در گذشته چون ردیفها ضبط نشده بودند، کسانی که نتنویسی میدانستند، تنها وقتی میتوانستند بنویسند که یا خودشان ردیف را زده و حفظ کرده بودند و یا نزد استادی که میدانست میرفتند و بر پایه اصول و توافقی، نتِ ردیفِ روایت شدهی وی را مینوشتند. اما امروزه چون برخی از ردیفها از طرف رادیو و تلویزیون یا وزارت فرهنگ و هنر ضبط شده است، دوستان مشهور و غیرمشهور برای گرفتن کمی اعتبار بیشتر یا مبلغی پول، از روی نتهای کسانی که زحمت کشیدهاند، رونویسی صرف میکنند.
در تاریخ نتنویسی ردیف و آثار گذشته که در دل اساتید حک شده، کسانی با نگرانی و تعهد، اقدام به نوشتن این آثار کردند. اولین کسی که کمی از این نتها را نوشت، آقای لومر بود که نتِ نگاشته شدهی او بیشتر برای نوشتن قطعاتی برای پیانو مورد استفاده قرار گرفت.
در زمان شاه، بنده یک همکلاسی داشتم به نام خانم «مینباشیان» که پیانیست بود و از دیپلمههای هنرستان ملی. نگارنده در آن زمان عضو هیأت علمی شده بودم و ایشان به خاطر برخی مسائل، هنوز موفق به اتمام دوره تحصیلیاش نشده بود. به همین خاطر از من خواهش کرد که در زمینه کارهای لومر (که از روی ردیف قطعاتی را نوشته بود) استاد راهنمای او شوم. اینگونه بود که با این آثار آشنا گشتم.
نفر بعدی جناب شادروان علینقی خان وزیری بود که تمام ردیف را نوشته بودند. خودشان و جناب خالقی، داستان نتنویسی ایشان را توضیح دادهاند. متأسفانه تنها دو نمونه از ردیف نتنویسی ایشان در هنرستان باقی مانده بود که جناب شادروان «موسی معروفی» از آن استفاده نمود.
نفر بعدی جناب «ابوالحسن صبا» بود که بر ردیف استادش «حسینخان اسماعیلزاده» و نیز «درویشخان» تکیه داشت و البته از دریافتهای پراکنده خودش (از نقلقولهای زیبا) ردیفی را تدوین کرد و برای ویلن نوشت که در حال حاضر مورد استفاده قرار میگیرد.
دیگر کسی که به این کار همت گماشت، «حسینخان یاحقی» بود که نت را از «صبا» آموخت و ردیف خودش را -که باز مقداری از آن متکی به ردیف کمانچه استادش «حسینخان اسماعیلزاده» و دانشِ آوازی و سنتورنوازی و دریافتهای خودش بود- در چندین دوره نتنویسی کرد و از روی همین ردیفها نیز به صورت گوشی تدریس میکرد. نت را هم در هر جلسه، گوشه به گوشه، در اختیار شاگردان قرار میداد. نت ردیف نوشته شدهی ایشان، هنوز چاپ نشده است.
ردیف بعدی، ردیف «میرزا حسینقلی» بود که جناب «حبیبالله صالحی» -که از شاگردان وفادار استاد بود- آن را از روی محفوظات خودش نوشته و چون مرتب در کنار استادش کلاس داشته، کار وی از اعتبار زیادی برخوردار است. قرار بود این ردیف را در سال 56 از طرف رادیو چاپ کنیم و نگارنده با جناب «هوشنگ ابتهاج سایه» و آقای «صالحی» صحبت کردم و قرار ملاقاتها گذاشته شد؛ اما این امر مصادف شد با انقلاب 57 و کار منتفی شد. استاد «صالحی» هم ردیف «میرزا» و هم ردیف عالی «علی اکبرخان شهنازی» را خیلی خوب نوشته بودند و من [در] منزل ایشان بارها این اسناد را دیده بودم. ردیف عالی «شهنازی» نوشته شدهی «صالحی»، برای اولین بار نوشته شده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفت.
آقای «وهدانی» -که از شاگردان «شهنازی» بودند- نیز برای اینکه خودشان بتوانند بنوازند و حفظ کنند، این ردیفها را نوشته بودند و من آن زمان که در هنرستان بودم، از این کار خبر داشتم؛ اما تنها چند سال پیش بود که آن را به چاپ رسانیدند.
فرد دیگر، آقای «جهانپناه» است که ویلننواز بودند و ردیف «میرزا حسینقلی» را برای ویلن نوشتند که خبری از چاپ آن ندارم. دوستی در دوران سربازی داشتم و ایشان گفتند که نسخهای از آن را دارند و برای من آوردند، اما چون خبری از ایشان و ورثه نداشتم، هیچ اقدامی برای چاپ آن نکردم.
اینها را در خاطر داشتم و در آن روزگار، حتی یک بار نشنیدم که کسی یا کسانی در این امور اعتراضی کنند و همه چیز سر جایش بود و همه به خاطر احترام به حقوق دیگران، اگرچه کپیرایت قانونی هم نداشتند، ردیف دیگران را به نام خودشان چاپ نمیکردند.
نمیدانم چرا بعد از انقلاب، اینگونه رفتارهای نادرست باب روز شده است؟!
اولین کتابی که بعد از انقلاب به عنوان ردیف تار بیرون آمد، کتاب ردیف استادِ کامل «برومند» بود که قرار بود قبل از انقلاب زیر نظر ایشان بیرون آید که مشکلی نداشته باشد. با این که نت این ردیف را جناب «ژان دورینگ» به دلیل آموزش خود و دریافت مبلغی از مرکز حفظ و اشاعه و به سفارش دکتر «صفوت» نوشتند، اما چون استاد «برومند» از مرکز استعفا کرده بودند، به چاپ نرسید و در بایگانی ماند.
نگارنده نتنویسی شور این ردیف را در منزل شخص «دورینگ» دیدم و ایشان از من [محمدرضا لطفی]خواستند که آن را نگاه کنم تا اگر اشکالی دارد، به ایشان متذکر شوم. من نت را دیدم و گفتم اشکالاتی در نتنویسی وجود دارد. چون اول اینکه یک خارجی آن را نوشته بود و دوم اینکه تقطیع گوشهها در نتنویسی دقیق نبود. ایشان وقتی نظر مرا شنید، اهمیت چندانی ندادند، زیرا به پول احتیاج داشتند و دیگر پیگیر ماجرا نشدند و بعدها گفتند که ردیف نوشته شدهشان را به آقای « داریوش طلایی» دادهاند و ایشان آن را تصحیح کردهاند. اما متاسفانه این ردیف، غلطهای زیادی دارد که یا جناب «طلایی» دقت لازم را نکردند یا ایشان همه را ندادهاند تا رویت شود.
البته قبل از انقلاب، ردیفی که جناب «کریمی» از استادش «دوامی» آموخته بود، به وسیلهی دکتر «محمد تقی مسعودیه» نوشته شد و به چاپ رسید که بیشتر برای تجزیه و تحلیل مناسب است، اما کار بسیار ارزشمندی است.
ردیف بعدی، ردیف آوازی «دوامی» است که آن را جناب « فرامرز پایور» نت[نگاری] کردند و چون ضبطصوت نبوده است و زمانِ در اختیار ایشان نیز کم [بوده] و برای سنتور نوشته شده بوده، کمی اشکال دارد.
متاسفانه ردیف و تصانیف «دوامی» میتوانست هنگام زندگی ایشان نوشته شود، اما همه گذاشتند ایشان فوت کردند و سپس آن را بیرون دادند. البته همهی کسانی که تصانیف و ردیفهای ایشان را نوشتهاند، با استاد «دوامی» قرار داشتند و نگارنده نمیداند چرا تا این اندازه با تاخیر آن را به چاپ رسانیدهاند.
شخص دیگر جناب «طلایی» بودند که ردیف روایت «برومند» را نوشتند و آن را در قطع کتاب رمان در آوردند؛ در این قطع هم که پر واضح است هرگز نمیشود به یک زیرنویسی درست رسید. همه میدانید که کاغذهای نتنویسی کارهایی که به متد آلمان یا هر متدی نوشته میشود (که در آن غرض، گذاردن جملات مشابه، زیر هم است) از اندازه کاغذ معمولی پهنتر است و کارهای «مسعودیه» با این استاندارد بینالمللی نوشته شده است؛ اما نمیدانم چرا جناب «طلایی» آن را در قطع رمان نوشتهاند. البته شنیدم که چون ایشان قرار بوده [مدرک] دکترای خود را از سیاتل بگیرند و یک سال هم آنجا استاد مهمان بود[ها]ند، تصمیم میگیرند کتاب را در این قطع در آورند تا بیشتر به عنوان یک کار تحقیقاتی تلقی شود و قطع کتاب مانند کتاب تزهای تاریخ یا استنادی باشد. به همین خاطر ایشان مجبور شدند تکرارها را با آکولاد و گیومه ثبت کنند و عدد تکرار روی آن بگذارند که این خود مشکلی برای تجزیه و تحلیل محسوب میشود. به اضافه اینکه ورق زدن یک کتاب قطور و اجرای آن غیرممکن شده است. همچنین علامتی جدید نیز ابداع کردهاند که ضرورتی نداشته و با این کار، استاندارد نتنویسیهای بینالمللی را مخدوش کردهاند. متاسفانه بیشتر غلطهایی که در کتاب «دورینگ» هست، در کتاب جناب «طلایی» هم وجود دارد.
گفتهاند که از روی نوارهای اجرا شدهی خودشان این ردیف را نوشتهاند که این خود سندیت خود را سست میکند؛ چرا که ایشان مانند خیلی از شاگردان استاد «برومند»، شاید 50 درصد ردیف را در دانشکده و مرکز اجرا کردهاند و بقیه را از روی نت «دورینگ» یا نوارهای استاد زدهاند. البته جناب «طلایی» با دقتی که دارند و ساز بسیار تمیزی که به خصوص در اجرای ردیف نواختهاند، زحماتشان قابل تقدیر است.
چندی پیش کتابی از ردیف عالی «میرزا حسینقلی» دیدم که نتنگاری آن از جناب «پیرنیاکان» بود. وقتی کتاب را مرور کردم، مشاهده شد که نت نوشتهها دقیقا شبیه کتاب استادم «صالحی» است که قبلاً به چاپ رسیده. خیلی تعجب کردم که اگر کتابی وجود دارد، چرا مؤسسه «ماهور» آن را دوباره چاپ کرده و چرا جناب «موسوی» که در اینگونه موارد سختگیر هستند، اقدام به این کار نموده است و چرا از ناشر کتاب آقای «صالحی» اجازه نگرفتهاند؟! به اضافه اینکه اگر این نتنوشتهها را به چند نفر متخصص نشان میدادند، متوجه میشدند که این همان کتاب است.
من نیز خیلی جا خوردم و احساس کردم که اگر ما -که متعهد به استادان خود هستیم- رعایت کپیرایت و اصول را نکنیم، آجر روی آجر نمیایستد و از آن پس، شاگردان ما چه خواهند کرد؟ شنیدهام که نوشتههای قطعات آقای «طلایی» که از روی ردیف عالی «شهنازی» نوشتهاند را نیز کسانی باز به نام خودشان و با عنوانهای دیگری به چاپ رسانیدهاند. به هر حال جا دارد شاگردان ما متوجه این مسائل باشند تا بدآموزی برای مردم و جوانان نداشته باشد.