زندگی خصوصی آقا و خانم میم، دومین ساخته سینمایی روحالله حجازی است که برخلاف روزگار نامساعد سینما، توانسته فروش نسبتا خوبی داشته باشد و مخاطب را راضی از سالن نمایش بدرقه کند. در کنار قابلیتهای خود فیلم، حضور کارگردان نامی و توانای سینمای ایران، ابراهیم حاتمیکیانیز دلیل مهم دیگری است که باعث شده تا علاقهمندان به آثار این کارگردان برای دیدن او در قاب تصویر سینما به دیدن زندگی خصوصی آقا و خانم میم بروند. دقایقی پای صحبتهای کارگردان جوان و خوشآتیه این اثر نشستهایم که در ادامه میخوانید.
- چه دغدغهای در شما وجود داشت که تصمیم گرفتید این موضوع اجتماعی را به تصویر بکشید؟
همیشه این دغدغه همراه من است که در اثری که بهوجود میآورم مسئلهای را مطرح کنم. در واقع جذابیت سینما برای من صرفا در این است که اتفاقات پیرامونم را فارغ از اینکه درکجای دنیا روی میدهد، مطرح کنم. اما بهطور خاص در مورد این فیلم باید بگویم که شکلگیری ایدهاش به قبل از ساخت فیلم «در میان ابرها» بازمیگردد؛ زمانی که قرار بود من یک اثر شهری تولید کنم اما شرایطش فراهم نشد. بعد از آن من با علی طالبآبادی آشنا شدم و نخستین همکاری مشترک من و ایشان تلهفیلم« اگر باران ببارد» بود. آشنایی من با ابراهیم حاتمیکیا نیز به این تلهفیلم بازمیگردد. این همکاری باعث شد من وارد کارهای شهری و اجتماعی بشوم و ساخت چند تلهفیلم را در این فضاها تجربه کنم. به موازات این دو کار با طالبآبادی دو تله فیلم هم نوشتیم که پروانه ساخت نگرفتند تا اینکه بعد از یک وقفه چهارساله بالاخره سومین اثرمان که همین زندگی خصوصی آقا و خانم میم باشد، پروانه ساخت گرفت.
آنچه در این فیلم مطرح میشود مسئلهای است که جامعه ما در حال حاضر با آن درگیر است؛ منظورم گذر از سنت به مدرنیته است. این فیلم در مورد اتفاقات اطراف ما و مردان و زنانی است که میخواهند به شکلی جدید وارد فضای اجتماعی شوند اما با تناقضهایی در برخورد با مسائل مختلف نیز روبهرویند. بهطور کلی این اثر بیانگر مشکلات جامعهای است که عقبه سنتی دارد و میخواهد مدرن شود و در جاهایی دچار کنش و واکنش میشود.
- موضوع دیگری که در فیلم شما دیده میشود تم دروغ و خیانت است که در آثار دیگری از این دست نیز شاهدش بودهایم. فکر میکنید این دو وجه از خصوصیات جامعهای است که میخواهد قالب سنتی خود را ترک کند و وارد دنیای مدرنیته شود؟
یکی از مصیبتهای جامعهای که سنتی است و میخواهد سنتها را بیمحابا کنار بگذارد و وارد مدرنیته شود و قرار است پوستاندازی کند، پنهانکاری و دروغ است که بهنظرم منحصر به جامعه ما نیست و حتی جوامع غربی همچنین تجربهای را پشت سر گذاشتهاند. بهدلیل اینکه آنها نیز سنتهای خاص خودشان را داشتند و وقتی به سمت مدرنیته رفتند دچار چالشهای جدی شدند و سالهای سال طول کشیده تا این مسئله حل شود (حال به شکل درست و غلط آن کاری ندارم). اما در جامعه ما از آنجا که تازه چند سالی است این مسئله جدی شده این موضوعات نیز پیش میآید. مثلا یکی از نمونههایی که میتوانم به آن اشاره کنم مربوط به موضوع مصرفگرایی است یا همان دروغ و خیانت و پنهانکاری که محصول این دوره است و نمیتوانیم کتمانش کنیم؛ معضلی است که وجود دارد و باید تحلیل جدی از بعد جامعهشناسی و روانشناسی روی آن صورت گیرد زیرا مسئلهای نیست که بتوانیم بهراحتی از کنارش عبور کنیم. البته موضوعات دیگری نیز هست که ما تنها به یک نمونه از آن پرداختهایم.
- در جشنواره اخیر فیلمهایی با موضوعاتی شبیه به زندگی خصوصی آقا و خانممیم ارائه شد که با مخالفتهایی از سوی برخی اهالی، مدیران و مسئولان سینمایی نیز همراه بود. بهعنوان یکی از کارگردانان این قبیل از آثار فکر میکنید بهتصویرکشیدن موضوعاتی از این دست تا چه اندازه میتواند در شناخت صحیح این مصایب و ارائه راهکارهای مفید برای جامعهای که در حالگذار از سنت به مدرنیته است، مفید باشد؟
فکر میکنم این مسئله محدود به امسال نمیشود و در سالهای گذشته همچنین موضوعاتی به تصویر کشیده شده اما اینکه چرا یکباره اینقدر به این موضوع توجه میکنند، دلیلش را نمیدانم. شاید یکی از دلایل آن رفتارهای سیاسی ما باشد که من در یکی از مصاحبههای اخیرم نیز مطرح کردم و در جایی نیز آن را به دعواهای زن و شوهری تشبیه کردم. حتی خاطرم هست خود شمقدری و افراد دیگری که امروز بر مسند سازمان سینمایی نشستهاند قبلتر با معاونت پیشین وزیر درخصوص موضوعات اینچنینی دچار چالش بودند ولی وقتی خودشان به دایره قدرت آمدند متوجه شدند که عرصه مدیریت فرهنگی چقدر پیچیده است و به راحتی نمیتوان با آثار فرهنگی برخورد کرد و در موردشان قضاوت داشت و خودشان مدافع این جریان شدند.
- یکی دیگر از نکات مطرح در فیلم شما حضور ابراهیم حاتمیکیا بهعنوان بازیگر در این پروژه است. از نحوه همکاریتان و اینکه کارکردن با یک کارگردان نامدار در مقام یک بازیگر چگونه بوده، بگویید.
سال87 من تلهفیلمی را کار کردم به نام اگر باران ببارد که حاتمی کیا فیلم را دید و با من تماس گرفت و از نگاه و ساختار فیلم تشکر کرد که این کار برایم خیلی جالب بود. از آن به بعد رابطه خوبی میان ما شکل گرفت تا اینکه من و طالبآبادی دنبال گزینهای بودیم برای نقش گوهریان و فردی را میخواستیم که در مقام بازیگر، کسی پیشفرضی در موردش نداشته باشد و در کنار اینها بتواند بهخوبی از عهده ایفای نقش هم برآید و آن ایهامی را که گوهریان در شخصیتاش داشت به مخاطب نشان دهد و شهرت هم داشته باشد. بهدنبال گزینههای مختلف بودیم که یک شب طالبآبادی پیشنهاد حضور حاتمیکیا را داد و من هم با او همراه شدم و صحبت کردیم و طالبآبادی فیلمنامه را برای او فرستاد.
- وقتی پیشنهاد حضور در فیلم را به حاتمیکیا دادید به راحتی پذیرفت؟
طالبآبادی یک نسخه از فیلمنامه را به او داده بود و شب کلید زدن فیلم که ما در هتل لاله بودیم حاتمیکیا سر صحنه آمد و سهساعت با من بحث میکرد که باید مجابم کنی که چرا من را برای این نقش انتخاب کردهاید. حاتمیکیا معتقد بود که دلیل حضورش در این فیلم ممکن است تعبیر فرامتنی داشته باشد و از سویی این را هم به من گفت که به تو اطمینان دارم و جلوی دوربینات میروم و قصه را هم دوست دارم اما باید من را مجاب کنی. در نهایت هم گفت که تو به دلت افتاده و این پیشنهاد را دادهای و من هم دلی میپذیرم که در این فیلم باشم و اینطور بود که همکاری ما آغاز شد.
- دلهره نداشتید؟
چرا اتفاقا وقتی پذیرفت در فیلم حضور داشته باشد تازه ترس من شروع شد. بهدلیل اینکه میدانستم حاتمیکیا کارگردانی تکنیکال است درحالیکه من خیلی حسی مسائل را میبینم و نوع نگاه و دکوپاژ و میزانسنهایمان متفاوت است و نمیدانستم که آیا پذیرای این موضوع میشود یا نه. اما وقتی کار شروع شد خیلی راحت به من گفت که با حاتمیکیای کارگردان کاری نداشته باش و با من مانند کاراکتر بچه برخورد کن و آنقدر خوب به من اطمینان کرد که بخشی از انرژیای که در کار وجود دارد به لطف همه گروه و بخشی هم معطوف به حضور ایشان است.
- خانم کرامتی و فرخنژاد از بازیگران خوب سینما هستند اما ایفای نقشی که از این دو نفر در فیلم شما میبینیم بسیار قابل توجه است. برای شکلگیری این نقشها تا چه اندازه از نظرات و تجربیات این دو نفر بهره گرفتید؟
بهنظر من یک بخش جدی در کارگروهی این است که بازیگران آن به درستی انتخاب شده باشند. کارگردانی که گروهبازیگر درست داشته باشد، یعنی 50درصد راه را رفته است و بقیه به خلاقیتها و تجربه بازمیگردد. تمرین و تحلیلهایی که ما با گروه داشتیم و ایدههایی که دوستان ارائه میدادند در این زمینه خیلی مؤثر بود. من در این مدت خیلی شنیدم که بهترین بازی خانم کرامتی در این فیلم بوده و حرفم این است که خانم کرامتی همان فردی است که شاید تا پیش از این درست انتخاب نشده یا درست توسط کارگردانان هدایت نشده است.
- یکی از مسائل قابل بحث در مورد زندگی خصوصی آقا و خانم میم به حضورش در جشنواره فیلم فجر مربوط است و حقی که به آن نرسید و تصمیمگیریهای دور از باوری که در موردش صورت گرفت.
دلیل این اتفاقات را باید از خود آن افراد پرسید چراکه بازخورد مردم و منتقدان در زمان جشنواره و اکران عمومی امروز فیلم، چیز دیگری میگوید و مورد استقبال خوبی قرار گرفته است. در ابتدا به فیلم اتهام کیفی زدند ولی بهدلیل اینکه حتی یک فریم هم ممیزی نشد، نتوانستند از این طریق مشکلی برای آن بهوجود آورند. نمیدانم شاید هم به مشکلات شخصی مربوط میشده بهدلیل اینکه فیلم «در میان ابرها»ی من را در دوره قبلی که جعفریجلوه و آفریده بودند، دوست نداشتند و به آن انتقاد کردند و حتی به من سه سال پروانه ساخت ندادند و پروانه ساخت زندگی خصوصی آقا و خانم میم را هم به سختی گرفتیم.
- پیگیر نشدید که مشکل کجای کار است؟
چرا، من در آن زمان نامهای به وزیر ارشاد نوشتم و گفتم ممکن است با این کار حق من ضایع شود اما من یکبار سیمرغام را گرفتهام و الان تنها موضوعی که برایم جذاب است ارتباط با مخاطب است. من این فیلم را ساختهام که طعم ارتباط با مخاطب را بچشم و این برایم مهم بود اما برای خانم کرامتی، فرخنژاد و بقیه عوامل ممکن است دیگر فرصتی به این شکل ایجاد نشود چراکه فکر میکنم حداقل حق این افراد کاندیداتوری جشنواره فیلم فجر بود اما متأسفانه به نوعی حقشان ضایع شد و این خیلی بیانصافی است. این کار آنها خیلی عجیب بود و همه متوجه شدند که اشتباه فاحشی انجام دادهاند به حدی که جیرانی در برنامه هفت درخصوص این فیلم گفت که اینجا دیگر بحث، بحث سلیقه نیست و باید جواب بدهید که چرا این فیلم انتخاب نشده است.
- از شرایط اکران و تبلیغات فیلم راضی هستید؟
در حال حاضر اوضاع آنقدر خراب است که همین که فیلم فرصت اکران پیدا کرده باید بگوییم خدا را شکر. ابتدا قرار بود در نوروز اکران داشته باشیم که چینش به آن صورت شد. بعد وعده عید فطر را دادند که باز هم بهدلیل مشکل حوزه و تحریم فیلمها این اتفاق نیفتاد و در نتیجه زمانی فیلم فرصت اکران پیدا کرد که فصل مرده اکران است و گل اکران را از دست دادهایم و نزدیک جشنواره است و در ایام محرم و صفر به سر میبریم؛ یعنی زمانهایی که سینما هیچ وقت در آنها رونقی نداشته است. اما خوشبختانه اتفاق خوبی که افتاده این است که سه فیلمی که تازه به اکران درآمده، رونقی بهوجود آوردهاند که باعث شده سینما حرکت کوچکی داشته باشد. در این وضعیت تنها کاری که از دست ما برمیآید این است که از مردم بخواهیم با حضور در سینماها مانند مدیران عمل نکنند و سینما را احیا کنند چراکه قوت قلب کارگردانان و تهیهکنندگان حضور مردم در سالنها و استقبال آنها از آثار است.