گاه کودکی دستتان را میگیرد، التماس میکند و از شما میخواهد بیتفاوت از کنارش نگذرید. او به شما اطمینان میدهد که اگر او را کمک کنید دعای خیرش را بدرقه راهتان میکند یا حتما عوض کارتان را در همین دنیا خواهید دید! و...
بسیاری از ما بیتوجه به تمام این حرفها، نگاهها و تمناها و بدون هیچگونه مکثی به راه خود ادامه میدهیم ولی قبول کنید که گاهی یک نگاه، یک صدای لرزان و حاکی از خواهش و تمنای یک دردمند و صدای معصومانه یک کودک نمیگذارد بیتفاوت باشیم. در این مواقع مردد میمانیم، چه باید کرد؛ نکند واقعا کمک من بتواند نیازمندی را خوشحال کند. نکند اشتباه کمک کنم و باعث شوم از خوشباوریام سوءاستفاده شود. چه کار کنم؛ کمک کنم، بایستم یا بیتفاوت باشم و به راه خود ادامه دهم.
در واقع این تردیدها و دودلیها بارها و بارها برای بسیاری از ما پیش آمده و هرکدام از ما با توجه به باورها، آگاهیها و تصمیمگیریهای خود عمل میکنیم. اما بسیاری از ما دوست داریم بیشتر در این خصوص بدانیم؛ اینکه رفتار درست در این مواقع کدام است؛ ماندن، کمک کردن یا رفتن، بیتفاوت بودن و اهمیتی ندادن... .
کمک کردن و بخشایش
یکی از قوانین حاکم در عالم هستی قانون بخشایش است. در واقع میتوان این قانون را قانون دادوستد هم دانست زیرا دنیا در بسیاری از موارد آنچه را واقعا و با خواست قلبی به او بدهی به تو بازمیگرداند و میتوان گفت از طریق مبادله عمل میکند.واژه فراوانی «affluence» از ریشه «affluere» بهمعنای جریان داشتن است و معنای ریشه آن «جریان داشتن در فراوانی» است.ثروت نیز در واقع نشاندهنده آن نیرویی است که مبادله میکنیم و نشانه آن نیروی حیاتی است که در ازای خدمتی که به عالم میکنیم، آن را بهکار میبریم.
فراموش نکنید هر چه بیشتر ببخشید، بیشتر دریافت میکنید زیرا فراوانی را به زندگیتان وارد میکنید. درواقع میتوان گفت هرچه در زندگی ارزش داشته باشد فقط و هنگامی فزونی مییابد که بخشیده شود. آنچه در اثر بخشیدن افزایش نیابد، نه ارزش بخشیدن دارد و نه ارزش دریافتکردن.
چنانچه با عمل بخشیدن احساس کنید چیزی را از دست دادهاید، واقعا هم همینگونه خواهد بود. پس نمیتوانید ادعا کنید آن را هدیه دادهاید و بدینترتیب نمیتوانید هم در انتظار افزایش آن باشد. اگر با اکراه ببخشید، نیرویی هم در پس بخشایش شما وجود نخواهد داشت.
در این میان مهمترین چیز نیتی است که در پشت دادوستد شما قرار گرفته است. نیت شما باید شادمانی هم برای خودتان و هم کسی باشد که به او بخشش، کمک یا نیکیای کردهاید زیرا شادمانی همواره حمایتگر و حامی است و به همین دلیل هم موجب برکت و افزایش میشود. بازگشت نیز بهطور مستقیم به میزان بخشایش شما بستگی دارد؛ البته تنها درصورتی که بیقید و شرط و با خواست و نیت درونیتان همراه باشد. در واقع عمل بخشایش باید از روی شادمانی و خواست خودتان باشد.
پس اگر شادی میخواهید، به دیگران شادی بدهید. اگر محبت میخواهید به آنها محبت کنید. اگر دوست دارید از شما قدردانی شود، قدر کارهای دیگران را بدانید و همیشه سپاسگزار باشید. گاه بهنظر میرسد بخشیدن آنچنان هم آسان نیست؛ شاید بسیاری از افراد فکر کنند پول کافی، وقت کافی یا محبت لازم را ندارند تا آن را به دیگران ببخشند! اما فراموش نکنید حتی فکر بخشیدن، علاقه به کمککردن به دیگران، داشتن رویخوش در برابر نیازمندان یا طلب برکت یا دعای خیر برای آنها این قدرت را دارد که روی دیگران تأثیر بگذارد. اگر باور داشته باشید که هر عملی نیرویی را تولید میکند که به همان شکل نیز به ما بازمیگردد راحتتر به دیگران میبخشید. اما بخشایش چیست؟
قانون بخشش
بخشیدن تنها این نیست که پولی به دیگران بدهید. وقتی فردی ناتوان، از شما طلب کمک میکند تنها پول دادن به او بخشش بهحساب نمیآید. شاید بتوانید بهگونهای دیگر هم او را کمک کنید. شاید یک لبخند، صحبتکردن یا نگاهی محبتآمیز نیز بتواند مثمرثمر واقع شود.
بسیاری از ما احساس میکنیم اگر بیجهت به کسی که نیازمند نیست کمک کنیم از ما سوءاستفاده شده است! اما اگر نیت شما صرفا کمک به دیگران باشد همان را نیز دریافت خواهید کرد ولی اگر میخواهید دائم شک کنید و به دیده تردید نسبت به کمککردن خود بنگرید شاید بهتر باشد اصلا این کار را نکنید. بنابراین فراموش نکنید که هیچکس شما را مجبور به بخشایش و کمک به دیگران نمیکند؛ بلکه این خود شما هستید که تصمیم میگیرید. اگر قانون بخشیدن و بازستاندن را باور دارید، بدون هیچ تردیدی خودتان راه درست را (با توجه به نیت قلبیتان) برمیگزینید.
درواقع هنگامی که درنهایت مهربانی و صداقت راه بخشیدن و کمک کردن را انتخاب میکنیم دیگران را در دارایی خود سهیم میکنیم و نعمتهایی را که دنیا در اختیار ما میگذارد به دیگران هم میبخشیم. درعوض شاید ما هم بهرهای از حقشناسی، قدردانی، اعتبار و عشق و محبت یا پول و پاداشهای مادی دیگر ببریم. بهرهمند شدن از چنین نعمتهایی این امکان را به ما میدهد انرژی و نیرویی را که صرف کردهایم دوباره بهدست آوریم تا موجب بخشیدگی بیشتر ما بشود.
هنگامی که به قوانین بخشایش واقف باشیم، میتوانیم دریابیم کجا باید ببخشیم و کجا باید با نبخشیدن به دیگران کمک کنیم. اگر بتوانیم نگاه نیازمندان واقعی را دریابیم و لذت بخشیدن را چشیده باشیم، میدانیم که بیتفاوت گذشتن از کنار بعضی افراد در واقع کمک رساندن به آنهاست تا یاد بگیرند چطور باید عمل کنند و چگونه میتوانند از تواناییهای خودشان بهره ببرند.
ولی وقتی بدانیم بخشش واقعی، بهترین نیروها را به سویمان گسیل میکند، خودمان برای بخشیدن و کمککردن به نیازمندهای واقعی پیشقدم خواهیم بود. در بسیاری موارد هنگام تردید برای کمککردن به دیگران هم میتوان غم، حسرت، نگرانی و پریشانی را درصورت و ظاهر افراد تشخیص داد.
شاید شما هم تجربه کرده باشید که گاهی میتوان غم و حسرت دیگران را درصورت و ظاهر افراد تشخیص داد و بدینترتیب واقعا به افراد نیازمند کمک کرد. اینگونه افراد معمولا از کار خود ناراحتند و احساس خجالت میکنند. درحالیکه سوءاستفادهکنندگان از کار خود ابایی ندارند و فقط میخواهند شما را وادار به کمککردن بکنند.
ما میتوانیم بهصورت شگفتآوری نیاز دیگران را احساس کنیم و با تمام توان خود نیاز آنان را نیز تأمین کنیم. این هم برای خود ما و هم آنها مفید و راضیکننده خواهد بود. فراموش نکنید کمک به هر درخواستکنندهای (حتی غیرنیازمند) هم نیکوست زیرا اگر معتقد به قانون بخشایش طبیعت باشیم میدانیم هر آنچه را از سر لطف به دیگران میبخشیم، درواقع بهگونهای دیگر بهخود ما بازمیگردد؛ مشروط بر آنکه از سر مهر و محبت و از اعماق قلب خود ببخشیم؛ نه از سر وظیفه، ترس و اجبار!
بدینترتیب هر روز از خود میپرسیم: چگونه میتوانم خدمت کنم؟ خدمت من امروز به چه شکل خواهد بود؛ بخشیدن از مالم، وقتم یا داشتههایم، مهربانی کردن و همدلی با دوستان و اطرافیانم یا تنها اندکی بودن در کنار آنها و.... پاسخ به این سؤالات به ما اجازه خواهد داد تا با عشق به دیگران خدمت کنیم!
به آنها عشق بدهیم و عشق دریافت کنیم و به راستی چه معاملهای زیباتر از این؟