براساس مبانی نظری درس تفکر و پژوهش، این مهارتها قابل ارتقا هستند و اینگونه نیست که بگوییم اگر کسی آنها را به نحو ژنتیک از پدر و مادر دریافت کرد، واجد آنها خواهد بود والا قابل دسترس نیستند. همچنین این مهارتها را نمیتوان بهطور مستقیم و مثلاً با یک کتاب آموزشی بهصورت معلممحور تعلیم داد. همچون شنا که نمیتوان آن را با یک کتاب آموزشی به کسی یاد داد بلکه باید آن را در آب یادگرفت، این مهارتها را نیز باید در یک حلقه کندوکاو و با کمک تسهیلگری که خود مسلط به این مهارتها باشد، تمرین کرد.
همانگونه که مربی شنایی که خود شنا بلد نباشد نمیتواند آن را به کسی یاد دهد، مربی برنامه تفکر و پژوهش که خود مسلط به مهارتهای مورد نظر این برنامه نباشد، نمیتواند آنها را در دانشآموزان خود ارتقا بخشد. حال بزرگترین نقصان این است که نه معلمین و نه والدین هیچیک واجد این مهارتها نیستند که بتوانند آنها را با کودکان خود تمرین کنند.
اینکه جناب وزیر فرمودهاند والدین یا معلمین به کتاب راهنما مراجعه کنند یا منابع آن را از سایت دریافت کنند، متأسفانه باید گفت این مهارتها را نمیتوان با کتاب یا سایت به دیگران منتقل کرد. این مهارتها را باید خود معلم یا والدین در ضمن حلقه کند و کاو تمرین کرده باشند. تفکر خلاقانه و انتقادی ممکن است مخصوصاً برای ما بزرگترها دشوار باشد اما برای کودکان بسیار شیرین است. برای کودک اتفاقاً اگر درست پرورش یافته باشد، نظام تفکر محور بسیار دوست داشتنیتر از نظام حافظهمحور خواهد بود به شرط آنکه به یاد داشته باشیم که پرورش تفکر خلاقانه و انتقادی در ایشان خود مهارتی است که مربی باید واجد آنها باشد و الا کلاس درس به محیطی گیجکننده و کسلکننده برای دانشآموزان تبدیل خواهد شد و چنین کلاسی نهتنها نتیجهای مثبت به بار نخواهد آورد بلکه برای همیشه آنها را از گفتوگو، پژوهش و تفکر بیزار خواهد کرد.
به قول وزیر محترم آموزش و پرورش درس تفکر و پژوهش نه تنها عرق دانش آموز بلکه عرق معلمان و عرق پدرو مادر را هم درخواهد آورداما این عرق نه به دلیل مفهومی بودن این درس بلکه به دلیل ابهامی است که این درس دارد.نقصان بعدی بهخود همین کتاب راهنما و کتاب کاری مربوط میشود که برای معلم و دانشآموز تدارک دیده شده است. در کتاب کار تمرینهایی درنظر گرفته شده است نامتناسب با برنامه اجرا شده در کلاس، دانشآموز در کلاس یا بعد از کلاس به انجام آنها بپردازد. این تمرینها اغلب بسیار ضعیف و ابتدایی است که حتی برخی با اهداف برنامه تفکر و پژوهش که در کتاب راهنمای مربی به آنها اشاره شده است، همخوانی ندارد. این برنامه، برنامهای 50ساله در دنیاست که متأسفانه مولفین محترم به بهانه بومی کردن و مبتنی کردن آن بر برنامه درسی ملی، از تمام آن تجربیات و کتب جالب چشمپوشیدهاند و نسخهای ارائه کردهاند مثله شده و ناهماهنگ. در مورد کتاب راهنمای معلم هم باید بگویم کتابی است که شتابزدگی و ناهماهنگی در آن به وضوح مشاهده میشود و معلم یا والدین با خواندن آن بیشتر گیج میشوند تا اینکه راهنمایی برای ایشان باشد.
در این کتاب آمده است: «که در مورد ابزار و روشها از تجربیات دیگر کشورها استفاده میشود ولی در مورد رویکردها و اهداف و محتوا تابع برنامه درسی ملی هستیم.» اما اگر چه بهطور ناقص در ابزار و روشها از تجربیات دیگر کشورها استفاده میشود اما در هیچ کجا به آثار ایشان ارجاع داده نمیشود. در متن کتاب راهنما عباراتی از ترجمههای مختلف آثار بنیانگذاران غربی نقل میشود اما حتی سعی نمیشود بین آنها چفت و بست و هماهنگی ایجاد شود (برای مثال کل صفحات 32، 31 و هفت کتاب راهنمای معلم، نقلقولهایی است که ربط میان آنها و اینکه این عبارات چه نسبتی با برنامه تفکر و پژوهش دارد، مشخص نیست.
بیشتر شبیه فیشبرداریهایی است که در مقدمه یک کار پژوهشی انجام میشود.) دلیل آن همان شتابزدگی و ادعای بومی بودن است. جناب وزیر به اشکالات این کتاب اشاره نمودهاند و گفتهاند که به بسیاری از آنها واقفند اما دلنگرانی عمده این است که روزنهای که برای بهبود اوضاع آموزش و پرورش در ایران و خروج آن از حافظهمحوری و گرایش بیشتر به تاملمحوری با توجه دادن افکار به برنامه فکرپروری برای کودکان در حال گشوده شدن بود، با اجرای ناقص و شتابزده این برنامه بسته شده و این درس نیز به همان سرنوشتی دچار شود که معلمان یا در ساعت درس تفکر و پژوهش، کلاسهای تقویتی ریاضی و علوم برگزار کنند یا دانشآموزان را برای ورزش به حیاط ببرند یا در بهترین حالت دور هم داستانی بخوانند و فیلمی ببینند.
* پژوهشگر فلسفه و فکرپروری برای کودکان و نوجوانان