درامی اجتماعی با رنگ و بویی از سیاست که میکوشد نشانههایی از زمانه را نیز به همراه داشته باشد؛ فیلم خودزنی که این روزها روی پرده سینماهای تهران و شهرستانهاست را میتوان اینگونه تعریف و تحلیل کرد. احمد کاوری بعد از تجربه فیلم نفوذی که به عنوان اولین ساخته بلندسینمایی او و کارگردان همکارش مهدی فیوضی اثری خوشساخت به شمار میآمد، اینبار نیز کوشیده تا براساس الگویی امتحانپسداده فیلمی موفق بسازد. خودزنی پس از حضور در بخش خارج از مسابقه سیامین جشنواره فیلم فجر یک سالی را پشت خط اکران ماند و حالا در شرایطی به نمایش عمومی درآمده که فروشاش باتوجه بهحضور بازیگرانی چون امین حیایی و محمدرضا شریفینیا خیلی رضایتبخش نیست. البته داستان اکران و گیشه در سینمای ایران معمایی پیچیده است و یک فیلم برای جذب مخاطب گسترده نیازمند فاکتورهایی است که همه آنها را نمیتوان در خود اثر سراغ گرفت. شرایط اکران، موقعیت اجتماعی، تبلیغات و اطلاعرسانی و شاید مهمتر از همه متناسب بودن حال و هوای فیلم با آنچه در دل جامعه جریان دارد میتواند در سرنوشت اقتصادی یک اثر سینمایی موثر باشد. جدای از اینها احمد کاوری در دومین فیلم بلند سینماییاش تلاش کرده به عنوان کارگردان، داستانش را به شکلی جذاب روایت کند.
- چه جذابیتی در سوژه خودزنی وجود داشت که ترغیب شدید آن را تبدیل به یک فیلم سینمایی کنید؟
فیلمنامه خود زنی برگرفته از داستانی است به نام «دزد سگها» که نجیب محفوظ، نویسنده مصری، آن را به نگارش درآورده است. این قصه شرایط اجتماع و خانواده را با حضور انسانها مورد بررسی قرار میدهد و جذابیتی که دارد این است که نشان میدهد سازمانها و نهادهای مختلف چطور میتوانند سرنوشت افراد را تغییر دهند و او را هدایت کنند و حامیاش باشند. بهنظرم شرایط وقوع قصه خودزنی در هر جامعهای وجود دارد و تمام سعی ما بر این بوده که اتفاقات و جریانات این داستان را بهروزتر کنیم تا بتوانیم بهتر پیاممان را به مخاطب انتقال دهیم.
- نکته دیگری که در مورد فیلم شما وجود دارد، اقتباسیبودن آن است. چه نکات مثبتی در داستان دزد سگها دیدید که تصمیم گرفتید از آن اثری اقتباسی خلق کنید؟
اقتباس، کاری است که در تمام جهان مرسوم است و آثار خیلی خوبی نیز به این شکل ساخته شدهاند. به عقیده من سینما از یک جنس است و ادبیات فضای دیگری دارد اما هر دو بهخودی خود خلاق هستند و از آنجا که این جریان خلاقانه در هر دوی اینها وجود دارد، وقتی کاری اقتباسی میسازید احساس میکنید که فضایی را به فضای متفاوت دیگری تبدیل کردهاید؛ درحالیکه همان طعم و معنا در کار شما نیز وجود دارد. از سوی دیگر در ساخت اثر اقتباسی دست فیلمساز باز است برای اینکه بتواند آنچه به نفع فیلم است پررنگتر نشان دهد درحالیکه در یک داستان همه اتفاقات تقریبا در یک رده قرار میگیرند. من احساس میکنم که سینما، تلویزیون و حتی تئاتر ایران نیازمند اقتباس است تا با تکیه بر آن، آثاری را خلق کند که هم مخاطب گستردهتری را در بر گیرد و هم ذهن مخاطب را تربیت کند برای اینکه مخاطب کارهایی را ببیند که علاوهبر جذابیتهای تصویری و نمایشی دارای ویژگیهای مثبتی نیز باشند. یعنی آثاری به این شکل تولید میشوند که در خدمت محتوا هستند.
- موضوع دیگری که وجود دارد این است که وقتی به آثار تولیدشده در کشورهای صاحب سینما نگاه میکنیم رابطه قوی و محکمی بین سینما و ادبیاتشان میبینیم؛ اتفاقی که در ایران خیلی به ندرت دیده میشود. فکر میکنید فاصله جامعه هنری ما با ادبیات از کجا ریشه گرفته است؟
بهنظرم بهخاطر سختی و پیچیدگی این ماجراست و اینکه تهیهکنندگان ما افرادی نیستند که بهدنبال تولید آثار بامعنا باشند. البته در این زمینه تلاشهایی شده. مثلا «سیمافیلم» بسیاری از آثار ادبی را خریداری و از نویسندگان و تهیهکنندگان دعوت کرده که برمبنای متنهای خریداریشده آثار اقتباسی ارائه دهند و این نشان میدهد که ضرورت این مسئله کاملا احساس شده. یا وقتی برای آثار اقتباسی در جشنواره فجر بخش ویژهای درنظر گرفته میشود بیانگر آن است که به اهمیت این موضوع پی برده شده منتها مشکلی که وجود دارد این است که آثار ما در دوره معاصر قابلیت زیادی برای تبدیلشدن به آثار سینمایی و تلویزیونی ندارند و اگر هم موضوع جذابی داشته باشند موضوعاتی است که ممکن است یا قابل ارائه نباشند یا اگر هم هستند آنطوری که باید و شاید به آنها پرداخته نشده است. با وجود تمام این مسائل، احساس میکنم ادبیات و سینما 2 بازویی هستند که میتوانند به تولید آثار خوب و ماندگار کمک کنند. یعنی اگر تولید یک فیلم سینمایی خوب از روی اثری ادبی انجام شود قطعا خریداران آن اثر ادبی نیز بیشتر خواهند شد و این اتفاق هم به صنعت نشر کمک میکند و هم به صنعت سینما. منتها افرادی که در این میان میتوانند این ضرورت را احساس کنند و متصدی امر فیلمساز هستند شاید خیلی به این موضوع واقف نیستند یا تعریف درستی از این ماجرا ندارند و نمیخواهند برای تولید کار خوب هزینه کنند و به همین دلیل سراغ اقتباس نمیروند. آثاری هم که تا به امروز در کشور ما اقتباس شدهاند یا صاحبان آنها دیگر در قید حیات نیستند یا متعلق به نویسندگان خارجیاند که در هر دو صورت دستشان کوتاه است.
- هنگام نوشتن فیلمنامه تا چه حد تکیهتان بر متن اصلی بود و آیا نظر بازیگران خودزنی هم در زمان ساخت، تغییری در فیلمنامه بهوجود آورد؟
فیلمنامه کاملا منطبق بر داستان اولیه است و تغییر بخصوصی در آن ایجاد نشده است اما در مورد نظر بازیگران باید بگویم طبق آنچه عرف کار فیلمسازی است همیشه از نظرات مثبت و سازنده استفاده میکنم و هنگام ساخت خودزنی نیز این اتفاق افتاد و آن دسته از نظریات دوستان را که برای فیلم مفید دیدم در کار اعمال کردم.
- انتخاب بازیگران به چه صورت انجام شد؟ افرادی که امروز در فیلم میبینیم انتخابهای اول شما هستند؟
انتخابها براساس کارنامه کاری بازیگران اتفاق افتاد زیرا این افراد تا به امروز نشان دادهاند که همیشه با جدیت و دلسوزانه کارشان را دنبال کردهاند. از سوی دیگر بسیاری از شخصیتها به نقشهایی که ما داشتیم نزدیک بودندو بهنظر خیلی شانس آوردیم که توانستیم این تیم را دور هم جمع کنیم و این کمتر اتفاق میافتد که اینهمه بازیگر بتوانند کنار هم قرار بگیرند و در شرایط سخت کارشان را ادامه دهند.
- چرا شرایط سخت؟
بهدلیل شرایط لوکیشن فیلم و وضعیت اقتصادی بدی که ناگهان گریبانگیر تهیهکننده شد، مقداری طول کشید تا کار تولید آغاز شود و این طولکشیدن میتوانست باعث شود خیلی از بچهها را ازدست بدهیم اما دوستان با وجود تمام مشکلات، تا روز آخر کنار ما ماندند و حضورشان واقعا دلگرمکننده بود.
- یکی از بخشهایی که نقش بسزایی برای هر کارگردان و تهیهکننده دارد، مربوط به اکران میشود چراکه نتیجه تمام تلاشها در این قسمت کار، خلاصه میشود. با وجود تمام مسائلی که به آنها اشاره کردید از وضعیت اکران امروز خودزنی رضایت دارید؟
مسئله اینجاست که شرایط اکران را سرمایهگذار تعیین میکند و سرمایهگذار خودزنی هم فارابی بود که یک بخش دولتی است و درواقع بخش کوچکی از فعالیت این بنیاد اکران است و شاید بهواسطه مشغله زیاد آن، اکران فیلمها خیلی در اولویتش نباشد. یکی دیگر از عواملی که در اکران تأثیر منفی گذاشت این بود که خودزنی یکسال دیرتر از زمان خودش نمایش داده شد و همین باعث شده تا فیلم در ذهن مخاطب کمرنگ شود. موضوع دیگر به تصمیمگیری اداره نظارت و ارزشیابی بازمیگردد که در زمان جشنواره فیلم فجر اجازه نداد فیلم ما در بخش مسابقه به اکران درآید؛ اتفاقی که در نهایت منجر به درستمعرفینشدن فیلم به مخاطب شده است. از سوی دیگر در آخرین لحظات، فارابی، پخش فیلم را به بخش دیگری سپرد و همین باعث شد از نظر تبلیغات فیلم ما با مشکل روبهرو شود اما در نهایت فکر میکنم همینکه خودزنی در تهران و شهرستانها در حدود 40سینما اکران میشود حرکت مثبتی است و احساس میکنم تلاش زیادی شده تا فیلم به اکران درآید. این را هم بگویم اگر مخاطب استقبالی که باید را از فیلم نمیکند مقصر نیست زیرا هر فیلمی در ابتدا باید بهدرستی به تماشاگر معرفی شود تا از آن استقبال کند، اتفاقی که برای خودزنی نیفتاده است.