یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۱ - ۰۹:۰۰
۰ نفر

دلارام عظیمی: آمارها به تنهایی در مورد تاثیر گروه بریکس در رشد اقتصاد جهان قضاوت می‌کنند. ارتقای قابل توجه سهم 5کشور عضو گروه بریکس در غنی‌شدن تولیدات کره زمین از 16 تا 25درصد و احتمال افزایش این میزان با درنظرگرفتن شرایط فعلی اروپا و رکود اقتصادی آمریکا بر هیچ‌کس پوشیده و پنهان نیست.

اعضای بریکس

با وجود این و به‌رغم تاثیرات آشکار بریکس از جنبه‌های اقتصادی، کشورهای عضو این گروه هنوز از نظر قدرت سیاسی جایگاه قابل توجهی در عرصه بین‌المللی در اختیار ندارند و تلاش آنها برای تبدیل‌شدن به یک بلوک جدید قدرت، با موانع داخلی ازجمله برخی راهبردهای اقتصادی و سیاسی روبه‌رو است.

اصلی‌ترین نهاد‌های جهانی و در وهله نخست صندوق بین‌المللی پول، بعد از جنگ جهانی دوم و زمانی‌که جامعه جهانی تحت‌تأثیر کامل قدرت‌های دیگر اقتصادی قرار داشت، شکل گرفتند و امروز کشورهای صاحب قدرت به راحتی حاضر به از دست دادن چنین جایگاهی نیستند. به همین خاطر از مدت‌ها پیش بر سر انتخاب رئیس جدید بانک جهانی کشمکش و جنجالی طولانی راه افتاده و ایالات متحده که در ازای سپردن ریاست صندوق بین‌المللی پول به یک اروپایی، براساس یک توافق نوشته نشده در مورد انتخاب ریاست بانک جهانی تصمیم‌گیری می‌کند، این بار روی جیم یونگ‌کیم کره‌ای‌الاصل و استاد دانشگاه سرمایه‌گذاری کرده، درحالی‌که کشورهای عضو بریکس خواهان برگزیده‌شدن انگوزی اکونجو ایویلای نیجریه‌ای برای ریاست بانک جهانی هستند.

موضع‌گیری‌های جداگانه دوطرف برسر انتخاب این پست به‌طور روزمره در هر زمینه و سطحی تداوم داشته و البته این بار بیش از هر زمان دیگری نگاه کنجکاو جامعه جهانی را به سوی خود جلب کرده‌اند چراکه تنها بعد از تصمیم‌گیری و انتخاب نهایی می‌توان در مورد آمادگی دو گروه (قدرت‌های بزرگ غربی اقتصاد و بریکس) نسبت به همکاری متقابل، ایده روشن تری داشت، به‌ویژه اینکه هر دوطرف نسبت به ضرر و زیان ناشی از عدم‌توافق با دیگری واقف هستند؛ کشورهای عضو بریکس به تکنولوژی برتر و دانش وسیع این علم و بازارهای فعال در این عرصه نیازمند هستند و کشورهای غربی به سرمایه‌گذاری‌های مستقیم اقتصادی کشورهای درحال توسعه در سرزمین‌های خود به‌منظور بازگشت به شرایط طلایی سابق دل بسته‌اند. دقیقا همین نیاز متقابل سبب بروز پارادوکس و تضادهایی در بستر فعالیت‌های این 5کشور و حتی باور کلی مبنی بر ضد‌آمریکایی بودن گروه بریکس، شده است. هم‌اکنون کشورهای عضو گروه بریکس و در راس آنها چین همچنان برای توسعه اقتصاد خود به ایالات متحده اتکا و اطمینان می‌کنند و حتی عدم‌توافق اعضای این گروه به‌ویژه تنش‌های موجود میان هند و چین در مورد اختلافات مربوط به محدوده قلمروی دوکشور، از تاثیر جلسات اخیر بریکس کاسته‌اند.

اهداف متفاوت

کشورهای عضو گروه بریک (برزیل، روسیه، هند و چین و قبل از پیوستن آفریقای‌جنوبی) نخستین نشست سالانه خود را 3سال پیش در اوایل بحران اقتصادی جهان در روسیه برگزار کردند. این گروه که در حال حاضر تقریبا نیمی از جمعیت حال حاضر دنیا و یک‌پنجم کل اقتصاد جهانی را در اختیار دارد، عزم خود را به‌منظور بازسازی ساختار اقتصادی و مالی جهان جزم کرده و تلاش کشورهای عضو در این راستا اختلاف‌نظرهایی را در برخی موارد میان خود این دولت‌ها پدید آورده است. به عبارتی دیگر دربطن گروه بریکس، مواضع کشورهای عضو یکسان و مشابه نیستند. چین که بین این پنج کشور، بزرگ‌ترین قدرت اقتصادی را به‌خود اختصاص داده، خواهان موقعیتی بهتر نزد صندوق بین‌المللی پول و نقش مهم‌تر واحد پولی خود در تجارت جهانی شده و در واقع بریکس را فرصتی مناسب برای هرچه بیشتر به مبارزه طلبیدن دلار و یورو می‌داند. چین از بیشترین میزان ذخایر ارزی به مبلغ 3200میلیارد دلار برخوردار است و ذخایر هند و برزیل به‌ترتیب 320 و 350میلیارد دلار برآورده شده و روسیه 524میلیارد دلار ذخایر ارزی در اختیار دارد. با وجود این، احتمالات زیادی در مورد اینکه دولت مسکو از حقوق خاص برداشت خود از صندوق بین‌المللی پول به‌منظور حمایت از کشورهای بحران‌زده و گرفتار استفاده کند، مطرح شده است. کارشناسان اقتصادی روسیه معتقدند هرچند مسکو از بی‌ثباتی اروپا هیچ سودی نمی‌برد اما احتمال اینکه کرملین به ذخایر بانک مرکزی مراجعه کند، بعید خواهد بود و احتمالا ترجیح می‌دهد برای انجام دخالت‌های مستقیم در این عرصه از طریق صندوق بین‌المللی پول به کشورهای ضعیف‌تر جنوب اروپا نظیر یونان، اسپانیا و ایتالیا یاری رساند. علاوه بر این مسکو تلاش می‌کند با رد انتقادهای وارده به پیروزی اخیر ولادیمیر پوتین در انتخابات ریاست‌جمهوری این کشور، موقعیت از دست رفته قبلی درپی سقوط اتحاد جماهیر شوروی سابق را با حضور مجدد او در راس قدرت به دست آورد.

در جست‌وجوی اتحاد

به‌رغم مواضع اتخاذ شده از سوی کشورهای عضو بریکس در نشست اخیر آنها در دهلی‌نو، شک و تردید‌ها در مورد انسجام و پیوستگی لازم این گروه همچنان پابرجاست. ایده تولد بریکس ابتدا در سال2001 با هدف جابه‌جایی قدرت اقتصادی جهان از کشورهای توسعه‌یافته به کشورهای در حال توسعه شکل گرفت اما امروز بریکس با گروهی که در سال2006 در اولین نشست خود در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل گرد هم آمد، تفاوت‌های زیادی کرده و سال گذشته میلادی با اضافه شدن آفریقای‌جنوبی به این جمع به‌عنوان عضو پنجم و نماینده قاره آفریقا، حتی نام خود را هم از بریک به بریکس تغییر داد. این واقعیت که بریکس طی این سال‌ها به‌عنوان یک گروه مهم مشورتی در حوزه مسائل اقتصادی و سیاسی جهانی عمل کرده، قابل انکار نیست. پیش‌بینی‌ها حاکی از این است که اقتصاد مشترک کشورهای گروه بریکس تا سال 2035 میلادی از 7کشور صنعتی جهان هم سبقت خواهد گرفت.

درحالی‌که گروه بریکس به‌عنوان 5 قدرت نوظهور اقتصادی، فرصتی برای هریک از اعضای خود به‌منظور ایفای نقش مهمی در صحنه بین‌المللی فراهم می‌کند، یکی از چالش‌های پیش‌روی این گروه، حفظ انسجام لازم میان اعضای آن خواهد بود. یکی از این اختلاف‌نظرها به موضوع بانک توسعه بریکس مربوط می‌شود که در رابطه با آن اختلاف‌های آشکاری در مواضع، منافع و خط‌مشی کشورهای عضو به چشم می‌خورد. اعضای این گروه با توجه به ذخایر ارزی قابل توجه چین، نسبت به سلطه پکن روی این بانک توسعه ابراز نگرانی می‌کنند. این کشورها حتی در مورد انتخاب نامزد پیشنهادی خود برای ریاست بانک جهانی هم در مورد یک کاندیدای مشخص توافق نکردند و این در واقع تکرار همان سناریویی است که سال گذشته در مورد انتخاب کاندیدای مشترک برای ریاست صندوق بین‌المللی پول رخ داده بود. از منظر سیاسی در سال گذشته میلادی، حضور دسته‌جمعی اعضای بریکس در نشست شورای امنیت سازمان ملل فرصتی به‌منظور هماهنگ شدن مواضع آنها در مورد مسائل جهانی فراهم کرده بود اما یک بار دیگر گروه بریکس در اتخاذ مواضع یکسان درمورد حوادث لیبی و سوریه ناکام نشان داد.

در مورد قطعنامه 1973 مربوط به ایجاد منطقه پرواز ممنوع در لیبی، آفریقای‌جنوبی تنها کشور عضو بریکس بود که رای مثبت صادر کرد و در مورد ماجرای سوریه و قطعنامه اخیر مربوط به محکومیت بشاراسد، هند، برزیل و آفریقای‌جنوبی با رای موافق خود برخلاف چین و روسیه که قطعنامه مذکور را وتو کردند، عمل کردند. با اینکه کماکان شانس یکی شدن مواضع سیاسی این کشورها، محتمل به‌نظر می‌رسد اما این نکته که بریکس یک گروه ناهمگون متشکل از دولت‌هایی است که شرایط سیاسی داخلی حاکم برآنها تفاوت‌های چشمگیری دارند را نمی‌توان نادیده گرفت. با اینکه رشد اقتصاد، این 5کشور را گرد هم آورده اما منافع ملی و مسائل ژئوپلیتیکی امکان اینکه اعضای بریکس به یک توافق جمعی در دیدگاه‌های کلی خود دست پیدا کنند را بسیار دشوار و پیچیده کرده است.

اقتصادهای مقتدر اما رقیب

از جنبه اقتصاد داخلی هم هریک از اعضای بریکس با مشکلات متعددی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. در هند رشد روزافزون فقر و افزایش اختلاف طبقاتی بیداد می‌کند و در چین هم شرایط مشابهی برای میلیون‌ها خانوار ساکن این سرزمین ایجاد شده است. از زمان شروع بحران اقتصادی، مصرف‌کننده‌های برزیلی زیر بار سنگین بدهی‌ها قرار گرفته‌اند و البته از سوی دیگر میزان صادرات مواد خام و توانایی سرمایه‌گذاری برزیل و روسیه در کشورهایی همچون ایالات متحده رشد قابل توجهی را نشان داده است. چین و هند هم سرمایه‌گذاری‌های کلانی در آمریکا و اتحادیه اروپا انجام داده‌اند. در گروه بریکس، چین برتری اقتصادی قابل توجهی نسبت به بقیه اعضای این گروه داراست. اقتصاد این کشور 4برابر از برزیل و 10برابر از هند قدرتمند‌تر معرفی شده و همانطور که پیش‌تر هم اشاره شد این یکی از اصلی‌ترین دلایلی است که به مقبولیت و ایجاد بانک توسعه بریکس کمکی نمی‌کند. مانع بزرگ دیگر رقابت فشرده‌ای است که هرکدام از اعضای بریکس در بازار کشورهای توسعه یافته با دیگری دارند. به همین خاطر انتظار می‌رود که بریکس در مقطع فعلی صرفا به یک همکاری مشترک اقتصادی بین کشورهای عضو قناعت کند و تا عمل کردن و شناخته‌شدن به‌عنوان یک بلوک قدرت در عرصه بین‌المللی فاصله زیادی داشته باشد.

در خیلی از حوزه‌های کلیدی، کشورهای بریکس در رقابتی استراتژیک به سر می‌برند. در آسیا، هند و روسیه موانع قدرتمندی علیه سلطه‌طلبی‌های منطقه‌ای چین محسوب می‌شوند. در سطح بین‌المللی روسیه، برزیل و هند خواهان ظهور یک سیستم چند قطبی جهانی که آنها را به‌عنوان مجریان اصلی این پروژه معرفی می‌کند و همچنین افزایش تعداد کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل هستند. برخلاف آنها چین درپی ایجاد یک جهان دوقطبی است که این کشور را نقطه مقابل ایالات متحده قراردهد. با این اوصاف طبیعی است که بریکس برای ایجاد نظم نوین جهانی و پایان بخشیدن به نفوذ آمریکا در شورای امنیت، صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی، چالشی دشوار پیش روی خود خواهد داشت.

آینده بریکس

جاه‌طلبی کشورهای بریکس برای تغییر جهان فعلی در جهت برآورده کردن منافع آنها و افزایش نقش اعضای این گروه به اندازه تاثیر ژئوپلیتیکی این کشورها حائز اهمیت است. کشورهای کلیدی این گروه نظیر چین و روسیه از نظر مباحثی همچون اصول اولیه دمکراسی و آزادی رسانه‌ها و انتخابات آزاد همچنان با انتقادهای وسیعی از سوی جامعه بین‌الملل روبه‌رو هستند. هند هم اخیرا با انتقادهای فراوانی در مورد تلاش‌های دولت این کشور برای سرکوب مخالفان روبه‌رو شده و تعداد زیادی از فعالان تبتی طی هفته‌های اخیر از سوی دولت هند زندانی شده‌اند. این عوامل در درازمدت نمی‌تواند تضمینی در جهت برآورده شدن منافع اعضای بریکس ایجاد کند. به‌خصوص که مسائل داخلی از جمله افشای فسادهای طبقات سیاسی هر 5کشور، این شرایط را دشوار‌تر از قبل خواهد کرد؛ اگرچه معضل اصلی همان بحث رقابتی است که حتی روسیه و چین را که در شورای امنیت از مواضع تقریبا یکسانی برخوردار هستند، در برابر یکدیگر قرار داده است. تلاش‌های روسیه از زمان شکل‌گیری این گروه به‌منظور قراردادن بریکس در رقابت با ایالات متحده و کشورهای صنعتی گروه هفت یک لحظه متوقف نشده‌اند.

بسیاری براین باور هستند که شاید دولت مسکو تمایل چندانی برای حضور در نشست‌های گروه بریکس نداشته باشد ولی آن را به‌عنوان راهی برای تحقق پروژه‌های نفوذ مسکو در مناطق جغرافیایی از دست رفته بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی می‌بیند. به همین دلیل خیلی از صاحب‌نظران اقتصادی اروپا براین عقیده هستند که باید با تشویق مسکو برای جدایی از گروه بریکس، از این کشور به‌عنوان شریکی برای اتحادیه اروپا و تقویت ریشه‌های قدرت این قاره استفاده کرد. برهمین اساس انتخاب مجدد پوتین را به‌عنوان فرصتی برای ایجاد تغییرات می‌پندارند و معتقدند سیاست‌های روسیه هرگز با الگوهای آسیایی نظیر چین و هند همگون نبوده و به‌رغم از دست رفتن وجهه جهانی دولت مسکو، خروج از بریکس به نفع این کشور خواهد بود، اگرچه این تلاش‌ها درحالی صورت می‌گیرند که بریکس همچنان به مبارزه با سیاست‌های غربی نهادهای مالی ازجمله صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی و ماهیت دلار به‌عنوان ارز رایج در مبادلات جهانی ادامه خواهند داد؛ چراکه بریکس سیاست‌های آمریکا و کشورهای غربی را در پاسخ به تحولاتی همچون انقلاب در کشورهای عرب، عاملی برای بی‌ثباتی می‌پندارد. اما موضوع قابل بحث دیگر این است که از نگاه صاحب‌نظران، هند و برزیل به‌عنوان کشورهایی که اخیرا خود را به‌عنوان مخالفان دیکتاتوری معرفی کرده و آن را مانعی برای توسعه ملت‌ها می‌دانند، با کمال میل در جهانی زندگی خواهند کرد که توسط آمریکا و نه چین کنترل و اداره می‌شود؛ همانطور که ایالات متحده ترجیح می‌دهد دولت هند را در جایگاه فعلی چین به‌عنوان قدرت توسعه یافته در قاره آسیا ببیند.

کد خبر 166359

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز