اول
ما کوه کندهایم.
اینروزها من واقعاً احساس میکنم کوهی را جابهجا کردهام. آیا واقعاً ما کوه کندهایم؟ البته دستهایمان این سنگها را جابهجا نکردهاند اما...
مؤسسهی علمی «مایند» (MIND) آمریکا، ماجرا را اینطور شرح میدهد: هرچند مغز یک انسان بالغ، حدود یک کیلو و ۴۰۰گرم یعنی حدود دودرصد بدن وزن دارد، حداقل ۲۰درصد انرژیِ زمان استراحت را به خود، اختصاص میدهد.
پس این ۲۰درصد مربوط به زمانی است که ما هیچ دغدغهی فکری و فعالیت مغزی خاصی نداریم و مغز، این میزان را فقط برای کارهای پایه و اساسی خود صرف میکند.
با اینحساب اگر ما فقط بخوابیم و به هیچچیزی هم فکر نکنیم، مغز ما روزانه، حداقل حدود ۳۰۰ کیلوکالری انرژی میسوزاند. این مقدار تقریباً برابرهمان مقدار انرژی است که یک ورزشکار جودو و کیکبوکسینگ در ۳۰ دقیقه تمرین فشرده مصرف میکند، یا دوبرابر انرژی لازم برای ۳۰ دقیقه وزنهبرداری شدید و سهبرابر کالری مصرف شده در ۳۰ دقیقه تیراندازی با کمانِ یک فرد عادی. با اینحساب، اگر مغز درگیر یک فعالیت ذهنی شود، انرژی موردنیازش باز هم بیشتر میشود.
البته مطالعات پژوهشگران دربارهی میزان انرژی مصرفی مغز در فعالیتهای مختلف فکری همچنان ادامه دارد، اما مسلم است که مغز تقریباً بیشتر از هربخش دیگری در بدن، انرژی میسوزاند. پس مشخص شد که ما کوه کندهایم، البته با مغزمان.
دوم
اولین حرفی که بعد از پایان امتحان زدی، چه بود؟ اولین حرفی که شنیدی چه بود؟ اولین تصمیمی که گرفتی چه؟
ساحل، گرچه درسهایش را خوانده و روزهای امتحان آنقدر که بقیه میگویند برایش سخت نبوده، اما بعد از پایان امتحانات احساس رهایی داشته، درست مثل پرندهای که از پنجرهی باز اتاقی، ناگهان پرواز کند.
پرهام میگوید: «من سه امتحان آخر را به امید اینروز گذراندم؛ روزی که بالأخره آخرین امتحان را بدهم و با خیال راحت از مدرسه برگردم و سرراه هم یک ساندویچ بخورم. اولین حرفی هم که بعد از آخرین امتحان زدم همین بود: کی میآد بریم ساندویچی!»
امیرعلی به خودش قول داده که حتماً از همین فردا، درس هرروز را همانروز در خانه دوباره بخواند و امتحانات کلاسی را جدی بگیرد تا در امتحانات آخر سال، بلایی که این ترم سرش آمد برایش تکرار نشود. خودش میگوید که از ابتدای سال تحصیلی لای یک کتاب را هم باز نکرده و بیشتر امتحانات کلاسی را هم پیچانده!
ساناز میگوید: «وقتی از جلسهی آخرین امتحان بیرون آمدم خستگیام در رفت، بدون اینکه استراحتی کرده باشم. همینکه دیگر امتحان نداشتم کافی بود. البته هرکدام از اعضای خانوادهام هم که مرا دیدند خسته نباشید گفتند و من احساس خوبی داشتم که دیگران درکم میکنند و میدانند من خستهام. چون بعضی از دوستانم میگویند که وقتی از خستگی امتحان گلایه دارند به آنها میگویند مگر کوه کندی؟»
سوم
خسته نباشید!
حالا میتوانی وقتی ساعت زنگ زد، لحاف را بکشی روی سرت و کمی بیشتر بخوابی.
روزهای بعد از امتحان روزهای کسالتآوری است. آنقدر خوشحالی که نمیتوانی درست تصمیم بگیری، چهطور استراحت کنی و چهطور خوش بگذرانی...
اینروزها معمولاً با خوابیدن، فیلمدیدن و بازی با موبایل و رایانه میگذرد. حالا وقت رفع خستگی است و علاوه بر استراحت، بدن نیاز به موادی دارد که به رفع خستگی و بازیابی جسمی و روحی ما کمک کند.
چندی پیش، محققان دانشگاه علوم پزشکی ناپل ایتالیا، اعلام کردند مهمترین عامل خستگی پس از انجام کارهای سخت، کاهش میزان اسیدفولیک در بدن است.
اسیدفولیک، همان ویتامین «ب۹» است که در انواع لوبیا، نخود، عدس، جو، کلمبروکلی، نخودسبز، پرتقال و سبوس گندم به وفور یافت میشود.
با این وصف، آنچه محققان ایتالیایی توصیه کردهاند، مصرف روزانهی اسفناج بهعنوان یکی از غنیترین منابع حاوی اسیدفولیک است که خوردن آن بهصورت عصاره و یا بورانی تأثیر بهسزایی در فرونشاندن خستگی جسمی و فکری خواهد داشت.
از سوی دیگر پزشکان معتقدند که برای رفع خستگی باید مواد غذاییای مصرف کرد که به کندی انرژی رها میکنند. مثل نانهای سبوسدار، پاستا و غلات.
البته اینطور که در جستوجوهایمان متوجه شدیم، در این شرایط بدن ما به انواع ویتامینها، فیبرها، پروتیینها، منیزیم و... نیاز دارد. حالا وقت خوب خوردن است!