وی که در دولت بیلکلینتون در دو مقطع سفیر ایالات متحده در رژیم صهیونیستی بوده در روند صلح خاورمیانه صاحب نظر است.
دکتر ایندیک بعنوان دستیار مادلین آلبرایت در امور خاور نزدیک تجربه های بسیاری از مناقشه اعراب و فلسطین و بویژه بن بست امنیتی بین رژِیم صهیونیستی و فلسطین دارد.
وی پیش از این در گفتگویی با همشهری دیپلماتیک ادعا کرده بود، ایران مسبب اصلی به بن بست رسیدن تمامی تلاشهای دولت کلینتون برای دست یابی به توافق بین فلسطین و اسرائیل بوده است.
با توجه به سفرهای پی در پی رایس به منطقه و تشدید چانه زنی ها برای اجرایی شدن طرح موسوم به نقشه راه سرویس بین الملل همشهری گفتگویی اختصاصی با این کارشناس انجام داده است که چکیده ای از آن در پی می آید.
گفتنی است مارتین ایندیک در حال حاضر ریاست مرکز مطالعات خاورمیانه ای سابان وابسته به موسسه بروکینگز واشنگتن را عهده دار ست.
- کاندو لیزا رایس بعنوان وزیر خارجه آمریکا طی یک ماه گذشته دو بار از خاورمیانه دیدن کردن است.
سابقه نداشته است در دولت بوش مقامی در این رده بفاصله زمانی یک ماهه دو بار آن هم به بهانه تسریع روند صلح خاورمیانه به منطقه سفر کند.
این موضوع موید چه واقعیتی است؟
این سفرها و گفتگو های رایس در خاورمیانه دارای دو وبژگی است که از منظر کیفی با تمامی تلاشهای صورت گرفته توسط دولت بوش در این عرصه تفاوت دارد. نخست آنکه رایس در این سفرها هم با الورت و هم با ابوماذن در خصوص توافق بر سر وغعیت نهایی یا همان /افق سیاسی/ گفتگو داشته است.
و آنچه رایس انجام می دهد مطرح کردن و نه مذاکره درباره شکل کشورآینده فلسطین است. این رویکردی جدید است زیرا در 6 سال گذشته هیچگاه سابقه نداشته است دولت امریکا در قبال مسائل مطرح افق سیاسی ارائه دهد.
در واقع اگر بحث از دو کشور مستقل اسرائیلی و فلسطینی بعنوان هدف نهایی نقشه راه مطرح می شد به جزئیات دستیابی به آن هیچگونه اشاره ای نمی شد.به عقیده من این ویژگی با هدف عمق بخشیدن به نگاه بوش درخصوص دولت مستقل فلسطینی در کنار اسرائیل نمایان شده است.
ویژگی دوم به پایبندی رایس به مشارکت مستمر در این روند مربوط می شود. رایس در هفته ای که گذشت تقریبا در جا که سخنرانی کرد اعلام نمود به زودی باز خواهد گشت و در جایی دیگر اعلام کرد ماه آینده نیز به خاورمیانه خواهد آمد.
این موضوع نیز از منظر کیفی بی سابقه است زیرا دولت بوش تا پیش از این هیچگاه مشارکتی مستمر در روند صلح میان اسرائیل و فلسطین نداشته است.
مقامات کاخ سفید همواره درباره برنامه ای خوب سخن گفته اند اما به همان نسبت از مشارکت مستمر شانه خالی می کردند.
- بنظر شما دلیل این تغییر رفتار آن هم تنها دو سال مانده به پایان دوره دوم ریاست جمهوری بوش و به بیلت دیگر خداحافظی وی با کاخ سفید چه می تواند باشد؟
اگر درست بخاطر داشته باشم کلینتون تا روزهای پایان حضورش در کاخ سفید به گفتگو ادامه می داد.
دلیل این تغییر رفتار شانسی است که بوجود آمده است. این شانس یا فرصت از پیروزی حماس در انتخابات و یا توافقنامه مکه ناشی نمی شود؛ بلکه مربوط به تهدیدی مشترک است که اعراب سنی ( مصر، اردن و عربستان) و رهبران عرب سنی همچون ابوماذن و فواد سینیوره - نخست وزیر لبنان- از جانب ایران و متحدانش همچون سوریه و حزب الله متصور هستند و اینکه آنها /اعراب سنی/ برای یافتن راهی با هدف دفع خطر ایران، با اسرائیل منافعی مشترک احساس می کنند.
یکی از این راهها برقراری صلح بین فلسطین و اسرائیل است. زیرا بدین ترتیب آنها / اعراب سنی/ قادر خواهند بود ادعا کنند مسیر آنها بهتر از مسیر ایران و حزب الله پاسخ می دهد. با تثبیت روند صلح خاورمیانه این گروه فرصت خواهند یافت مسیر خود را منجر به آرامش و صلح معرفی کنند و راهبرد ایران و متحدانش را تشدید کننده خشونت و تروریسم جلوه دهند.
از سوی دیگر پیشرفت در جبهه فلسطین می تواند مشارکت های آینده با اسرائیل را برای ایجاد اتحادی بالقوه بر علیه ایران و تحرکات این کشور در منطقه در میان ملل این کشورها توجیه کند.
این همان شاسی است که دورنمای دست یابی به موفقیت را برای امریکا ترسیم میکند.
- به این معنی که رایس می تواند روند صلح بین فلسطین و اسرائیل را به سرانجام برساند؟
به سرانجام خیر. اما معتقدم می تواند آنرا بار دیگر به مسیر درست خود هدایت کند و شاید بتواند اندکی آن را به جلو هدایت کند اما اینکه موفقیت نهایی حاصل شود به هیچ وجه خوش بین نیستم.