به گزارش همشهریآنلاین بعد از مراسم ابتدایی این دکتر سید حسین نصر بود که از دانشگاه جرج واشنگتن و حوالی ساعت 2 صبح به وقت آمریکا برای حاضران سخن گفت.
سخنرانی همزمان و ویدئو کنفرانس دکتر نصر
دکتر حسین نصر که سخنانش را در کنفرانس جهانی مولانا به صورت ویدئو کنفرانس برای دوستان و برخی از شاگردانش در مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی ارائه میکرد گفت: برای بنده بسیار جای خرسندی است که در دو صبح بامداد به وقت واشنگتن راجع به موضوع شناخت مولوی صحبت کنم. مولوی شناسی برای ایرانیان و نیز برای بسیاری از مسلمانان جهان بسیار اهمیت دارد.
وی به تشریح مولوی شناسی از درون و برون پرداخت و گفت: مطالعه مولوی برای رشتههای تباینی اهمیت خاصی دارد و از زبان فارسی گرفته تا آموزش تاریخ در بوسنی، ترکی، هندی و ... بسیار اهمیت دارد. همچنین مولوی از لحاظ تاریخ تصوف و عرفان اسلامی از جایگاه ویژهای برخوردار است. حتی در فلسفه و کلام اسلامی ما به نقش مولوی میتوانیم بپردازیم.
دکتر سید حسین نصر مولوی شناسی را پایه اصلی برای درک تاریخ عثمانی خواند و افزود: اهمیت طریق مولوی در تایخ 700 ساله عثمانی به گونهای است که وجود سماعخانههای زیبا در مصر، عراق، حلب تا اروپا نشان از وسعت نفوذ مولانا و طریق مولویه در جهان دارد. مولوی عمیقترین فلسفه تعلیم و تربیت را به زبان شیوای فارسی بیان کرده و به مکتبهای مختلف موسیقی پرداخته است.
این استاد عرفان و فلسفه اسلامی با اشاره به جایگاه فلسفه زیباشناسی در غرب تاکید کرد: مثنوی مولوی مهمترین کتاب از منظر اخلاق و فلسفه زیباشناسی است و فرهنگ اسلامی با نفوذ مولانا عجین بوده است.
وی تاکید کرد: آثار مولانا حتی حرف و شعر زیبا نیست بلکه درونی دارد که این پیام درون مولانا در واقع امتیاز صورت و معنا است. مولوی دفتر اول مثنوی را با جمله عقلی آغاز میکند و میگوید این کتاب، کتابی فقهی است و از شرع اسلام گرفته شده است و عمیقترین معارف عرفانی در این کتاب است.
وی افزود:مسئله هدایت که اصل پیام قرآن یاست را مولوی به بیان دیگری آورده است. مولوی کوشیده که ضمیر ما را از حضیض نفس اماره به اوج حقیقت سوق دهد.
دکتر نصر با تاکید بر جایگاه اخلاق در تفکر مولانا یادآور شد: سخن مولوی در مورد سجایای اخلاقی انبیا و اولیای خداست تا به ما تکانی دهد و ما به کمال خود بپردازیم. مولانا می خواهد ما را انسان کند و انسان شدن یعنی از خود به خدا رسیدن و خودشناسی کلید شناخت عامل کنه و خداست. اشعار دیوان و مثنوی تفسیر حدیث نبوی "من عرف نفسه فقد عرف ربه" است. مولانا سلطان عشق است اما این عشق مخالف عقل کلی و عقل الهی نیست . به همین جهت میتان گفت عشق مولانا در واقع نور است. چرا که نور هم روشنایی و هم گرما دارد که روشنایی آن معرفت و گرمای آن عشق است.
این استاد برجسته فلسفه و عرفان اسلامی آمریکا افزود: این عشقی که مولانا بر آن تاکید دارد عشقی پرسودا و درمانگر است و این عشق در مولوی هم با زیبایی و هم با معرفت بیان شده است. مولوی این پیوند عشق و علم را به خوبی در مثنوی نشان داده است.
وی با تاکید بر جایگاه مولانات در اروپا و آمریکا و فروش بالای کتاب مثنوی در جهان غرب تاکید کرد:این افرادی که دنبال مولوی هستند به دنبال تاریخ ادبیات و یا مکتب عرفانی خراسان نیستند بلکه دنبال پر کردن خلائی هستند که به علت پشت کردن به تعالیم و معارف الهی به وجود آمده است. بزرگترین رسالت مولانا آوردن پیام معرفت و عشق الهی است که نتیجه آن هماهنگی بین انسانها است. مولوی خداوند شعر عرفانی است.
دکتر حسین نصر در پایان گفت: امیدوارم نسل جوان ایرانی هم به دنبال شناخت استاد بزرگ معنویت به عنوان یک راهنما بروند تا در راه استیلای فرهنگ اسلام قدم بردارند. مولانا ایرانی است و تنها یاد کردن از او کافی نیست. ما باید مولانات و پیام او را جزو زندگی خود بیاوریم تا به آن حقیقتی که خداوند ما را به خاطر آن به وجود آورده است دست یابیم.
موحد: شمس در ظرف سه سال در مولوی تحول ایجاد کرد
دکتر محمدعلی موحد مصححی و اندیشمندی که تصحیح او از کتاب مقالات شمس تا کنون جایگزین و رقیبی نیافته است اندیشه و شخصیت والای مولانا را حاصل مصاحبت 3 ساله وی با شمس توصیف کرد و گفت: مولانا پیش از وصول به شمس با عالم شعر و ادب مانوس بوده است و باید گفت ساحت شعر مولانا از ساحت عرفان وی جدا نیست.
وی به تاثیر شمس و مولانا بر یکدیگر پرداخت و افزود: شمس تبریز در 642 به سراغ مولانا آمد و مصاحبت او تحولی شگرف در زندگی مولانا پدید آورد. ظاهرا مولانا پیش از آشنایی با شمس چیزی ننوشته بود یا اگر نوشته بود چیزی از آن به دست ما نرسیده است.
موحد افزود: تفسیرهایی که بر مثنوی نوشته شده شرح و تفسیر مولانای عارف است و توجه به جنبه شاعرانگی مولانا در این اواخر ایجاد شده است. شعر مولانا بازتاب همان تحول روحی است که با رسیدن به شمس در او پیدا شد. مولانا در واقع حکایتگر تجربه ها و انکشافات معنوی است که در حین سرودن شعر و همراه آن رخ می دهد. شاعرانگی مولانا با واژه ها و تصاویر خیال و نقش بندی ها نمایش رباعی آن تجربه هاست.
عضو مرکز دایره العمارف بزرگ اسلامی افزود: مولانا پیش از وصول به شمس با عالم شعر و ادب مانوس بوده است و باید گفت ساحت شعر مولانا از ساحت عرفان وی جدا نیست.
دکتر موحد در پایان گفت: شمس تبریزی می گوید " به حضرت حق تضرع می کردم که مرا به اولیاء خود اختلاط ده و هم صحبت کن به خواب دیدم که مرا گفتند که تو را با یک ولی هم صحبت کنیم گفتم کجاست آن ولی؟ شب دگر دیدم گفتند در روم است." شمس آن ولی خدا را همراه با شاعری بی همتای در وجود مولانا کشف کرد. او سخن شناس بزرگی بود دست بر روی آن کان گوهر نهاد. شواهد متعددی در دیوان کبیر تاثیر نفس شمس را در ظهور و بروز شاعرانگی مولانا به ثبوت می رساند. شمس مولانا را به سرودن شعر وا می داشته و بیهوده نیست که مولانا آن غزل های ناب را به شمس نسبت به می دهد عطرناک ترین گل های نیاز را نثار شمس می کند و درخشنده ترین مرواریدهای صفا را در پای او می ریزد.
مجتبایی:تحلیل داستان چراغ و شیخ
دکتر فتح الله مجتبایی از اساتید برجسته دانشگاه تهران که تحقیقاتی درباره نسبت مولوی و تاثیرش بر برخی پیروان ادیان دیگر انجام داده و مطالعاتش در دین شناسی جایگاه خاصی دارد، نیز در این کنفرانس طی مقاله ای به نقد و تحلیل داستان بودایی در مثنوی مولانا پرداخت و گفت: داستان مردی که در روز روشن با چراغ در جستجوی انسان در شهر می گشت از قصص معروف مثنوی است که در عین حال در ادبیات یونانی و لارشی و کتاب های بودائیان هند نیز دیده می شود. این داستان در یونان یک بار به دیوگنز کلبی و بار دیگر در ترجمه لاتینی داستان های ازوپ به این شخصیت نیمه افسانه ای نسبت داده شده است.
وی در ادامه به مقابله روایات مختلف این داستان در ادبیات یونانی و لاتینی و پالی و پارسی پرداخت و گفت: در آثار بودایی ظاهرا این داستان شاهد و نمودار مقابله بودائیان با تبلیغات برهمنانی است که به تقلید از مبلغان بودایی مدعی هدایت مردم و برطرف کردن ظلمت جهل و ظلمت از جهان بودند. مولانا جلال الدین نیز این داستان را می شناخته و به آن یک بار در دیوان کبیر و بار دیگر در دفتر پنجم مثنوی اشاره کرده و آن را وسیله بیان اغراض و افکار خاص خود قرار داده است.
اسلامی ندوشن:شباهت شعر مولوی و سورئالیسم اروپایی
دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن که علاوه بر انتشار کتابهایی درباره مولانا درسگفتار در تجزیه و تحلیل مثنوی هم ارائه میداد با بیان اینکه شعر مولوی از جوشش درون سرچشمه می گیرد و کمتر از تامل بهره دارد، به شباهت شعر مولوی با سوررئالیسم اروپایی پرداخت و گفت: سوررئالیسم اروپایی به مانند غزلسرایی مولانا بیشتر از وجدان ناآگاه صورت می گیرد تا آگاه.
این استاد برجسته دانشگاه تهران گفت: غزل سرایی مولانا طرز خاصی دارد که شبیه به غزل سرایان پیشین خود چون سنایی و عطار نیست.
وی افزود: شعر او بیشتر از جوشش درون سرچشمه می گیرد و کمتر از تامل بهره دارد. بنابر این آن را می توان "شعرخودرو" نامید. از این جهت شباهتی میان این نوع غزل سرایی و سوررئالیسم اروپایی دیده می شود که آن هم بیشتر از وجدان ناآگاه صورت می گیرد تا آگاه.
این محقق برجسته کشورمان زمان، خانواده و دوری از وطن را 3 عامل بزرگ تاثیرگذار در تکوین وجودی مولوی برشمرد و گفت: نزدیک عمر مولانا مقارن با یورش مغول گذشت این وضع در بی قراری روح وی اثر گذار می شد و به صورت تب و تاب و سماع صوفیانه نمود می کرد. البته عوامل دیگر نیز در کار بودند.
دکتر اصغر دادبه که خود دستی چیره درمولانا شناسی دارد،دبیر علمی روز اول سمینار بود که در حال دعوت دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن به جایگاه است
وی افزود: علت دوم خانواده مولوی است؛ خانوادذه مولوی به شدت افراطی بودند و تعادل در این خانواده کمتر دیده می شود و دوگانگی فکری در این خانواده وجود دارد. به گونه ای که از میان شعرای بزرگ ایران تنها کسی که زندگی خاصی دارد مولاناست که تمام زندگی او در حالت افراطی می گذرد.
وی به تفاوت غزل های مولوی با دیگر غزل سرایان اشاره کرد و گفت: غزل سرایی مولوی شیدایی است و حاکی از یک روح برافروخته و بسیار هیجانی دارد برای اینکه بر روی کلمات تامل نمی شود و غزل ها در حال هیجان و حرکت گفته می شود. به گونه ای که می توان غزل مولوی را حرکتی و کائناتی خواند.
دکتر اسلامی ندوشن افزود: در غزلیات مولانا جسم و جان یکی می شود و علت آهنگینی و هماهنگی غزلیات مولانا به همین دلیل است.
وی با بیان اینکه سوررئالیسم اروپایی نیز به نوعی تحت تاثیر زمان قرار گرفته است، یادآور شد: سوررئالیسم یعنی فراواقعی. برای اینکه دنیا از واقعیت به تنگ آمده و جواب زندگی را از واقعیات نتوانسته بشنود. برخورد سنت و صنعت در اوایل قرن بیست اروپا و تکان هایی که به زندگی مردم داد در اندیشه و کلام نیز وارونگی را ایجاد کرد. اروپائیان فراواقعیتی را در کلام ایجاد کردند و شاعرانی نیز به ظهور رسید. البته این فراواقعیتی به کلام خلاصه نشد بلکه در سایر شئون بشری نیز ظاهر گشت.
دکتر اسلامی ندوشن در پایان افزود: سیطره ماشین بر زندگی اندیشه ها را به نوآوری فرامی خواند و این تلاطم فکری سرانجام به جنگ اول جهانی منجر شد. طبایع تازه جو اندیشیدند؛ اکنون که زندگی در شئون مادی به وسایل جدید دسترسی یافته چرا در زمینه هنر نه؟ بنابراین نهضت ضد سنت پدید آمد و در نقاشی، مجسمه سازی، موسیقی از جمله شعر تاثیر گذار و وجدان ناآگاه در کنار وجدان آگاه به کار گرفته شد.
دکتر جاوید مجددی از اساتید دانشگاه راتجرز آمریکا نیز طی مقاله ای به تشریح شیوه تدریس مولانا با توجه به کتاب " فیه ما فیه" پرداخت و گفت: بیشتر تحقیقاتی که اشاره به این موضوع دارند از تذکره های مولانا به عنوان منبع استفاده می کنند.
وی افزود: کتاب "فیه ما فیه" جمع یادداشت های شاگردان حلقه مولاناست. این کتاب نه تنها به مطالب جالبی درباره حلقه مولانا اشاره می کند بلکه بیانگر دیدگاه های مختلف نسبت به حلقه مولاناست. این کتاب به این مسئله اشاره می کند که حلقه های تدریس دیگری در آن زمان در قونیه تشکیل می شده که اختلافاتی باحلقه مولانا داشته است.
دکتر مهدی نوریان از اساتید دانشگاه اصفهان نیز در این کنفرانس جهانی به ارائه مقاله خود به عنوان "از حکیم غزنوی بشنو تمام؛ تاثیر سنایی بر مولوی" پرداخت و گفت: برای راهیابی به دریای بیکران اندیشه های مولانا ناچار باید سرچشمه های آن را دریافت. مولانا مانند هر شاعر یا نویسنده بزرگ دیگر در خلق آثار خویش از خوانده ها و آموخته هایش بهره برده است و با نیروی شگرف اندیشه خلاق خود آنچه را از دیگران گرفته چنان پرورش داده است که گویی خود مبدع آنهاست به همین سبب گاهی یافتن آن ماخذ به دشورای صورت می گیرد.
وی در پایان با تشریح چگونگی بهره مندی مولانا از آثار سنایی گفت: آثار حکیم سنایی غزنوی از با اهمیت ترین منابع فکری و زبانی مولاناست که خود او بارها با تعبیرات گوناگون بر آن تصریح کرده و از خوانندگان آثارش به تاکید خواسته است تا برای درک بهتر آنها به سخن سنایی رجوع کنند.
حداد عادل:نینامه میوه عمر مولاناست
دکتر غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان ادبی فارسی نیز از جمله سخنرانان این مراسم بود که پیش از شروع رسمی مراسم در سخنانی گفت:نینامه میوه عمر مولانا است و ترکیب بههنجاری از علم و عشق است که حاوی نیمه اول و دوم عمر مولوی می باشد.
وی با اشاره به آشفتگی مولانا پس از ملاقات با شمش و سرودن نینامه گفت: مولانا احساس کرده بود که باید به سرودن کتاب جامعی چون مثنوی همت گمارد چنانچه وقتی حسامالدین چلبی درخواست کرد که مریدان شما به مثنویهایی مانند الهینامه، منطقالطیر و ... توجه زیادی دارند و جا دارد شما مثنوی تالیف کنید. مولانا دست به گوشه دستار خود برد و 18 بیت اول نینامه را کهاز پیش سروده بود درآورد و قرائت کرد.
حدادعادل با بیان اینکه نینامه فهرست مثنوی است با بیان اینکه نینامه مولانا که مثنوی را با آن آغاز میکند در حقیقت فهرست مثنوی است، افزود: نینامه برای مثنوی بلاتشبیه مانند سوره فاتحة الکتاب در آغاز قرآن است. جایگاه سورههای کوتاه قرآن در پایان قرآن است. اما فاتحهالکتاب استثنا است. مفسران گفتهاند که این سوره روح تعالیم قرآن یار از توحید، نبوت، معاد، امامت در خود دارد که نینامه مولانا نیز چنین است.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی یادآور شد: نینامه دو بخش است یکی 18 بیتی که مولانا سروده بود و دیگری 16بیتی که بر آن افزود که جمعاً 34 بیت با مضمون واحد دارد. مولانا کتاب خود را با سبکی بدیع آغاز می کند و از آن روش معمول سایر مولفان که کتاب خود را با تمهیدهای شناخته شده آغاز می کند عدول کرده اما مقصود او همان چیزی که دیگران در تمهیده می گفتند لکن او به عنوان هنرمند بیان هنری را به استخدام در میآورد.
دکتر حداد عادل یادآور شد: مولانا می خواهد به حسام الدین و مریدان و همه اعصار و نسلها که سخن او را میشنوند بگوید من مانند یک نی می خواهم ناله کنم و رازگویی کنم و سر عشق را بر ملا نمایم. این نی که مولانا مثنوی را با آن آغاز می کند در واقع خود مولانا است.
وی در ادامه به تحلیل محتوایی 34 بیت نینامه پرداخت و گفت: مهمترین پیام مولانا در مثنوی "عشق" است و این نینامه به بیان عشق اختصاص دارد و ما می توانیم در مقایسه با اثر سترگ شاهنامه فردوسی مثنوی را "عشقنامه" بخوانیم و بدانیم.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی تاکید کرد: همه مردم جهان و به ویژه جهان امروز به شنیدن پیام مولانا محتاج هستند. او ما را از حرص و عیبها ی اخلاقی دیگر مانند حسد، دروغ، ریا و ... برحذر میدارد و این سخن بسیار لطیف و عزیزی است که مولانا از آغاز مثنوی از میان همه عیبها بر حرص انگشت گذاشته و ما را به دوری از آن فراخوانده است.
وی با اشاره به ابیات دیوان حافظ و سرودههای فردوسی در مورد دوری از حرص و از تصریح کرد: حرص یک بلیهای است که در همه عرصههای سیاسی، اقتصادی، خانوادگی، تجاری و ... قدم می نهاد. 400 سال است که جهان اسیر حرص و از غرب است. آیا استعمارگری جز جلوه زشتی از حرص است. آیا جز این نیست که آن حرص به مدد فناوری به سراغ مردم بیچاره جهان رفته است و این همه مصیبت به بار آورده است و همین امروز نیز این حرص و آز که در قابل سرمایه درای لجام گسیخته و بیرحم فعال است نه فقط دنیای غیرغربی را بیچاره کرده که در درون دنیای غرب نیز بحران به وجود آورده است.
آیتآلله محمد موسوی بجنوردی هم از جمله مدعوین نشست بود.حداد عادل در حال هدیه دادن قرآنی که به تازگی برگردان فارسی کرده است به آیتالله بجنوردی است
دکتر حدادعادل در پایان تاکید کرد: مولانا درمان حرص را تنها عشق میخواهند و معتقد است با توسل به انسان کامل و همه خوبیها و ارزشها انانیت را میتوان محو کرد و ریسه حرص و حسد را برکند و مراد مولانا از عشق چنین درمانی است.
دکتر کاظم موسوی بجنوردی رئیس مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی نیز در بخشی از این مراسم با بیان جایگاه مولانا در فرهنگ و تمدن ایران تاکید کرد: مکتب مولانا مکتب عشق است و چقدر ظلم است که به اسلام که با وجود برخورداری از مکتب عشق و صلح چنین معاملهای شود که برخی گروههای سیاه اندیش خشونت را ملاک کار خود قرار میدهند بدون آنکه پیامی برای زندگی داشته باشند. مولانا عشق را درمان همه دردها می داند و از همین عشق است که مولانا به صلح میرسد و فرهنگ ایرانی- اسلامی همان پیام صلح را دارد.
وی در جمع بسیاری از ملوی شناسان داخلی و خارجی تاکید کرد: ایرانیان با چنین فرهنگی زندگی می کنند و این فرهنگ نقش بسیار موثری در اندیشه بشری داشته و دارد. در واقع فرهنگ اسلامی با حضور فعال ایرانیان شکوفا شد و مولوی بازتابنده روح ایرانی است.
به گزارش مهر، در ادامه مراسم گشایش کنفرانس جهانی بزرگداشت مولانا جلالالدین بلخی دکتر حسین نصر از سنت گرایان اسلامی طی سخنانی از طریق ویدئو کنفرانس از دانشگاه جورج واشنگتن آمریکا به بیان نقطه نظرات خویش در مورد جایگاه اندیشه و شعر مولانا در جهان پرداخت.