او یکی از معمارانی است که در طراحی مجموعه اراضی عباسآباد، حضور داشته است. اگرچه مالعزیزی یک معمار آرمانگراست اما نگاهش به اقدامات انجام شده در مجموعه اراضی عباسآباد، خالی از تحسین نیست. با او در مورد این مجموعه و عرصههای فراغتی به گفتوگو نشستیم.
- ارتباط مجموعه اراضی عباسآباد با شهرسازی ایرانی اسلامی در چیست؟
شهرسازی کاری نیست که یکشبه نتیجه دهد. شهرسازی یک نوع فرهنگسازی است. باید یک تاریخ در پس این علم وجود داشته باشد تا بتوان از آن مفهوم رفاه و امنیت برای شهروندان بهدست آورد. قاعدتا شهرسازی از یک نقطه آغاز میشود و امید به آیندهاش باعث میشود که شهری خوب و زیبا داشته باشیم.
از آنجا که میراثدار شهرسازی هستیم و جزو نخستین سرزمینی هستیم که شهر را ساختیم و تعریف کردیم و شبکه راهها و فعالیتها را در شهرهای کهن بنا کردیم، ادعای میراثداری در این زمینه را داریم. شوش قدیمیترین شهر دنیاست؛ شهری که کاخ و معبد دارد و آمیخته است از شبکه راهها و فعالیتهای مختلف. ما فرهنگ خود را به کشورهای مترقی صادر کردیم و آنها نیز این دانش را پالایش کردند و دوباره به ما بازگرداندند. حالا که به ما برگشته مقداری هرج و مرج ایجاد شده ولی امید به آینده اگر نباشد، همین فعالیتهایی که میبینید انجام نمیشود. اراضی عباسآباد خارج از این مقوله نیست. اراضی عباسآباد زمینهایی ذخیره بود که از 45سال پیش برای تنفسگاه شهر انتخاب شده بود. این مجموعه میراثی است که به ما رسیده است. این اراضی را باید با همان منابع موجود به آیندگان واگذار کنیم. اراضی همانگونه که محیط طبیعی شهر محسوب میشوند، تلاش کنیم به همان وضعیت نگه داریم و آن چیزی که در طرح تفرجگاهی عباسآباد شکل گرفت، با حفظ همان ویژگیهای اقلیمی به آیندگان واگذار کنیم. در نتیجه سطح اشغال بهشدت پایین برنامهریزی شد و این برنامه دارای حداکثر دو درصد سطح اشغال است.
- این وضع فعلی اراضی عباسآباد است؟
نه این وضع پیشنهادی مشاور بود؛ همان طرحی که شهرداری هم مورد نظرش بود؛ یعنی در این طرح تلاش شد همانگونه که این مجموعه به دستمان رسید در اختیار آیندگان گذاشته شود. در این روند و با این نگاه خوشحالم که بگویم کورسوی امیدی هست که حداقل یک مدیریت خوب در اراضی عباسآباد چه در دوره گذشته و چه امروز وجود دارد که نگاه روشنی به این موضوعات داشته است. اما سؤال اینجاست که آیا همیشه اینگونه است؟ این خطر همواره در شهرسازی وجود دارد که با تغییر مدیریت، سیاستها نیز دچار تغییر شوند؛ یعنی آدمها عوض میشوند و ایدهها نیز دگرگون خواهند شد. این ضعف مدیریت شهرسازی ماست. معمولا طرح شهرسازی حتی اگر در شورایعالی شهرسازی و معماری هم تصویب شود، با تغییر مدیریتها دچار تغییر و رکود خواهد شد. تجربه نشان داده که بسیاری از طرحهای ما در مرحله تصویب ایدهای پیشرو بودهاند اما در عمل همهچیز خراب شد. خوشبختانه عباسآباد چنین سرنوشتی نداشت. این مجموعه با مدیریت خوبی که داشت، توانست با همان ایده پیشرو دستکم کلیاتش را به اجرا درآورد. منظورم از کلیات، همان سطح اشغال دو درصد است. اختصاص اراضی عباسآباد به فضای باز و چشمانداز امر بسیار مهمی بود.
- دلیل اینکه فضای باز در شهرسازی امروز دارای اهمیت است چیست؟
در شهرسازی امروز نگاه شهروند نزدیکبین شده است. بهخاطر اینکه تمام سطوح شهری به هم چسبیده است. خیابانها از دل هم میگذرند و ساختمانهای مرتفع وجود دارد. آدمها هم نزدیکبین و پرخاشگر شدهاند. دیگر شهروندان دست و دلباز نیستند و کوتهبین شدهاند بهخاطر اینکه دیگر نمیتوانند بعد مسافت را ببینند.
- یعنی وضعیت فیزیکی و ظاهری که شهر به شهروندان تحمیل میکند در خلق و خوی آنها تأثیر میگذارد؟
یقینا. این ویژگیهای ظاهری در رفتار آدمها تأثیر میگذارد. ما در شهر مجبوریم که چشمانداز ایجاد کنیم؛ یعنی اجازه بدهیم شهروند از خیابانهای تنگ و تاریک، کوچههای باریک و ساختمانهای بیقواره خارج شود و در یک فضای باز تمرین دوربینی کند. این تمرین نیاز شهروند امروز است. اگر یک آدم پرخاشگر را از وسط میدان ولیعصر برداریم و به اراضی باز حاشیه تهران ببریم، آدم خوشخلقی خواهد شد. دستکم میتواند بر اخلاقش کنترل داشته باشد چون تمرین دوربینی میکند.کسی که تمرین دوربینی میکند، ناخودآگاه دوراندیش و با حوصله میشود؛ درست مثل افرادی که در روستاهای کشور زندگی میکنند. ما در شهرهایمان نیاز داریم تا هر از گاهی عرصه عمومی و فضای گسترده داشته باشیم. اراضی عباسآباد فرصتی است که این امکان را میدهد تا ساخت بناها محدود شود. در این مجموعه با چند شاخص و المان مانند برجهای آتش در بوستان حضرت ابراهیم و ساختمان رستوران غذاهای دریایی در پارک بنادر و گنبد آسمان در پارک منظومه شمسی و چادرهای باغ گل و مانند اینها سطح اشغال در حداقل باقی بماند. باید اجازه داد شهروندان مسافت دور را ببینند. این دوربینی بر اخلاق و رفتار تأثیر میگذارد. اینجاست که شهرسازی ایرانی و اسلامی ماهیت خود را نشان میدهد. شهروندان نباید در احاطه احجام باشند. این ویژگی باعث تغییر خلق و خوی شهروندان میشود. با این ایده مدیریت طرح کار را مصوب کرد. در طول زمان فقط میتوانیم دعا کنیم که آدمها عوض نشوند. اگر آدمها عوض شوند باز هم همان رویه بروز میکند.
- نگرانی شما از افزایش ساختوساز است.یعنی نظر شما این است که فضاهای عمومی باید افزایش یابد؟
من میتوانم نمونههای خوبی در این مورد ارائه بدهم؛ نمونههایی که در جهان هم کم نیستند. این موضوع اگر در تهران اتفاق بیفتد، گامی بزرگ خواهد بود چرا که هر اقدامی که در تهران صورت میگیرد، در دیگر شهرهای کشور نیز با همان کیفیت اتفاق میافتد. تهران 10سال پیش از جمعیت اشباع شد. تهران دیگر احتیاج به ساختوساز ندارد. باید تهران را تخلیه کرد. باید جمعیت این شهر را کنترل کرد.
- منظورتان از کنترل جمعیت چیست؛ طرحی که چند سال پیش توسط دولت دهم مطرح شد و در همان ماههای اول شکست خورد که نیست؟
نه. تهران یک سفره است. این سفره را خداوند برایمان پهن کرده است. این سفره ابعادش معلوم است و بزرگتر نمیشود چرا که محدودیتهای اقلیمی و فیزیکی و جغرافیایی دارد. هر پهنه سکونتگاهی براساس اصولی انتخاب میشود. هنگامی که آدمهای زیادی در جایی متمرکز میشوند، منابع را میان خود تقسیم میکنند؛ منابع جدید که بهوجود نمیآید. منابع محدود است و هیچگاه زیاد نمیشود. تهران هم یک ظرفیت جمعیتپذیری دارد چرا که منابع آن از اکسیژن گرفته تا آب و غذا محدود است. باید جمعیت محدود هم برای مصرف وجود داشته باشد. اگر من دلم برای آینده زمین و کره خاکی نسوزد، اگر من به فکر حفظ منابع برای آیندگان نباشم، پس چهکسی میتواند برای آن برنامهریزی کند؟
- راهکار دقیقتان چیست؟
آزادسازی. تنها کاری که میشود کرد، آزادسازی است. چند سال پیش و در سالهای 70مدیریت شهری بهصورت اتفاقی قطعهزمینهای کوچک را در نقاط گوناگون شهر خریداری و آزاد کرد و پارکهای بسیار کوچک اما به تعداد زیاد در نقاط مختلف شهر ایجاد کرد. هنوز هم در حوالی بزرگراه رسالت این پارکها وجود دارد. آزادسازی بهترین روشی است که مشکل تهران را رفع میکند. در بافت فرسوده میتوان آزادسازی کرد و اتفاقا بافت فرسوده باید در اولویت برای آزادسازی هم باشد؛ یعنی در عرصههایی که تراکم بالا در شهر وجود دارد با روش آزادسازی میتوان زمینهایی را برای ایجاد فضاهای باز آزادکرد اما دلیل اضطرار این است که الان بحران زلزله در تهران دیگر اجازه نمیدهد بخواهیم بارگذاری زیادی انجام دهیم. ما در کدام عرصه باز میتوانیم به مجروحان و آسیبدیدگان احتمالی خدماترسانی کنیم؟ در اراضی عباسآباد پد هلیکوپتر پیشبینی شده است و یکی از کاربریهای این اراضی را برای مواقع بحران قائل شدهایم. احساس شد که اراضی عباسآباد در هسته مرکزی تهران جای گرفته که وقتی اتفاقی بیفتد، بتوان مرکز امدادرسانی را در آن نقطه ایجاد کنیم.
- یعنی اراضی عباسآباد برای این منظور یعنی استفاده در زمان بحران نیز طراحی شده است؟
بله. این مجموعه با نگاه منطقه ویژه خدماترسانی در مواقع بحران طراحی شده است. یکی از انگیزههای این مجموعه برای کاهش سطح اشغال، همین ویژگی خدماترسانی هنگام بحران است.
- در طرح مرحوم میرمیران هم کاهش بارگذاری مورد نظر بود.
بله. در طرح ایشان فضای سبز نیز تعریف شده بود. اساساً در طرح جامع و تفصیلی، هر طرحی ممکن است خیلی تغییر کند اما خوشحالیم که کلیات این طرح یعنی بارگذاریکم، رعایت شده است.