این زن 38 ساله که اکرم نام دارد شامگاه 20 شهریور، وقتی قصد سرقت از یکی از میهمانان تالار عروسی در جنت آباد را داشت دستگیر و به شعبه 12 بازپرسی در دادسرای ناحیه 5 منتقل شد.
« همین زن بود که کیف پر از پول و طلای من را به سرقت برد. او در اتاق عقد بالای سر عروس و داماد قند میسایید و چنان مجلس را گرم کرده بود که همه ما فکر میکردیم از اقوام نزدیک عروس است؛ برای همین وقتی که گفت چراغها را خاموش کنید تا رقص نورها روشن شوند تصور نمیکردیم قصد سرقت دارد.»
اینها اظهارات یکی از شاکیان پرونده سارق تالارهای عروسی است که وقتی از ماجرای دستگیری وی با خبر شد خود را به دادسرا رساند تا از او شکایت کند.
این زن یکی از 15 مالباختهای بود که اموالش از سوی سارق تالارهای عروسی به سرقت رفته بود.شاکی دیگر پرونده، زن جوانی بود که سارق تالارهای عروسی طلاهای دخترش را به سرقت برده بود.
این زن نیز به قاضی سیدسجاد منافیآذر، بازپرس شعبه12 گفت: این زن با بردن دخترم به نمازخانه تالار مدعی شده بود که قصد نگهداری طلاهای او را دارد و از دخترم خواسته بود که طلاهایش را داخل پاکت بریزد و پس از پایان مراسم آنها را تحویل بگیرد. به این ترتیب تمامی طلاهای دخترم را از او گرفته و پا به فرار گذاشته بود.
پس از اظهارات شاکیان پرونده، در حالی که سارق تالارهای عروسی تا کنون به سرقت از 15 تالار و ربودن 250 سکه بهار آزادی و 50 میلیون تومان پول نقد و چک مسافرتی از میهمانان عروسی اعتراف کرده است بازپرس منافیآذر از مالباختگان خواست برای شناسایی او به شعبه 12 بازپرسی در دادسرای ناحیه 5 تهران واقع در فلکه دوم صادقیه، خیابان اباذر مراجعه کنند.
گفتوگو با سارق
- در اعترافات خود گفتهای که 3 سال است سرقت میکنی؛ قبل از آن چکار میکردی؟
6 سال پیش شوهرم من را با فرزندانم رها کرد و ناپدید شد. پس از رفتن او مدتی را در خانه مردم به کار کردن پرداختم، اما درآمدم آنقدر نبود که بتوانم اجاره خانه و بدهیهایم را بپردازم؛ برای همین تصمیم به سرقت از تالارها گرفتم.
- چرا تالارها را انتخاب کردی؟
از دوستم شنیدم که در تالارها کسی مراقب اموالش نیست و از طرفی میدانستم میهمانان عروسی همیشه پول یا سکه همراه خود دارند.
- چطور وارد تالار میشدی؟
در خیابانها پرسه میزدم و وقتی ماشین عروسی میدیدم با کرایه ماشین بهدنبالش میرفتم. سپس خودم را در بین میهمانان جا میزدم و وارد تالار میشدم و در فرصتی مناسب کیف میهمانان را میدزدیدم.
- بیشتر در کجا سرقت میکردی؟
درهرجا که می شد ولی بیشتر سعی میکردم نزدیک محل زندگی ام درجنوب شهر باشد.
- فکر نمیکردی ممکن است کسی در تالار تو را بشناسد؟
نه چون با کسی رفت و آمد نداشتم و افراد زیادی من را نمیشناختند.