.
- این کمک فقط در نثر است، پس نمیتوان در انجامش خلاقیت و خیال به کار برد؟
نه، نمیتوان به کار برد، چون ثبت و تدوینکننده خاطرات نمیتواند بگوید در آن مقطع اتفاق دیگری افتاده و حوادث را به تشخیص خودش جذابتر یا حقایق را تحریف کند. مرور خاطرات نمیتواند چیزی را کم یا زیاد کند.
- یعنی مرز باریکی میان داستان و خاطره وجود دارد؟
خاطره شباهت زیادی به داستان دارد.
- خب مرزشان چگونه مشخص میشود؟ این دو چگونه از هم تفکیک میشوند؟
عنصر خیال است که تفکیککننده این دو از هم است.
- شما پیش از این، به پیشرو بودن ادبیات جنگ آلمان و روسیه اشاره کردهبودید. وضع آنها در این زمینه چطور است؟
ببینید ادبیات روسها شبیه ادبیات ماست؛ یعنی از جنس ادبیات مقاومت است چون آنها مقابل آلمانها ایستادند. ادبیات آلمانها هم در حال حاضر ادبیات ضدجنگ است چون آلمانیها موافق جنگی که هیتلر راه انداخت، نبودند.
- شاید این سؤال هم حالت کلیشهای داشته باشد ولی با ادامه روند فعلی، آینده ادبیات جنگ را چگونه میبینید؟
این آینده را خیلی خوب میبینم. میدانم که تمام نمیشود یا در واقع انتهایی ندارد. عمر ما تمام میشود ولی ادبیات جنگ تمام نمیشود. ما در حال حاضر در ادبیات جنگ از خیلی از کشورهای دنیا جلوتر هستیم.