چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۰ - ۰۵:۱۰
۰ نفر

جابر تواضعی: منع پخش سه سریال «تا ثریا»، «شیدایی» و «پنجره» در طول تاریخ حیات تلویزیون، اتفاق عجیب و غریب و بی‌سابقه‌ای به حساب می‌آید.

 آن هم در شرایطی که این رسانه برای تولید آثار منطبق با سیاست‌هایش ضوابط سخت و پیچیده‌ای را وضع کرده و در طول این سال‌ها هم ذائقه مخاطبانش را با آنها پرورش داده و هم برنامه‌سازان را به تمکین واداشته است.

اگر پای صحبت حرفه‌ای‌های تلویزیون و مخصوصاً تولیدکنندگان فیلم و سریال نشسته باشید و گفت‌و‌گو‌هایشان را با رسانه‌های مختلف خوانده باشید، می‌دانید که آنها باید طوری بر شمشیر دولب پسند و سلیقه مخاطب و سطح توقع مسئولان و مدیران حرکت ‌کنند که هیچ‌کدام را از دست ندهند و همین ایجاد هماهنگی بین این دو مقوله که گاهی زمین تا آسمان با هم فرق دارد، یکی از مهم‌ترین توانایی‌های آنهاست.

سیروس مقدم یکی از شاخص‌ترین افراد فعال در این زمینه است؛ کارگردان حرفه‌ای و کارکشته‌ای که مرور کارنامه‌اش در این سال‌ها به وضوح پیشرفت او را نشان می‌دهد. حالا دیگر به جرأت می‌توان گفت نام او برای یک سریال تلویزیونی برندی است که هم وجود درون‌مایه‌ای گیرا و پرکشش و جذاب برای مخاطب عام را تضمین می‌کند و هم برای منتقدان و کسانی که کمی جدی‌تر به این رسانه نگاه می‌کنند، حرفی برای گفتن دارد.

اما فارغ از مباحث هنری، بد نیست که از زاویه‌ دیگری مثل اقتصاد نیز به این سریال نگاه کنیم. «تا ثریا» داستان زن تنهایی با همین نام را روایت می‌کرد که باید تک و تنها با مسائل و مشکلات پیش رویش دست‌و‌پنجه نرم کند. داستان اصلی سریال از جایی آغاز می‌شد که او پس‌اندازش را به‌صورت مشارکت در اختیار فردی قرار می‌دهد. اما با وجود حساسیت‌های ثریا، او وارد کار قاچاق می‌شود و پول از بین می‌رود. اما این پول در پایان سریال، ناگهانی و بی‌مقدمه به ثریا و خانواده‌اش برمی‌گردد و آنها با آن پول مغازه‌ای اجاره می‌کنند تا کسب‌وکاری راه بیندازند.

میزان نقدینگی در جامعه به دلایل مختلفی از جمله اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها و دادن مبالغ نقدی به دست مردم به‌شدت افزایش یافته است. از سوی دیگر پایین بودن نرخ سود بانکی، نابسامانی‌های موجود در این عرصه و اختلاس بزرگی که این اواخر اتفاق افتاد، اعتماد مردم را به این سیستم ضعیف و ضعیف‌تر کرد. به این ماجرا اضافه کنید پایین بودن نرخ سود بانکی از نرخ تورم را. بنابراین جامعه خیلی نمی‌داند باید با این نقدینگی بی‌هدف چه کند. بخشی از مردم ترجیح می‌دهند سرمایه‌شان را در اختیار یک کارآفرین قرار دهند و در راه‌اندازی یک کار جدید با وی مشارکت کنند. چیزی که در علم فقه نیز تعاریف متعددی دارد و با رویکردها و برخوردهای متفاوت، صورت‌ها و در نتیجه احکام فقهی متفاوتی - از مشارکت گرفته تا ربا- پیدا می‌کند.

اما پدیدآورندگان سریال، همه این گستردگی دامنه را نادیده گرفته‌اند و از ابتدا بر مفهوم ربابودن کار ثریا تأکید می‌کنند، بدون اینکه تعریف خود از ربا را با این مفهوم فقهی هماهنگ و هم‌خوان کنند. پرداختن به چنین موضوعی خواسته یا ناخواسته نقش مباحث فقهی و احکام را به بحث باز می‌کند. این در حالی است که فقه هر نوع مشارکتی را مصداق ربا نمی‌داند. کاش در شرایطی که همه برنامه‌های تلویزیونی نام یک کار‌شناس مذهبی را نیز در تیتراژشان یدک می‌کشند، سیاستگذاران تلویزیون و همین‌طور سیروس مقدم به‌عنوان صاحب هنری اثر با دقت بیشتری با این موضوع روبه‌رو می‌شدند.

ثریا با دختران و داماد‌هایش در ‌‌نهایت یک مغازه راه می‌اندازند تا به تعبیر سریال به‌جای رباخواری، با این سرمایه یک کسب‌وکار جدید راه بیندازند. این گره‌گشایی برای ثریا را در حقیقت باید پیش‌نهاد عمومی دست‌اندرکاران برای تمامی موارد مشابه تلقی کرد. ولی آیا می‌شود برای همه مردم چنین نسخه‌ای پیچید؟ ضمن اینکه بد نیست از خودمان بپرسیم رکودی که دامن بسیاری از مشاغل را گرفته، چه کسی را به راه انداختن یک کسب‌وکار جدید ترغیب می‌کند؟

در بعد کلان نیز افول رتبه ایران براساس آمار‌های جهانی وضعیت خوبی را نوید نمی‌دهد. دیدن ماجرا از منظر خُرد نیز نیاز چندانی به توضیح ندارد. گذشته از اینها آیا همه مردم مثل ثریا توان به‌کار‌گیری و استفاده از این سرمایه را در خود دارند؟ آیا همه آنها دختر و داماد بی‌کار دارند؟ کارمندی که با نخوردن و نپوشیدن شندرغازی جمع کرده تا سرمایه‌ای برای آینده بچه‌ها و پیری و کوری خودش باشد، با کدام دانش و تخصص تجاری باید کار جدیدی را شروع کند یا روی چه کار پاره وقتی سرمایه و انرژی بگذارد که ارزش پولش پایین نیاید؟ سرمایه‌گذاری روی مواردی مثل مسکن، ارز یا طلا هم که ریسک پایین‌تری دارد باعث می‌شود که او را به سفته‌بازی و فرصت‌طلبی و سودجویی متهم کنیم. آشفته‌بازار فعلی طلا و ارز حاصل اعمال سیاست‌هایی از این دست و ناهمخوانی سیاست‌های نهادهای مختلف جامعه با یکدیگر است.

صدا و سیما فقط انذار می‌دهد و نصیحت می‌کند. ولی باید قبل از هر پند و نصیحت و توصیه‌ای این نکته را درنظر بگیرد که حتی مخاطبان صدیق و وفادارش باید در چه بستری به توصیه او جامه عمل بپوشانند؟ به‌عبارت دیگر باید قبل از هر توصیه‌ای از خود بپرسند ما و دیگران در طول این‌ سال‌ها چه بستری را برای عمل به این پیشنهادها فراهم کرده‌ایم که حالا از خاطیانش شاکی و گله‌مند باشیم؟

کد خبر 159002

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز