«فیلم» دانستن این هذیان سخیف و مبتذل هم شاید تنها با تعریف حداکثری ژان رنوار که هر تصویر متحرکی را سینما مینامید، منطبق باشد وگرنه آنچه در این تصاویر بهشدت توهینآمیز و سست مشاهده میشود، فاصله زیادی با حداقل استانداردهای یک فیلم سینمایی دارد.بدیهی است وقتی چنین تصاویری انتشار گسترده مییابد که مفهومش اشاعه فحشاست، نهتنها مسلمانان که هر فردی که بویی از آزادگی برده باشد برآشفته میشود. واکنش هنرمندانه به فیلم موهن، ارائه تصویری درست از پیامبر اسلام(ص) با زبان سینما میتواند باشد. میتوان در مقابل تخریبهایی که صورت میگیرد، فیلم استاندارد و هنرمندانه ساخت و در حد مقدور و ممکن، گوشهای از نورانیت پیامبر رحمت را بر پرده نقرهای سینما متبلور ساخت. در حال حاضر هم مجید مجیدی با همکاری گروهی از هنرمندان و تکنسینهای برجسته ایرانی و خارجی فیلم «حضرت محمد(ص)» را جلوی دوربین برده و با گذشت یکسال از فیلمبرداری، روند تولید فیلم همچنان با وسواس و دقت نظر ادامه دارد. همه ما امیدواریم مجیدی فیلمی قابل قبول و در حد استانداردهای جهانی بسازد؛ فیلمی که بتوان با آن در دنیا سربلند کرد و پاسخ هتاکیهای صورت گرفته را داد. داستان فیلم موهن هم که بسیار پیشپاافتاده و آماتوری است و با تماشای دقایقی از آن میتوان فهمید سازندهاش کمترین اطلاعی از فیلمسازی ندارد، کاملا بیربط با هالیوود، اسکار و اعضای آکادمی بهنظر میرسد.
سال گذشته نماینده سینمای ایران موفق شد جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان را دریافت کند؛ جایزهای که برای نخستینبار در تاریخ به فیلمی از ایران تعلق گرفت.«جدایی نادر از سیمین» پرچم جمهوری اسلامی ایران را در معتبرترین رخداد سینمایی جهان برافراشت و چه فیلم را دوست داشته باشیم و چه به آن انتقاداتی را وارد بدانیم، نمیتوانیم انکارکنیم که دریافت جایزه اسکار دستاوردهای فرهنگی بسیار مثبتی برای کشورمان بههمراه داشته است. طبیعی است که امسال ما بهعنوان کشور برنده اسکار، حساسیت بیشتری برای انتخاب و معرفی نمایندهمان داشته باشیم. بیتعارف امسال سینمای ایران فیلمی که در حد «جدایی...» فرهادی بتوان به موفقیتش دل بست، نداشت، اما از بین گزینههای موجود با کار کارشناسی میشد بهترین گزینه را انتخاب کرد؛ اتفاقی که با مدیریت بنیاد سینمایی فارابی و توسط کمیته انتخابی که اعضایش را تعدادی از سینماگران تشکیل میدادند انجام شد. چند ساعت پس از انتشار خبر انتخاب «یه حبه قند» بهعنوان نماینده ایران برای معرفی به اسکار، جواد شمقدری پیشنهاد داد که بهتر است ایران اسکار را بهواسطه ساخته شدن فیلم موهن تحریم کند. حسن نجاریان قائممقام بنیاد سینمایی فارابی با اعلام اینکه نظر شمقدری صرفا یک پیشنهاد است، اعلام کرد که فیلم موهن ربطی به هالیوود ندارد و ایران اسکار را تحریم نمیکند. وقتی ایده پیشنهاد مورد استقبال فارابی قرار نگرفت، علیرضا سجادپور به میدان آمد و گفت که تحریم قطعی است و چند ساعت بعد وزیر ارشاد هم همین جملات را تکرار کرد. این میزان ناهماهنگی در یک مجموعه جالبتوجه و تأملبرانگیز است.
فرض بگیریم که فیلم موهن به ساحت پیامبر اکرم(ص) بیارتباط با مجموعه هالیوود نبوده و تحریم اسکار تصمیم درستی است؛ چرا باید این کار درست پس از انتخاب نماینده ایران صورت گیرد؟ چرا وقتی رئیس سازمان سینمایی کشور چنین نظری دارد، نباید تصمیمش را زودتر به مدیران فارابی انتقال دهد تا نه کمیته انتخابی تشکیل و نه فیلمی برگزیده شود؟ و یک سؤال اساسی اینکه اگر فیلمی جز یه حبه قند که محصول حوزه هنری است انتخاب میشد باز هم اسکار را تحریم میکردیم یا فیلم میرکریمی قربانی اختلاف میان ارشاد و حوزه شده است؟ قرار بوده واکنشی جهانی را بروز دهیم یا دعوایی داخلی را پیش ببریم؟