حال امکاناتی که در این فضا در جهت رفاه حال همگان طراحی میشود محتاج استفاده از وسایل، ابزارها و نیروهایی است که موجبات راحتی زندگی شهری را فراهم میآورد و متولی این امر بهطور حتم شهرداری هر منطقه است. در کنار امکانات رفاهی و خدماتی، وجود نمادها و المانهایی در قالب آثار هنری هر شهری را به مفهوم شهر بودنش نزدیکتر میکند و همچنین وجود این آثار موجب میشود تا شهروندان بهعنوان مخاطب عام و خاص از این زیباییهای بصری لذت ببرند و زندگی شهری نیز تبدیل به یک زندگی ماشینی نشود. این موضوع هم کاملا محتاج به ارائه آثار هنری به دست هنرمندان چیرهدست است تا آفریدههای آفریدگار را بهگونهای دیگر و با نوع نگاه متفاوتتر از دریچه چشم مخلوق بنگرند.
مجسمه بهعنوان عنصری زیبایی شناختی تاثیر قابل توجهی در شهرها و عرصههای عمومی دارد. اساسا مجسمهها بهعنوان یک المان شهری همواره مورد توجه مردم بودهاند. اما روزگاری است که با وجود خیز تهران برای توسعه بیشتر مجسمهها در میادین شهر و پارکها و فضاهای عمومی، شاهد بداخلاقیهای بسیاری بودیم. بهعنوان نمونه گمشدن بیش از 12 مجسمه شهری در سال گذشته در تهران و تشکیل پرونده آن و در نهایت پایان خاموش این پرونده. با این همه مجسمه سازان برای نصب مجسمهها بهعنوان یک المان در مبلمان شهری دارای دیدگاه ویژهای هستند. دیدگاهی که میتواند تاثیر زیباشناختی استفاده از مجسمهها در سطح شهرها را مورد دقت بیشتری قرار دهد.
قدرتالله معماریان درخصوص حضور مجسمه در فضای شهری و تاثیر آنها بر زندگی شهروندان میگوید: فضای شهر به خانهای بزرگتر شبیه است، خانهای که شهروندان در آن زندگی میکنند. چنانکه وقتی برای خانه مجسمهای میخریم و بهعنوان یک وسیله تزئینی آن را در گوشهای میگذاریم در کنار آن عناصر دیگری نیز مانند مبلمان، لوستر و...وجود دارد که از لحاظ بصری با ارزشتر و غالبتر جلوه میکنند، حال چیدمان آن خانه میتواند دارای ارزش بصری باشد و یا بسیار آشفته و ناهماهنگ.بهطور حتم در یک خانه با چیدمان صحیح میتوان جلوه بهتری از مجسمه بهعنوان یک وسیله تزئینی را مشاهده کرد و این موضوع در مورد شهر نیز با همین تعریف میتواند مصداق داشته باشد.
این هنرمند پیشکسوت عرصه مجسمهسازی معتقد است: چنانکه در شهر نیز عناصری مانند بیلبوردهای تبلیغاتی، تابلوهای مغازهها در رنگها و اندازههای مختلف، سیمهای برق و... همگی در قالب هجوم اطلاعات درنظر گرفته میشوند که بسیار تاثیرگذار نیز هستند، مجسمه احتیاج به فضای مفهومی در ارتباط با خودش دارد. یعنی فضایی که در آن قرار میگیرد به تناسب رنگ و نوع و جنس مواد، فاصله اشیا، وجود خطوط عمودی و افقی و حتی فضای سبز بهویژه درختان بلند و ساختمانها و تابلوهای تبلیغاتی همه وهمه میتوانند تاثیرات مثبت و منفی در اثر هنری داشته باشند. به گفته این هنرمند مجسمهسازی، مجسمه احتیاج به خوب دیده شدن دارد، چنانچه در مثالی میتوانیم بگوییم بهترین مجسمه یا تابلوی نقاشی در یک گالری آشفته اصلا دیده نمیشود.
وی به شهر تهران اشاره میکند و میگوید: در شهری مانند تهران نیز عموما هماهنگی در اکثر آثار هنری وجود ندارد و از سوی دیگر وقتی وارد خیابانها میشویم شاهد تنوع در طراحی تابلوهای سردرمغازهها هستیم و با آنکه هر یک توسط هنرمندی طراحی شده ولی چون از یک نظم کلی پیروی نشده و هیچ استانداردی در طراحی آن اعمال نشده، فرم ناهمگونی را در کل به نمایش میگذارد. بهطور مثال درخصوص همین بحث اگر قانونی اعمال شود که صرفا داروخانهها حق استفاده از رنگ سفید را در تابلوهای سردر خود داشته باشند بهطور حتم میتوانیم با همین مشخصه به راحتی آن را در هر جایی پیدا کنیم. وی در ادامه میافزاید: در شهر ما آزادی بصری شهروندان تعریف نشده است چنانکه از صبح به محض ورود به خیابانها به عناوین مختلف با دیدن انواع جلوههای تبلیغاتی روی اتوبوسها، دیوارها، تابلوها و بنرها و...مورد تهاجم بصری قرار میگیریم. در نتیجه ساماندهی شهری با هوشمندی بیشتری باید صورت بگیرد.
روند هنری شهر با حضور علما و هنرمندان بزرگی به این نقطه رسیده است.پس نباید در اینگونه مسائل با نقطه ضعفی روبهرو باشیم . اگر در نهایت بخواهیم مناسبترین محل را برای نصب مجسمهها درنظر بگیریم پارکهای سطح شهر مناسبترین گزینه هستند زیرا صرفا در آن مکانهاست که مخاطب میتواند در آرامش با اثر هنری ارتباط برقرار کند و از دیدن آن لذت ببرد.
جعفر نجیبی که در سمپوزیومهای متعددی شرکت داشته و در سومین سمپوزیوم مجسمهسازی نیز در مرحله نخست بود درخصوص ساخت مجسمه در قالب مدلهای رئال و مفهومی آن در حوزه شهری و برگزاری سمپوزیومهای مختلف و تاثیر آن بر مخاطب خاص و عام میگوید: برگزاری اینگونه گردهماییهای هنری از بسیاری جهات خوب است زیرا مردم با مراحل ساخت مجسمه از نزدیک آشنا میشوند، در این کارگاهها بعضی مجسمهها به سبک مدرن ارائه میشوند و فرمهای انتزاعی دارند ولی بهدلیل برخی محدودیتهای جامعه بایدها و نبایدهایی نیز در ساخت آثار وجود دارد.
وی درخصوص زیباسازی شهری و پیشینه آن در کشورمان گفت: زیباسازی شهری از دوران کهن در کشور ما وجود داشته و در آن زمان در فرمهای معماری بسیار شاهد آثار ماندگاری هستیم. در کتیبههایی که برای ثبت تاریخ به یادگار مانده شاهد فرمها و آثار زیبایی هستیم که به جا مانده از آن دوران است. در هنر اسلامی نیز با اندکی تفاوت در نوع معماری شهری، در مساجد، ظروف سفالی و فلزی که دارای فرمهای حجمی منقش به حیوانات بودهاند آثاری به یادگار مانده از آن ایام است، همچنین معماری مساجد شهر اصفهان از دوره صفویه شاهد کارهای تجریدی و هندسی روی کاشیها و یا گلهای خطایی و شاهعباسی و یا استفاده از خشت بهصورت برجسته در کتیبههای دوران سلجوقی و همچنین استفاده از نقوش اسلیمی و تزئینات روی ابزار جنگی دوران اسلام گواه براهمیت زیباسازی شهری از ابتدای تمدن ایران زمین بوده است.نجیبی میگوید:
به مورد دیگری نیز در این خصوص اگر بخواهیم اشاره کنیم وجود مجسمه شیر و قوچ بر سر مزار مبارزان شجاع در ایام قدیم بهخصوص در شهرهای شیراز و آذربایجان است.
نجیبی درخصوص نصب مجسمهها در فضای شهری میگوید: در حال حاضر معماری شهر ما از لحاظ طراحی بهگونهای است که با حضور مجسمهها در گوشه و کنار شهر هماهنگ نیست زیرا فضای میادین و خیابانها با توجه به محدود بودن و شلوغی بسیار برای حضور مجسمهها مناسب نیست و همین عامل باعث شده توجهی به آنها نشود. بهعنوان مثال در برخی میادین که قرار است مجسمه در آن ساخته شود، بهدلیل بیتوجهی به فضاهای پیرامونی، کار خوب و مناسبی صورت نگرفته است. همچنین درخصوص کارهای فیگوراتیو و پرتره استفاده از متریال سنگ در اینچنین آثاری میتواند بهترین گزینه باشد زیرا ماندگاری آن از سایر مواد برای ساخت مجسمه بیشتر است.
موضوع دیگری که باید به آن اشاره کرد آن است که در فضای شهری مردم بهدلیل مشغله کاری به آثار هنری توجه چندانی نمیکنند و شاید صرفا استفاده از این پدیده را برای اوقات فراغت خود درنظر میگیرند، بهویژه هنگامی که برای گردش به مکانهایی مانند پارکها و غیره میروند متوجه این آثار آن طور که شایسته است میشوند. ولی در مجموع باید گفت که بهترین فضایی که برای نصب مجسمهها میتوان درنظر گرفت فضای پارکهایی است که هنرمندان بتوانند در قسمتی از آن کارهای خود را اجرا کنند که بدین شکل آن مکان به نوعی تبدیل به یک فضای هنری میشود و مخاطبین نیز میتوانند با هر سلیقه از این آثار لذت ببرند که البته در این میان نقش شهرداری بهعنوان یک ارگان حمایتکننده میتواند موجب شود که هنرمند با توجه به تامین معاش خود از سوی مسئولین ذیصلاح با خیال آسوده به ساخت آثار خود بپردازد.