مطالعه اخبار حوادث مثل تیغ است؛ دو لبه دارد؛ یک لبه آن میتواند خواننده خبر را مشوش کند ولی لبه دیگر آن چشماندازی به خواننده میدهد که ممکن است خطری در کمینش باشد و او را به مراقبت و احتیاط بیشتری وادار کند. حال که چند روزی بیشتر تا رسیدن بهار باقی نیست و همه علاوه بر مشغلههای کاری آخر سال خود، سرگرم آمادهشدن برای استقبال از بهار هستند توجه به برخی حوادث، آن هم هنگام خانهتکانی میتواند مانع از بسیاری ماجراهای تلخ شود.
در یک کلام، این شب عید را بهدلیل مشغله زیاد و کارهای مربوط به خانهتکانی نباید به فرصتی برای سوءاستفادهگران تبدیل کرد و با توجه به برخی اخبار حوادث باید حساب همه جوانب را داشت. ضمنا این نکته را هم بهخاطر داشته باشید که معمولا برای جرائم خرد و بسیاری ماجراهای دیگر ما زحمت طرح شکایت هم بهخودمان نمیدهیم. بنابراین وقتی در مواردی حتی شکایتی هم نمیکنیم و تنها یک خاطره تلخ را برای خود نگاه میداریم سؤال این است که آیا بهتر نیست همان خاطره تلخ را هم با رعایت چندنکته ایمنی و امنیتی نسازیم. این گفته فرمانده پلیس شاید بیشتر موضوع را برایمان ملموس کند که توضیح داده است: وقوع جرائم خرد در کشور افزایش یافته است. بهعنوان مثال باندی را دستگیر میکنیم که به سرقت 700ضبط صوت اعتراف میکند اما در بررسیها مشخص میشود که تنها 300شاکی به پلیس مراجعه کردهاند.
خانهتکانی و فرصتی برای دلهدزدی
اسفند که میرسد و بوی عید، تلاشی جریان میگیرد که کهنهها را نو کنند. امسال را نبینید که قیمت های همهچیز آنقدر رو به آسمان دارد که حتیها کهنهها را هم میشود به قیمت نویش خرید! اما این رسم خانهتکانی ما شده که اگر قرار است چیزی نو هم به خانه ما افزوده شود بهترین فرصت برای آن دم نوروز و عید است. بنابراین همه ما خیلی خوب میفهمیم که این روزها چه روزهایی برای کهنهخرها و دورهگردهایی است که در میانه خانهتکانیهای ما دنبال چیزهایی میگردند. از طرف دیگر بسیاری از وسایل که دیگر آنقدرها برایمان مهم نیست را نیز بیرون میگذاریم که خانه خلوتتر و تمیزتر شود. پس این روزها بهترین فرصت برای آنهایی است که وسایل دست دوم خریدوفروش میکنند یا بهعنوان ضایعات وسایل ما را جمع میکنند و یا حتی از ما میخرند. حال در چنین تکاپویی، هستند آنهایی که ردزنی میکنند، میگردند و میبینند کجا، کدام خانه میخواهد وسایل خود را بیرون بیندازد و به همین بهانه بیایند که ضایعاتی جمع کنند و بعد حین این کار و شلوغی خانهتکانی، وسیلهای قیمتی یا کالایی که ما نمیخواهیم آن را بفروشیم را هم بدزدند؛ بهویژه آنکه ما سرمان شلوغ است و شاید حواسمان به خیلی کارها، ازجمله رفتوآمد این خریداران ضایعات نباشد. البته شهرداری در سالهای اخیر اقدامات خوبی برای ساماندهی خریداران و جمعکنندگان ضایعات انجام داده است که هم شغل آنها با کارهای سوءاستفادهگران مخدوش نشود و هم امنیتخاطر مردم فراهم شود.
ردزنی برای سرقت خانه
هنگام خانهتکانی، بهویژه هنگام دورریختن وسایل کهنه و نظایر آن هیچ فرد غریبهای را به داخل خانه راه ندهید. چهبسا این فرد، غریبه که بهعنوان خریدار ضایعات یا هر عنوان دیگری مراجعه کرده است در پوشش چنین شغلی میخواهد بیاید و از داخل خانه شما، مسیر داخل مجتمع، دوربینهای امنیتی، نوع وسایل گرانقیمت خانه شما با خبر شود و بعد این اطلاعات و آمار را برای همکاران تبهکار خود ببرد که سارقان حرفهای خانه هستند. در سالی که گذشت اخبار مختلفی از تلاش کارآگاهان پلیس داشتیم که سارقانی را به دام انداختند؛ کار این سارقان ورود در پوشش مأمور آب، برق یا حتی مأمور پلیس بوده است حال فکر کنید این افراد که میتوانند نقش مامور را خوب بازی کنند مطمئنا نقش یک خریدار ضایعات را هم خوب بازی میکنند. بنابراین زحمت انتقال آنچه میخواهید دور بریزید را تا در آپارتمان و مجتمع خود بدهید تابهانهای برای ورود افراد غریبه به داخل آپارتمان به بهانه کمک به شما نباشد.
یک ماجرا، یک تجربه
همین چند روز قبل، کارآگاهان دایره دهم پلیس آگاهی تهران که به معماهای قتل رسیدگی میکنند دو مرد و یک زن را دستگیر کردند که 25بهمنماه یک مردمتاهل 35ساله را به قتل رسانده بودند. کارآگاهان وقتی بررسی قتل مرد 35ساله که طلافروش بود را آغاز کردند توانستند از طریق چهرهنگاری با کمک شاهدان، دو جوان 17و 21ساله را شناسایی و دستگیر کنند. بعد از آن مشخص شد که این دو برای زنی جوان که 25ساله بوده دست به کاری زدهاند که پایانش به جنایت ختم شده است. کارآگاهان دوربینهای طلافروش و سایر ترفندهای پلیسی را بهکار بسته و توانستند این زن را هم شناسایی کنند زیرا دو مرد جوان به پلیس گفته بودند که زنی به آنها گفته لپتاپش را سرقت کردهاند و اگر آن را برایم برگردانید مژدگانی خوبی میپردازم. در اعتراف این متهمان بهقتل که مرکزاطلاعرسانی پلیس آگاهی تهران آن را منتشر کرده است به این نکته اشاره شده که این دوجوان 17و 21ساله برای دریافت 25هزار تومان به سراغ مردی که اصلا او را نمیشناختند رفته و بدون آنکه بدانند حرفهای آن زن جوان واقعی است یا خیر، به زور میخواستهاند لپتاپ را بگیرند که او مقاومت کرده و برای همین با ضربه چاقو کارش را ساختهاند و بعد همین ضربه چاقو کار را به قتل کشانده است. بماند که زن جوان از این ناراحت بوده که مرد طلافروش برایش کادویی نخریده بوده و اینگونه میخواسته درس عبرتی به او بدهد. اما همه ماجرا این است که کار بهدست آدمهایی افتاد که قیمت ناچیزی دارند و برای 25هزار تومان کاری میکنند که اگر همان عدد را با ده هامیلیون تومان هم به یک تبهکار حرفهای میپرداختند چنین نمیکرد. در چنین شرایطی که افراد غیرحرفهای با رقمهایی که هیچ فرد حرفهای حاضر نیست آن را دریافت کرده و چنین کند دست به اعمال غیرعادی نظیر این جنایت میزنند. خیلی بیشتر باید مراقب بود و جوانب هر کاری را سنجید. حال فرض کنید فردی برای جمعکردن ضایعات و دورریزهای خانه مراجعه کند و شما بدون آنکه او را بشناسید مجال حضور در خانه را به او بدهید. این ریسک بزرگی است زیرا معلوم نیست او به کدام یک از احتمالهای ممکن رفتار کند.
تنها در خانه
این روزها که فشار اقتصادی برخانوادهها چندگانه شده، هم مرد خانواده سرکار میرود و هم زن خانواده. خانوادهها هم مثل گذشته پرجمعیت نیستند. اما هستند خانوادههایی که در آنها، همچنان زنان خانهدارند و خودشان بهتنهایی باید زحمت خانهتکانی را بکشند. در این مدل از خانهتکانی محاسبه جوانب امنیتی کار بیشتر مهم است. بازهم اخبار حوادثی هست که میتواند برای ما تجربهای گرانقیمت باشد؛ تجربهای برخاسته از حادثههای تلخ. نمونه آن در اخبار حوادث بسیار آمده است و گزارش شکایت و پیگیری از طریق پلیس و مراجع قضایی هم نشان از آن دارد که یک غفلت کوچک چنین حادثهای را رقم زده است. ماجرا نیز اینگونه است که زنی تنها در خانه مشغول خانهتکانی بوده است. طفل خردسال این خانم هم داشته که در حال بازی در خانه بوده است. در همین حال که وسایلی را در خانه برای دورریختن آماده کرده بوده چون خود توان جابهجایی و بیرونبردن آن وسایل را نداشته، به محض شنیدن صدای افرادی که ضایعات جمع میکنند یا افرادی که در کوچه و خیابان مشغول جمعآوری زباله و امثال آن هستند به آنها گفته که بیایند و از داخل خانه وسایل کهنه و دورریز را ببرند. آن فرد یا افراد هم به محضآمدن به آپارتمان یا خانه و فهمیدن این نکته که زن در خانه تنهاست یا با طفل خردسالش است وسوسه شده و با تکیه بر زوربازوی خود که یک زن نمیتواند از خود دفاع کند دست به آزار و اذیت او زده و خاطرهای تلخ از خانهتکانی به جا مانده است. بنابراین توصیه پلیس و همه آنهایی که با اخبار حوادث سروکار دارند این است که به خصوص خانمها بیشتر حوصله کنند و حتی اگر مرد خانواده آنقدر مشغله دارد که نمیتواند موقع خانهتکانی حاضر باشد از همسایهها و یا از فامیل و آشنایان بخواهند به اندازه زمانی که قرار است فردی برای بردن ضایعات بیاید حضور داشته باشند تا این تنهایی به چشم فرد غریبه نیاید و وسوسهای ایجاد نکند.